از کدام خشونت ننویسم؟

آسیه امینی
آسیه امینی

امروز 25 نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت [علیه زنان] است. روزی که کشته شدن دو خواهر دومینیکنی به دست دیکتاتوری تروخیو، فرصتی فراهم آورد تا افکار عمومی دنیا به همین بهانه معطوف شود به یک پدیده جهانی، که دامنه آن از رد پنجه های سرخ به جا مانده بر گونه یک زن، تا نتایج یک جنگ جهانی، گسترده است. 

برای یک روزنامه نگار مجار، نویسنده فرانسوی، کانادایی، مراکشی، هندی، ترک، عرب و حتی چینی و روس، شاید این روز معنایی با آنچه که مرا امروز وادار به نوشتن می کند، نداشته باشد. شاید آنها از میزان آزار جنسی زنان در جامعه آمار روزانه ارائه کنند. شاید قتلهای ناموسی را به عنوان یکی از شاخص های خانواده پدر سالار و خشونت مردانه تصویر کنند. شاید از آسیبهای جسمی، کتک خوردن ها، آزار خیابانی، کودک آزاری   و زن آزاری بنویسند. شاید نتایج خون بار یک جنگ را بررسی کنند و شاید حتی از شکنجه و آزار سیاسی بنویسند.

برای من نیز شاید همین یک سال پیش، این روز تعریف دیگری داشت؛ برنامه ای، سخنرانی، سمیناری، نوشتن خبر یا نتیجه تحقیقی و…

اما من امروز  ازچه بنویسم؟!

از کدام خشونت ننویسم ؟!

 امروز، نوشتن از خشونت، به ویژه خشونت علیه زنان، تعبیر یک حادثه تاریخی نیست، بلکه نوشتن خود تاریخ است. تاریخی که گرچه دائما بر نوک پرگار می چرخد و ما را به تکرار خود، به خواندن وا می دارد اما برگ امروز آن پر رنگتر و سرخ تر از آن است که بشود آن را ندیده گذاشت.

چگونه از خشونت بنویسم وقتی چهره ندا هزار بار بهتر از هر روزنامه نگاری با مردم دنیا سخن گفته است.

 

برنامه داریم، جا نداریم!

روز گذشته بسیاری از زنانی که هر سال از روزها قبل به استقبال روز مقابله با خشونت می رفتند، برنامه ها و خبرهایشان را ردو بدل می کردند و مهمانان را برای این روز دعوت می کردند،  به این پرسش ساده که آیا برنامه ای برای این روز تدارک دیده اید، پاسخ ساده تری دادند: “ شما اگر جایی سراغ داری که بشود 20 نفر را در آن جمع کنیم!! و امنیتشان حفظ شود ما حتما  برنامه خواهیم داشت!”

درواقع پیام این پاسخ ساده روشن تر از آن است که نیاز به تفسیر و تحلیل داشته باشد. از بین پاسخ های رسیده تنها فعالان زن دو شهر برنامه ای بسیار محدود برای نفی خشونت داشتند که آن را هم ترجیح دادند که اعلام نکنند و در تهران یک گروه زنان با اخطار غیر رسمی مقامهای کاملا رسمی، برنامه از پیش اعلام شده اش ـ در تلفنها و ای میل ها ـ را لغو کرد. برخی  نیز ترجیح دادند این روز را به دلیل اینکه مثل هر روزشان به مبارزه علیه خشونت می گذرد، به برنامه های پیشین یعنی پخش بروشورهای اطلاع دهنده و آگاهی بخشی از طریق گفت و گوی چهره به چهره تغییر دهند.

این کل گزارش ما از برنامه های روز مبارزه با خشونت است!

