سازوکار جابهجایی قدرت و دستیابی افراد و گروهای مختلف سیاسی به کرسیهای قدرت و به دست آوردن توان اجرایی در کشورها به گونهیی است که این افراد و گروهها نیاز دارند با بیان دیدگاهها و نظرات خود و همچنین تبیین سازوکارهای جدید و مناسب به اجرایی کردن این دیدگاهها بپردازند و در این راستا بویژه در زمان انتخاباتهای مختلف وعدههایی را به مردم ارایه و امیدهایی را درمیان توده برای حل مشکلات آنها مطرح میکنند. باید توجه داشت که این روش و منش امری طبیعی و مورد پذیرش اندیشههای فعالیت اجتماعی است و نمیتوان گروه، جناح و حتی فردی را یافت که از این روش برای جذب آرای مورد نیاز بهره نبرد. مساله حایز اهمیت در مواجهه با این شرایط این است که بیان وعدهها و ایجاد امید در جامعه باید مبتنی بر گزارههای واقعی و دور از شعار جامعه باشد. یعنی در برنامهریزی، اجرا و همچنین اطلاعرسانی در وعدههای انتخاباتی و غیرانتخاباتی باید شرایط و ساختار ابتدایی لازم برای تحقق این آرمان ها وجود داشته باشد تا تعریف راهکارهای جدید و عملی شدن آنها برای اداره امور مملکتی بتواند پشتیبانی و امیدواری مردم جامعه را همراه داشته باشد. تبیین شعارها و وعدههای سیاسی هر گروه و جناحی باید با در نظر گرفتن شرایط داخلی و بینالمللی و حتی با توجه به قیمت نفت و دیگر پارامترهای تاثیرگذار در مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی صورت گیرد و این مساله در کشور ما بیش از همهچیز تحت تاثیر قیمت فروش نفت است چراکه امتیاز استفاده از درآمدهای نفتی به دست دولت و کسانی خواهد بود که از قدرت اجرایی برخوردارند.
نکته قابل تامل دیگر در بررسی فاصله شعار تا عمل مسوولان اینجاست که موفقیت در اجرای وعدهها و عملی کردن برنامهریزیهای صورت گرفته در این زمینه کاملا نسبی است و موفقیت هر دولت در هر دوره، باید با در نظر گرفتن شرایط مختلف داخلی و خارجی صورت گیرد و باید توجه داشت که تحقق وعدهها به یکباره و در بازه زمانی کوتاهی امکانپذیر نیست و اگر تبیین مواضع و برنامهریزی کلان دولتها بر اساس در نظر گرفتن پارامترهای اشاره شده نباشد، نمیتوان انتظار داشت که همه آنها تحقق یابد و این فرآیند نمیتواند ارتباط زیادی با اینکه چه کسی در راس امور است داشته باشد. تاثیرات روانی و اجتماعی تحقق یا عدم تحقق وعدههای مسوولان بر مردم جامعه به حدی است که بطور حتم انتظاراتی را در جامعه ایجاد میکند که عدم پاسخ به این نیازها برای کلیت جامعه مشکلساز خواهد بود و نتیجه خود را در مسائل مختلف نشان خواهد داد. عدم تحقق شعارها و وعدههای داده شده از سوی کنشگران سیاسی جامعه میتواند به رونق فضای بیاعتمادی در میان مردم جامعه و مسوولان کمک کند و همچنین تاثیرات بسیار مهمی در میزان مشارکت اجتماعی مردم در سطوح مختلف فعالیتهای اجتماعی داشته باشد. این تاثیر میتواند به قدری عمیق و قابل اعتنا باشد که بعضا به تغییر روش ملتها در برقراری و تعامل با دولتهای متبوع آنها میانجامد و به نوعی تعامل ملت و دولت براساس نوعی بیاعتمادی تنظیم خواهد شد که در نهایت به شکست گروههای مختلف سیاسی در انتخاباتهای مختلف منجر خواهد شد.
تاثیرات روانی عدم تحقق وعدههای دولتها بر مردم، از دیگر تاثیرات این مساله است که در صورت تداوم جامعه را به سمت رخوت و نوعی دلسردی نسبت به دولت و همچنین بطور کلی به سمت از دست رفتن امید در جامعه سوق میدهد که میتوان با انجام نظرسنجیهای مختلف میزان اعتماد میان مردم و مسوولان دولتی را بررسی و با سالهای قبل مقایسه و ارزیابی کرد. طی سالهای گذشته وعدههای زیادی درباره بهبود شرایط اقتصادی کشور و افزایش سطح رفاه در جامعه مطرح شده است، از جمله اینکه درآمدهای نفتی میان مردم عادی تقسیم و سهم شهروندان از درآمدهای نفتی به صورت مستقیم افزایش یابد. اما باید به این مساله توجه کرد که آیا در بیان این دیدگاهها و وعدهها، به جنبههای روانی آن و اهمیت این مساله در پاسخگویی به افکار عمومی توجه کافی شده است؟ آیا به میزان درآمد سالانه از فروش نفت در این مساله توجه شده است؟ آیا ساختار و ظرفیت موجود در کشور توانایی اجرایی کردن این وعدهها را داشته است؟اگر بخواهیم ریزبینانهتر به مساله آوردن نفت سر سفرههای مردم نگاه کنیم باید گفت که در صورت انجام شدن این کار، باز هم تغییر چندانی در وضع اقتصادی مردم جامعه ایجاد نشده است. از آنجایی که قیمت نفت تحت تاثیر شرایط منطقه و دنیا قرار دارد، نوسانات قمیت نفت میتواند در زمینه افزایش سطح رفاه در میان مردم کشور تاثیر زیادی داشته باشد.
با اینکه کشور ما در سالهای اخیر با بسیاری از مشکلات سالهای قبل مانند رشد سریع جمعیت مواجه نیست اما افزایش تورم و به وجود آمدن دیگر مشکلات اقتصادی، از بهرهمندی کامل مردم از درآمدهای نفتی جلوگیری کرده است. اگرچه ممکن است بخشی از این درآمدهای نفتی با روشهای مختلف در جامعه توزیع شده باشد اما این مساله به دلیل تورم و افزایش آن عملا بیتاثیر بوده و تاثیرات خاص خود را در جامعه و روان مردم برجای خواهد گذاشت. از طرفی اگر بگوییم پول نفت را میان مردم توزیع میکنیم و از آن طرف قیمت کالاهای اساسی، مسکن و… به صورت مصنوعی و کاذب افزایش پیدا کند نمیتواند در نهایت پاسخگوی نیازهای مردم باشد و عملا بدهبستانی خنثی در جامعه انجام شده است و اقشاری از جامعه که توان مالی کمتری دارند از این امتیاز بیبهره خواهند بود.
منبع: اعتماد - 16 مهر