رهبر معظم جمهوری اسلامی اخیرا در بیانات خود “انتقاد” را امری معمولی و آزاد عنوان کردند. هرچند که شمارزیادی از روشنفکران و دگر اندیشان در حال پس دادن تاوان خود در زندان بسر می برند ولی اکنون که ایشان انتقاد را موضوعی عادی بشمار آوردند، زبان به انتقاد می گشایم.
حضرت آقای خامنه ای، انتقاد من به شما این است که گناه پدر من چیست که با وجود بیماری و دنده شکسته در زمان بازداشت بدون هیچ گناهی درزندان است و حتا اجازه تماس تلفنی با خانواده اش را ندارد؟ گناه پدر من چیست که پس از چندین سال خدمت صادقانه در خبرگزاری و وزارت ارشاد باید در زندان 18کیلو وزن کم کند؟
جناب آقای خامنه ای، انتقاد من به شما این است که جایگاه روحانیت شیعه راتا حدی تنزل داده اید که فرمانده سپاه به خود اجازه می دهد “نماز” راکه ستون و از واجبات دین است تا حد حفظ نظام پایین آورد و فتوا صادر کند. آیا گفتن چنین سخنی از زبان یک نظامی جایز است؟ اگر هست پس وظیفه مراجع تقلید و روحانیون چیست؟
حضرت آقای خامنه ای، به شما انتقاد دارم چرا که با وجود اثبات تجاوز به دستگیر شدگان رویداد های پس از انتخابات سکوت کردید و هنگامی که عکاس خبرگزاری تحت امر خودتان(فارس)که بر حسب تصادف در کهریزک بوده و رخدادهای جنایتبار آنجارا در حضور شما با گریه نقل کرده تنها بر پیشانی کوبیده و اظهار تاسف کردید!
جناب آقای خامنه ای، انتقاد من به شما این است که با وجود دستور صریح خودتان به رئیس دروغگوی دولت کودتا مبنی بر برکناری مشایی که داستان خرافه گری اش بر کسی پوشیده نیست نه تنها برکنار نشده بلکه مناصب بالاتری به وی هدیه شده و شما باز سکوت کردید.
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، انتقاد من به شما این است که راه را برای سرکوب ایرانیانی که بدون خشونت دست به اعتراض آرام زدند، باز گذاشتید. آیا می دانید که نیروهای لباس شخصی و ضد شورش شما هنگام کتک زدن پیرزنان و پیر مردان رکیک ترین فحاشی ها را نثار مردم می کنند؟ حتما میدانید که گناه آنان تنها اعتراض به آرایی بود که توسط دولت محبوب شما دزدیده شده بود.
آقای خامنه ای، انتقاد من به شما این است که از ترس دشمن فرضی خود، آمریکا، میهن عزیز ما را در چنگال روسیه انداخته اید. مطمئن باشید هرگاه منافع آنان ایجاب کند دست حمایت خود را از سر شما بر خواهند داشت.
مقام معظم رهبری، از شما انتقاد می کنم چون در ایران زندگی نمی کنم که اگر می کردم مانند آرش میر صیافی که در وبلاگ اش تنها نوشته بود: آقای خامنه ای مارا هم مانند کودکان غزه دوست داشته باشید، در خاک آرمیده بودم.
جناب آقای خامنه ای به شما انتقاد دارم چون قدر خون شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی را که عموی من نیز یکی از آنان است ندانستید و حتما خبر دارید که خانواده ها و فرزندان بسیاری از شهدا و سرداران شهید به شیوه اداره کشور توسط یک کذاب انتقادات بی شمار دارند و باز حتما می دانید که درصد دینداری بسیاری از مردم نزول چشمگیری داشته است.
حضرت آقای خامنه ای، به شما انتقاد دارم چون به دست نشاندگان خود اجازه داده اید حکومت شمارا با حکومت امام علی(ع) قیاس کنند و مرتبه شما را با امیر مومنان برابر کنند. اگر به راستی شان شما با ایشان برابر است آن را اعلام کنید و اگر نیست که حتما نیست! به مدیحه سرایان خود امر کنید دست ازاین کار بردارند چرا که پیامبر اسلام(ص) فرمود:به دهان متملقان خاک بپاشید.
آقای خامنه ای نقد من به شما این است که دستگاه قضایی ایران را روز به روز بیشتر به سقوط می برید نمونه آن اینکه قاضی پرونده پدرم به وی اجازه تماس تلفنی و ملاقات حضوری با خانواده اش را صادر کرده ولی بازجویان پدرم بدلیل اینکه او نیز به شما انتقاد دارد دستور قاضی را به هیچ می انگارند.
حضرت آقای خامنه ای، به شما نقد دارم چراکه حتما می دانید عواملتان اگر کسی شمارا با عنوان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای یا رهبر معظم انقلاب خطاب نکند به جرم توهین به مقام عظمای ولایت بازداشت و مورد شدید ترین توهین ها و شکنجه ها قرار می دهند.
جناب آقای خامنه ای، به شما نقد دارم چون آمران جنایات اخیر را از کار بر کنار و به
سزای اعمال ننگین شان نرساندید، قانون اساسی کشور را به ویترین برده اید و هر آنچه را که به مذاق خوش دارید، جاری و آنجایی که به نفع منتقدان است به فراموشی سپرده اید.
و در پایان سخن و نه انتقاد، اینکه آقای خامنه ای اگر جرات انتقاد پیدا کردم ، اینکه در ایران نیستم که اگر بودم بهترین جا در کنار پدر بودن بود.
جناب آقای خامنه ای: “سرنوشت همه زورگویان سقوط است. “