اما واقعیت آشکارتری هم هست؛ وقتی صدای سکوت مردم ایران آن قدر بلند است که جهان ناچار از شنیدن آن است، آیا نیازی به داشتن برنامه برای اعلام “نفی حشونت” احساس می شود ؟

 

نهادهای خشونت ساز

نفی خشونت، یکی از اصلی ترین برنامه های گروه های زنان چه در غالب ان.جی.او ها  و چه انجمن ها و حتا کمپین های مختلفی بوده که در سالهای اخیر توجه بسیاری از مردم و رسانه ها را به خود جلب کرده است. چرا که  زنان به عنوان  یکی از اصلی ترین گروه های  قربانی خشونت، به درک این واقعیت  نائل شدند که ریشه بسیاری از ناهنجاری های رفتاری علیه آنها ریشه در خشونت پنهان شده در پس قانون، نظام خانوادگی، ساختارهای اجتماعی، نهادهای فرهنگ ساز، نظام حقوقی و از همه مهمتر نظام سیاسی و تصمیم گیری کشور است.

جدا ازتبعیض های تصریح شده در قانون  که به باور بسیاری از حقوقدانان نامدار ایرانی، خود عاملی برای اعمال خشونت و جرم خیزی در کشورماست،  تصمیم گیری های کلان کشور نیز به سمتی بوده است که مکمل قانون نابرابر شده است. به طور نمونه می شود به طرح امنیت اجتماعی اشاره کرد که در قالب “ طرح عفاف” ابتدا در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید و سپس با تصدی گری مستقیم دولت به نیروی انتظامی، قوه قضائیه، وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و حدود بیست ارگان حکومت ابلاغ شد تا در اجرای آن همکاری کنند.

103 میلیارد تومان هزینه شد تا طرح امنیت اجتماعی به مرحله  اجرا برسد. طرحی  که تنها نتیجه فاحش آن احساس  امنیت خشونت گران و متجاوزان و ترویج خشونت از طریق مجازاتهای خیابانی ـ بدون طی شدن مراحل قانونی و حقوقی- و ارعاب مردم از طریق نمایش سرکوب در انظار عمومی بوده است.

نمایش خشونت خیابانی توسط نهادهای امنیتی و انتظامی که به اجبار باید نقش ایجاد امنیت را در جامعه بازی کنند، کاریکاتوری از امنیت ترسیم  کرد که منطقی نداشت اما یک سال بعد و پس از انتخابات اخیر ایران معنای آن در خیابانها روشن شد.

طی طرح امنیت اجتماعی به گفته نهادهای مسوول که بارها آمار و ارقام آن در خبرگزاری ها منتشر شد، سپاه و بسیج تجهیز شدند. زندانی به نام کهریزک وجود خارجی یافت که به خاطر وضعیت اسفبار و پر خشونت زندانیان در آنجا بارها مورد اعتراض فعالان حقوق بشر قرار گرفت. و مهمتر از همه بالاترین آمار برخورد خشونت بار علیه زنان در خیابانها را به نمایش گذاشت. زیرا حجاب به عنوان نخستین فاز این پروژه، مخاطبی جز زنان و پوشش ظاهری آنها نداشت. در فازهای بعدی آرایشگاه های مردانه، مبارزه با اراذل و اوباش  پلمپ فروشگاه های مختلف از جمله عکاسی و… را در برگرفت.

اما در همان فاز اول  دوباره خوانی آمار تنها یک ارگان در پنج ماه برای تطبیق تاثیر این آمار در برخوردهای بعدی شاید چاره ساز باشد. 171 هزار و 151 نفر در عرض پنج ماه در فرودگاه ها به خاطر بدحجابی  تذکر گرفتند و 128 نفر از آنان از سفر بازداشته شدند.

 

نتیجه:

امروز 25 نوامبر است.  برنامه ای برای اجرا کردن نداریم. حرفی برای نوشتن جز همه آنچه که تاکنون گفته ایم نداریم. جایی برای برگزاری مراسم نداریم. و همچنین نه شعری برای خواندن و نه آوایی برای نواختن.

حتی اعتراض به  تجاوز علنی در خیابانهای این شهر نیازی به بلندگو ندارد. آمار بی سابقه اعدامها و روند بی وقفه خشونت در مراحل قضایی هم عیانتر و بلندتر از آن است که در گزارش یک روز بگنجد.

پس ما سکوت می کنیم و آنها به خشونت ادامه می دهند.  اما ما پیروز می شویم. برای اینکه بسیارتریم و بسیارتران قوی ترند. این قانون طبیعت است و  تاریخ چاره ای جز این نخواهد داشت.