اصل داستان: لی لی لی لی حوضک، جوجو اومد آب بخوره، افتاد تو حوضک، این درش آورد، این شستش، این پختش، کی خوردش؟ من من کله گنده؟
مهدی کلهر: لی لی لی لی حوضک، جوجو اومد آب بخوره، افتاد توی حوضک. در حقیقت این لی لی یا لیلا نیست که مقصره، او احتیاج به آب داره، تشنه است، چون بهش آب نمی دیم، می افته توی حوضک. اینجاست که شاعر بزرگ میهن ما می گه “ اون درش آورد” یعنی وقتی یک جوان فریب می خوره، و می ره خیابون، نباید با خشونت باهاش برخورد کنی. باید درش بیاری، حالا با بیل، با بطری، با هر وسیله نرم کننده ای که دم دست باشه. بعدا می گه “اون شستس” اینجا مرحله دادن آگاهی است. باید روشنش کنی، هاله نور بهش بدمی. تا بعد “این پختش” این مرحله عالی ولایت هست، یعنی پختن. باید دلت بسوزه، یا اگر نشد جای دیگری بسوزه و ذوب بشی، همون طوری که ما شدیم. همین موهای من کز خورد تا ذوب شدم. همین آقای افتخاری تا ذوب بشه، داشت چهچه می زد، ولی ذوب شد. حالا اینجا محل سووال اصلی یه، “ کی خوردش؟” به این سووال باید جواب بدیم، اگر ما نخوریم اونها می خورن. اینجا دیگه حرف رئیس جمهور معنی پیدا می کنه که ممه رو لولو برد، یعنی باید بخوریش تا لولو نخوردش.
محمود احمدی نژاد: لی لی لی لی حوضک، جوجو اومد آب بخوره، افتاد تو حوضک. این که گفته اند که لی لی زن بوده و جوجه نبوده، دروغ است و ما تکذیب می کنیم و جوجه ها در ایران این آزادی را دارند که بیافتند توی حوض و ما فقط “ این را درش می آریم” بعد “ این را می شوریم” بعد به او می گوئیم برو، اگر اصرار کرد می خواهم بروم زندان، این آزادی را دارد. آن وقت ممکن است تشخیص داده شود که این را بپزیم. اما من بارها اشاره کردم، دقیقا گفتم که اگر کسی خورده، اسمش موجود است، رهبری هم تائید کردند، اسامی آنها را هم یکی از برادران ما افشا کرد، پسرش هم رفته لندن، و حاج آقا محصولی هم اگر خورده، یا مال خودش بوده یا چیز موسوی بوده و سندش را هم داریم.
میرحسین موسوی: لی لی لی لی حوضک، جوجو اومد آب بخوره، افتاد تو حوضک. این که عده ای بخواهند افکار عمومی را چیز کنند که این جوجه بوده و “لی لی” نبوده، این افراد باید پاسخ اقدامات غیرقانونی شان را بدهند. اگر این روایتی را که برادران عزیز ما متوجه شدند، بدانید، موضوع روشن می شود. اینکه گفته شده “ این درش آورد” واقعا چه کسی درش آورد؟ و وقتی درش آورد کجا برد؟ گفته شده “ این شستش” آیا شستن این خواهر بخاطر امحاء آثار چیز نبوده؟ و قسمت تاسف بار قضیه این است که خودشان اعتراف کردند که “ این پختش” در مورد بسیاری از دستگیر شده ها دیدیم که آنها را هم پختند، مثلا همین آقای ابطحی، ولی بعد از چند ماه خوب شد و معلوم شد، او را چطور پخته بودند که این همه لاگر شد؟ حالا سووال می کنند “ کی خوردش؟” ما که گدرتی نداریم. همه امکانات کشور دست شماست. وقتی خودشان اعتراف می کنند “ من من کله گنده” من در اینجا جز اینکه به مردم بگویم که خودشان تشخیص بدهند چه کسی خورده است و برای چی خورده و کله گنده های ما چه کسی هستند، جوابی ندارم.
محمد خاتمی: لی لی لی لی حوضک، جوجه ای آمد آب بخورد، افتاد میان حوضک، یکی از هموطنان درش آورد، یکی از هموطنان او را شست، این که گفته می شود کسی او را خورده یا نه، باید معلوم شود و بیخودی نمی شود به کسی اتهام زد.
