روز جهانی کودک فرارسیده است. این روز فرصتی است تا متولیان امور کودکان یک بار دیگر وظایف و مسوولیتهای سنگین خود در قبال کودکان را به قضاوت بنشینند که بهراستی طی یک سال گذشته چه گامهای موثری در جهت تحقق حقوق کودکان برداشتهاند. کشور ما در سال 1373 به پیماننامه جهانی حقوق کودک پیوسته و متعهد به اجرای مفاد آن در کشور شده است. 19 سال فرصت بسیار زیادی بود تا “احترام به حقوق” کودکان در لایههای مختلف جامعه به عنوان یک فرهنگ نهادینه شود. متاسفانه تحقق حقوق کودکان در کشور با کاستیهای بسیاری همراه است که سعی میشود مهمترین آن در موارد زیر بیان شود:
1- ماده 42 پیماننامه دولتها را مکلف میکند تا بهطور گسترده و به طریقی مناسب و فعال اصول و مفاد پیماننامه را به نحوی یکسان به اطلاع بزرگسالان و کودکان برسانند. متاسفانه در تمامی این سالها ترویج پیماننامه توسط دولتهای مختلف مسکوت مانده است. در مدارس، معلمان و دانشآموزان و نیز مربیان مهدهای کودک اندک اطلاعی از مفاد این تعهد بینالمللی ندارند. نشریات دولتی و صدا و سیما به عنوان یک رسانه فراگیر ملی، برنامهیی مداوم برای ترویج این تعهد در بین مخاطبان خود ندارند.
2- یکی از محورهای اصلی پیماننامه جهانی حقوق کودک “رعایت منافع عالیه کودکان” در سیاستگذاریهای دولتها در زمینههای مختلف اجتماعی و اقتصادی است و در این زمینه ماده 3 پیماننامه تصریح دارد که: “ در کلیه اقدامات مربوط به کودکان که توسط موسسات رفاه اجتماعی دولتی یا خصوصی، دادگاهها، مقامات اجرایی یا نهادهای قانونگذاری به عمل میآید منافع عالیه از اهم ملاحظات است.” حداقل در سالهای اخیر این بند از پیماننامه نادیده گرفته شده است. تغییر متد آموزش و پرورش، بدون در نظر گرفتن رای معلم و دانشآموز به همراه بخشنامههای دستوری و لازمالاجرا و همین قانون آخری که درباره ازدواج فرزندخوانده با سرپرست به تصویب رسید، در جهت منافع عالیه کودکان نبوده است.
3- برابر آمارهای رسمی، هزاران کودک از دسترسی به آموزش و پرورش رسمی کشور محروم هستند، خبرهای رسمی حکایت از ترکتحصیل دهها هزار کودک در سال دارد. علاوه بر این به دلیل اینکه روند خصوصیسازی در کشور از نهادهای حمایتی و آموزشی آغاز شده است، به واسطه خصوصی کردن آموختن و دانایی در کشور، کیفیت آموزش و پرورش تنزل پیدا کرده است.
4- تمامی برنامههای ساماندهی که طی حداقل 10 سال گذشته در کشور اجرا شد، نتوانسته است از تعداد رو به رشد کودکان کار و خیابان بکاهد. کمااینکه در سالهای اخیر به دلیل اتخاذ سیاستهای نادرست اقتصادی و اجتماعی و تعطیلی بنگاههای اقتصادی و به دنبال آن افزایش بیکاران جامعه، انتظار کسب درآمد توسط کودکان در خانوادههای فقیر و نیازمند پررنگتر شده است. در مقابل وزارت رفاه و تامین اجتماعی نتوانسته در جهت برآوردن نیازهای حداقلی خانوادههای نیازمند جامعه و پوشش تامین اجتماعی و حداقلهای رفاه برای این خانوادهها بستههای جدی و قابل اتکایی ارائه دهد.
5- در سالهای اخیر خشونت علیه کودکان نیز روندی رو به رشد داشته است. بیکاری و اعتیاد و طلاق و مشکلات روانی حاصل از این معضلات باعث شده است تا والدین در صدر آزاررسانان به کودکان قرار گیرند و از طرفی هم لوایحی که حمایتهای حداقلی از کودکان آزاردیده در آنها پیشبینی شده سالهاست در دولت و مجلس معطل مانده است.
6- آلودگی هوای شهرها و ارائه سوختهای بیکیفیت و آلودگی آب و خاک و نیز آلودگیهای ناشی از پارازیتها باعث شده است که بیماریها گریبان بسیاری از هموطنان را بگیرد، طوری که کارشناسان و متخصصان در این زمینه هشدار “سونامی سرطان” را دادهاند و طبعا این بیماری نخستین قربانیان خود را از میان کودکان برمیگزیند. این در حالی است که بزرگترهای جامعه معمولا تعهدی به کودکان احساس نمیکنند، هشدارهای آلودگی هوا به هیج وجه از سوی عموم مردم جدی گرفته نمیشود و در این میان کودکان معصوم به همراه بزرگترها همچنان قربانی این وضعیت اسفبار میشوند.
در این میان رسانه ملی و رسانههای دولتی به عنوان رسانههای فرهنگساز بهدرستی عمل نکردهاند و بخشی از دلایل بیتفاوتی حیرتانگیز در میان هموطنان نسبت به سلامتی خود و همنوعان، حاصل خلأ فرهنگی است که رسانههای فوق اگر بهدرستی عمل میکردند وضعیت از این بهتر بود. موارد فوق بخشی از مرارتهای “کودکی” و کودکان جامعه به عنوان ساکنین برحق این سرزمین است.
به خودمان بیاییم، رسانهها و متولیان دولتی مرتبط با امور کودکان در رقابت با همدیگر برای هرچه باشکوهتر برگزار کردن روز جهانی کودک یا هفته کودک هستند. این روزها میگذرد و آنچه باقی میماند مشقتهای دوران کودکی است که باید برای آن چارهیی اساسی اندیشید.
عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودک
منبع:اعتماد