گفتوگوی روزنامهنویس حرفهای با روشنفکر خلاق
جدال با جهل، گفتوگوی نوشابه امیری، روزنامهنویس سرشناس ایرانی با بهرام بیضایی که در ماههای اخیر در تهران منتشر شد، نمونهای ارزنده از کار حرفهای روزنامهنویسی متبحر و آگاه و ژرفای نگرش نقاد نمایشنامهنویس و فیلمسازی خلاق و روشنفکری نوآور را ارائه میدهد.
عنوان کتاب که با دقتی حرفهای انتخاب شده است یکی از درونمایههای مهم آثار و از شاخصههای اصلی زندگی فرهنگی خلاق بیضایی را با فشردگی، اما به جامعیت و گویایی، تصویر میکند.
گفتوگوی نوشابه امیری با بهرام بیضایی چند سال پیش در ایران و به زمانی ضبط شده است که فیلم «سگکشی» بیضایی اکران شده بود، اما روال و ساختار مصاحبه، آگاهی و پرسشهای حرفهای روزنامهنویسی که بر زندگی فرهنگی و آثار مصاحبهشونده آگاهی دارد و هوشمندی بیضایی در پاسخها کتاب را به نمونهای درخشان از یک مصاحبه موفق حرفهای تبدیل کردهاند.
بهرام بیضایی نه فقط از خلاقترین و نوآورترین نمایشنامهنویسان، فیلمنامهنویسان، کارگردانان تئاتر و سینمای ایران و از معتبرترین پژوهندگان تاریخ تئاتر ایران است، که در بیش از نیم قرن زندگی فرهنگی و اجتماعی خود به تجسم شاخصههای روشنفکری، از جمله نقد هنجارها و ارزشهای مسلط بر جامعه، اعتراض و ایستادگی در برابر قدرت و اتوریته بدل شده است و بخشهایی از کتاب «جدال با جهل» گزارش و تحلیل این شاخصههاست.
«غریبه» از درونمایههای اصلی و مکرر آثار بیضایی است و نوشابه امیری در مقاله زیبای خود در فصل دهم کتاب جدال با جهل درباره چهار مولفه «زن، جامعه، تاریخ و غریبه» در آثار بیضائی، «غریبه» بیضایی را هوشمندانه چون نماد روشنفکری نقاد و معترض و نوآور و البته تنها در جامعه ایرانی تحلیل میکند. مقاله نوشابه امیری در این فصل کتاب از بهترین تحلیلهایی است که درباره آثار بیضایی نوشته شده است.
نوشابه امیری که علاوه بر روزنامهنویسی از تجربه عملی و دانش نظری در سینما نیز برخوردار است، در ۱۰ فصل کتاب جدال با جهل، زندگی هنری، اجتماعی و فرهنگی بیضایی را از کودکی، جوانی و نخستین دوره خلاقیت هنری بیضایی در دهه چهل در تئاتر ایران آغاز میکند و در فصل «اندیشهها و کشف سینما» به برخی از فیلمهای بیضایی در دوران پیش از انقلاب میپردازد.
نوشابه امیری و بهرام بیضایی در فصل چهارم کتاب چگونگی حضور هنری «مردم» را در آثار بیضایی و نگرش او را نسبت به «مردم» تحلیل میکنند و بیضایی در این عرصه نیز نگاه نقاد خود را با ایجازی درخشان فرموله میکند.
بخش پنجم کتاب به تحلیل نسبت و تفاوتهای سینما و تئاتر هوشمندانه و روشنفکرانه بیضایی با سینمای پوپولیستی، نیمهمذهبی و عامهپسند دهه چهل و پنجاه اختصاص یافته و دو فیلم «رگبار» بیضایی و «قیصر» مسعود کیمیایی از این منظر نقد شدهاند.
فصلهای هفتم و هشتم کتاب به تحلیل عنصر «آینه» و چگونگی حضور «زن در آثار» بیضایی اختصاص یافته و نوشابه امیری، در بستر پرسشهای خود، نگاه بیضایی را به زن در سه مقوله ارزیابی میکند.
بهرام بیضایی در سال ۱۳۱۷ در تهران چشم به جهان گشود و در دهههای چهل و پنجاه با نوشتن و کارگردانی نمایشنامههایی چون غروب در دیاری غریب، قصهٔ ماه پنهان، پهلوان اکبر میمیرد، چهار صندوق و دیوان بلخ، با دراماتیزه و معاصر کردن زبان کلاسیک فارسی در تئاتر، با کشف و خلق چشماندازهای تازه در زبان و فرم و ساختار و با آفریدن فرمهای تازه در صحنه، در تحول نمایشنامهنویسی و کارگردانی تئاتر ایران نقشی مهم ایفا کرد و هم در این دو دهه با خلق فیلمهایی چون رگبار، غریبه در مه و چریکه تارا و با نوشتن کتابهایی درباره تاریخ تئاتر در ایران به عنوان سینماگری خلاق و مولف و محققی معتبر تثبیت شد.
بهرام بیضایی در نخستین سال انقلاب اسلامی نمایشنامه ماندگار «مرگ یزدگرد» را خلق کرد، در انقلاب فرهنگی از استادی دانشگاه برکنار شد و در سه دهه گذشته نیز، بهرغم رودررویی مدام با سانسور و حذف فرهنگی، برخی از بهترین فیلمهای سینمایی ایران را خلق و دهها فیلمنامه و نمایشنامه باارزش منتشر و برخی آثار خود را با موفقیت در صحنه اجرا کرده است.
نوشابه امیری در سال ۱۳۳۱ در تهران متولد شد. در کودکی و نوجوانی از گویندگان برنامه کودک رادیو بود. تحصیلات دانشگاهی خود را در روزنامهنویسی و جامعهشناسی در تهران به پایان برد. از سال ۱۳۵۱ با کار در موسسات مطبوعاتی از جمله کیهان، چون روزنامهنویسی حرفهای و معتبر تثبیت شد.
نوشابه امیری پیش از انقلاب از دوبلورهای معروف ایران در عرصه فیلم کودک و نوجوان بود و یکی دو نسل از کودکان و نوجوانان ایرانی با صدای گرم و جذاب او نخستین رویاهای خلاق خود را تجربه کردند.
خانم امیری پس از انقلاب چون دیگر روزنامهنویسان مستقل ایرانی سانسور شد. در سال ۱۳۷۰ کتاب «دره شاپرکها» را منتشر کرد و در دهههای اخیر یکی از اعضای هیات تحریریه مجله معتبر «گزارش فیلم» و عضو شورای سردبیری آن بود و حدود پنج سال پیش، در موج سرکوبی دیگر علیه روزنامهنویسان مستقل ایران، بهناچار در اروپا اقامت گزید و اکنون کار حرفهای خود را در غربت ادامه میدهد.
نقل از رادیو فردا