مهدی کروبی: ننجونم دست ما ره می گرفت، همی طور قلقلک می داد، این را می خواند که واقعا نشان دهد که چه بلاهایی سر این جوانان مظلوم، بخصوص این خانم لی لی آوردند. یعنی این ننجون ما فهمید، ولی این قوه قضائیه که باید رسیدگی بکند نفهمید. ظاهرا ای طو بود که لی لی خانم حوضک، حالا گفتند جوجه بوده، یا یکی از معترضین بوده، این را آینده معلوم می کند. این لی لی افتاد توی حوضک، یکی از خواهران غیور ما درش آورد، حسین ما هم همانجا دیدش. این یکی که معلوم نیست اگر لباس شخصی بوده، گاز اشک آور برای چی دستش بوده، این بردش یک جایی و یک شستشوی حسابی به او داد. یعنی شستش و گذاشت کنار. حالا می پرسند که کی خوردش؟ ما که کتک خوردیم، این آقای موسوی هم که اصلا نرسید بیاید خیابان، کل منطقه هم که دست شما بود، معلوم است کی خوردش. حالا اینکه قبل از خوردن او کاری هم با او کردند یا نه، این را باید مجلس معلوم کند.
علی لاریجانی: لی لی لی لی حوضک، جوجو اومد آب بخوره، افتاد تو حوضک، تا اینجای قضیه را آقای کروبی گفته، کمیسیون تحقیق اعلام کرده که یک مامور وظیفه شناس درش آورد، بعدا ظاهرا بازداشت شد و در یک سوئیت بود و خودش حمام کرد، اینکه گفته شده “ این شستش” نخیر آقا، کسی ایشان را نشست، بلکه خودش حمام کرد. البته آقای کاتوزیان تائید کرده که یک برادران مسوول ناجا بطور سرخود پختش، اما اینکه کسی خوردش، ما اطلاعی نداریم. و اصولا مسوولان کله گنده نظام در خوردن ایشان هیچ دخالتی ندارند. اگر هم این لی لی خانم خورده شده باشد، باید دادگاه محاکمه کند که ما پیگیری می کنیم ولی اینکه هر مادری سروصدا راه بیاندازد و در هر خانه ای شعر بخوانند، این قدری بی انصافی است.
سعید مرتضوی: خواهر لی لی، با اسم مستعار لی لی حوضک، که اسم اصلی ایشان لیلا حوض سلطانی بوده، ایشان با وجود ممنوعیت افتادن در حوض، رفته وسط پارک شهر و افتاده توی حوضک. ایشان البته خودش گفته بود جوجه است، ولی بعد از محاکمه اعتراف کرد که خرگوش است، اعترافات ایشان هم موجود است، نوارش را هم برای نمایندگان مجلس پخش کردیم. خرگوش نامبرده از حوض بیرون آمده و با ماموران منطقه شش مواجه و توسط آنان به ندامتگاه هدایت شد، در آنجا ماموران ایشان را که می گفت یک ماه است حمام نرفته شستند، بعد با بیل خشک کردند که شایع شده شخص مذکور پخته شده، ولی پزشکی قانونی اعلام کرد که به دلیل سرماخوردگی ناشی از افتادن در حوض مننژیت گرفت. اینکه کی خوردش؟ ماموران ناحیه ما او را نخوردند، اصلا کهریزک جزو ناحیه تهران نیست. البته ما یکی از کارکنان سفارت انگلیس را که به صحنه حادثه نزدیک بود، دستگیر کردیم و معلوم شد بی بی سی برای برنامه آشپزی خودش این خرگوش را پخته که فیلم خوردن آن را هم صدا و سیمای انگلیس پخش کرد که ما آن را ضبط کردیم. و این نشان می دهد بسیاری از فریب خوردگان چطور توسط عوامل دشمن به اسم مبارزه با نظام کشته شده و سیاه نمایی علیه نظام می نمایند. این پرونده مختومه شده و اگر کسی دیگر این آهنگ را بخواند به عنوان اشاعه اکاذیب و تشویش افکار عمومی تحت تعقیب قرار می گیرد.
حسن عباسی: داستان چیه؟ می گه “ لی لی لی لی حوضک، جوجو اومد آب بخوره، افتاد تو حوضک، این درش آورد، این شستش، این پختش، کی خوردش؟ من من کله گنده؟” در حقیقت این یک الگوی کاسموپولیتن هست برای سرکوب فکر و اخلاق در جهان از طریق سریالهای تلویزیون. اینجا اومده اسم شرقی روش گذاشته، وگرنه داستان لیلی، یا پاملااندرسون را در سریال انحرافی و استکباری و انگلوساکسونی “ بی واچ” دیدیم. البته در این چند هفته خیلی مطرح بود که ممه را لولو برد، که در مورد ایشون اصلا چنین چیزی نبود، من بارها با دور کند نگاه کردم، هیچ کدام را نبرده بود. قضیه چیه؟ دختری به اسم لیلا، دقت کنید، اسم شرقی استفاده کرده و می خواد بگه اینقدر ظریف بود که مثل جوجه بود. این یک سیاست قدیمی والت دیسنی است که سالها قبل از فتنه سبز، در گربه های اشرافی آمده از خانواده هاشمی دفاع کرده و اراذل و اوباش به عنوان گربه با اسم مستعار توماس اومالی، به کمک جنبش سبز اومده، اون هم در قالب گربه، که در اینجا از جوجه استفاده کرده. لیلا می آد آب بخوره، می افته توی حوض. آیا این حوض است؟ نه، این همون دریایی است که در بی واچ و سریال لاست بارها استفاده شده. اینجاست که موضع نجات بشری رو می گیره، می گه “ این درش آورد”، کی درش آورد؟ مامور نجات غریق. می خواد بگه که دنیای اسلام در حال غرق شدنه. “ این شستش” کی شستش؟ سرویس اطلاعاتی سیا که کارش مغزشویی است. حالا دیگه لی لی نمی گه من لیلی هستم، می گه من پاملا هستم، و هستی خودش رو در قالب دو شیئی زمینی نشون می ده، حالا می گه “ این پختش”. کی پختش؟ اینجاست که سیستم جاسوس سازی عمل می کنه. کوکینگ، به دو معنا در زبان انگلیسی استفاده می شه، یکی پختن، و یکی آموزش جاسوسی. حالا مامور آماده است. اینجاست که سووال اساسی پیش می آد، “ کی خوردش؟” آیا ممه رو لولو برده؟ یا خورده؟ اینجاست که از واژه “ کله گنده” استفاده می کنه. یعنی می گه بندازش توی خطر، بیارش بیرون، استخدامش کن و بخورش. این یعنی استکبار.
هاشمی رفسنجانی: لی لی لی لی حوضک، جوجه یا بقول کرمانی ها چقوک آمد آب بخوره، افتاد توی حوضک. اینجاست که شرایط بحران پیش می آد. “ این درش آورد.” این اولین دستورالعمل بحران است. ما چقدر تلاش کردیم اینکه افتاده توی حوض در بیاریم، ملت ایران می دانند که من خودم در بحرانهای مربوط به افتادن توی آب تجربه زیادی دارم. باید اول درش آورد که من بارها برای آقا نوشتم، شما اجازه بده من درش بیارم. ولی ایشون ظاهرا از اینکه درش نیاریم استقبال کرد. گفتند بگذارید همون تو باشد.” این شستش” که این مرحله بعدی عبور از بحران هست که من قبلا دو سه بار این رو شستم، ولی به هر حال شرایطی داره که باید امکان شستن وجود داشته باشه. البته پاسخ به این سووال که کی خوردش؟ سووال بی ربطی است که آینده جوابش رو خواهد داد. گفته شده یک کله گنده خوردش که به نظر من این خورده نشده بلکه کوفت شده و بدون یک مصرف درست فقط اسراف شده و از بین رفته و شرایط من حالا چه برای لی لی خانم چه برای بعضی از عوامفریبان همینه که اول باید ایشون رو از اونجا درش بیارن، بشورنش، بپزنش و بعد در مورد نحوه خوردنش تصمیمی جمعی گرفته بشه.
فاطمه رجبی: البته انتشار این ترانه های مبتذل در این ماه مبارک که پشت اسلام با ضربه این سبزهای لجنی مثل علی کریمی شکست و معلوم شد این توطئه عظیم که برای نابودی اصل ولایت اجرا شد، چه بوده، سیاست مشخص استکبار جهانی است. گفته شده “ لی لی لی لی حوضک، جوجو اومد آب بخوره، افتاد تو حوضک.” اولا جوجو نبوده و مرغ بوده و یک مرغ گنده هم بوده که به سن تکلیف رسیده بود، ثانیا خانمی به نام لیلی بوده که به بهانه اینکه آب بخورد، پریده توی آب و شنا کرده و مطمئنیم که دهها نفر از مردان و زنان فتنه گر سبزپوش در همان استخر شنا می کردند. اصلا غلط کرده رفته ماه رمضان آب بخورد، حالا هم که افتاده توی آب، باید معلوم شود چه کسی و برای ضربه زدن به کدام اصل اساسی اسلام این موجود منحرف را از آب درآورده. گفته شده “ این شستش” معلوم نیست شستن یک خانم توسط حامیان هاشمی و فائزه و فاطمه که الهی زیر آوار بروند، یعنی چی؟ در مملکت اسلام لیلی خانم را بعد از اینکه شنا کرده آوردند بیرون و شستند. آدم باید از شنیدن این خبر دق کند و بمیرد. الهی جز جیگر بزنی غلومی، کجایی که من دست تنها موندم. خبر بعدی عمق فاجعه را بیشتر نشان می دهد که اعتراف می کنند “ این پختش” معلوم نیست این لجن های ناپاک چه احتیاجی به پختن دارند؟ همین غلامحسین وقتی می خواست با من ازدواج کند، می خواست مرا بپزد، گفتم خفه شو که من سوخته خدا هستم، می خواهی مرا بپزی؟ دستش را گرفتم، آن هم نه با دست، با انبر دست و با هم عقد کردیم. حالا می پرسند سووالی را که همه می دانند “کی خوردش؟” جوابش در خود اعترافات این باصطلاح جوجه هست که گفته است “ من من کله گنده” الهی کوفتت بشود اکبر که این را هم خوردی!
علی خامنه ای: لی لی لی لی حوضک، این شعر زیبایی است که من در همان ابتدای کودکی شنیده بودم و گاهی هم می خواندم و خیلی ها می گفتند چقدر با وجود اینکه سنی از تو نمی گذرد، ولی چه خوب می خوانی که همیشه جواب می دادم ببین بزرگ بشوم چه می شوم. شاعر می فرماید “ جوجو اومد آب بخوره، افتاد تو حوضک” اگر آدمی اهل بصیرت باشد، می فهمد که این جوجو بیخودی توی حوضک نیافتاده و در حقیقت این دشمنان هستند که او را میان حوضی انداختند تا صدای رسای او را خفه کنند. گفته شده “ این درش آورد” اگر خدا نمی خواست و اگر مقدر نبود که درش بیارند، مطمئن باشید تا حالا همان تو مانده بود، ولی به کوری چشم دشمنان اسلام این جوجه ای که در حقیقت لیلای عشق الوهیت است، درآوردند. این شعر شاید یکی از بهترین نمونه های بیان شاعرانه ولایت است. یعنی مرحله اول سقوط معشوق در غرقاب تباهی است، مرحله دوم یقضه ای است که با نجات و بیداری به سراغش می آید. مرحله بعد، مرحله شستگی عرفانی است که از هر چه جز ولایت است پاک می شود. خیلی ها می آمدند پیش من و می گفتند ما چگونه در ولایت ذوب شویم، من می گفتم اول بروید و پاک شوید. همین رئیس جمهور شما که تخم چشم من است و اخیرا چشمم جایی را نمی بیند، ایشان وقتی این موضوع “ شستن” را شنید یک هفته بیمار شد. نیروی خیر و شر، دشمن و ما، در او درگیر بود، باید به حمام می رفت و نمی توانست خودش را راضی کند. تا اینکه رفت حمام و وقتی آمد هیچ کس او را نمی شناخت، بکلی تغییر کرده بود. شاید ده کیلو از وزنش کم شده بود. مرحله بعد این است که می گوید “ این پختش” و این به همان معنای پختن در کوره ولایت یا ذوب شدن است. خیلی ها نشان می دادند که در ولایت ذوب شدند، بعضی ها بیست سال خودشان را قایم می کردند، ولی معلوم شد ذوب نشدند، این رئیس جمهور واقعا ذوب شده، الآن در هر قالبی او را بریزی همان شکلی می شود، منتهی بصورت بی ریخت. و اینجاست که آن سووال قدسی مطرح می شود که “ کی خوردش؟” و پاسخش در آن مستتر نیست و آشکار است که “من من کله گنده؟”