تبعیض مثبت یا منفی؟

نویسنده

‏ نفیسه زارع کهن ‏

صدسالی می گذرد از آن زمان که زنان ایرانی خود را در محبس خوانده نامیدند وبا زایش انقلاب مشروطه پرده ها ‏را کنار زدند و در جامعه ای که آن را مرد سالار نام گذاشته بودند با همان سالار مردان برای رسیدن به حقوق ‏حقه ملت و خودشانکه جزیی از همان ملت بودند تلاش کردند.‏

والبته ازهمان قرن گذشته تا کنون در جهانی که دهکده خوانده می شود و زنان آن روز به روز و نوبت به نوبت ‏از کشوری به کشور دیگر بر صدر می نشینند، داستان هم وغم زنان ایرانی برای رسیدن به حقوقشان ادامه داشته ‏است. ‏

داستان این تلاش گاه در قالب گروهی اجتماعی و یا سازمانی غیر دولتی شکل گرفته است و زمانی در روی ‏کاغذهایی که خوانده نمی شوند و دوره ای درهم آوایی نغمه هایی در مقابل دیدگان عابران.‏

این روزها اما گروهی از زنان عرصه سیاست در گروهی به نام مجمع زنان اصلاح طلب و درقالبی به نام تبعیض ‏مثبت و سهمیه 30 درصدی حضور زنان در لیست های انتخابات آتی مجلس بر آنند تا تلاششان در این مسیر ‏حرکت کند.‏

آنان بر ابن امیدند که با این سهمیه شاید آن چه که در روزگاران دور و دراز این مرز و بوم بر زنان رفته است ‏جبران شود و تبعیض جمع شده در آن ایام اکنون با این مثبتَ تبعیض جبران شود.‏

حرکت این دست از زنان اهل سیاست اگرچه از آن جهت که گامی است برای دفاع از حق جامعه بیش از پنجاه ‏درصدی زنان ایران، قابل تقدیر است و تامل، اما ذکر چند نکته در باب آن ضروری است: نخست آن که در ‏میدانی که معیار های حضور افراد در آن توانمندی ها، تجربه، دانش و حتی خلاقیت و نوآوری است چگونه می ‏توان امیدوار بود که با فرض کسب رای همان 30 درصد که تنها به خاطر سهمیه مشخص شده اند “و اگر بنا به ‏توانشان بود پیش از این به نوعی خود را مهیا کرده بودند “بتوانند آن کنند که باید و از عهده تعهدشان در برابر ‏مردم بر آیند؟

چرا که تجربه عکس آن را نشان داده است و نیازی به زیر و رو کردن تاریخی که در همین نزدیکی است، نیست.‏

دوم این که شاید این خالی از انصاف باشد برای جبران و یا حتی جلوگیری از تبعیض تاریخی که زنان همواره از ‏آن رنج برده اند تبعیضی دیگر را بهانه ساخت و با پسوندهایی مثبت و منفی آن را توجیه کرد که کلمه همان کلمه ‏است و معنا همان معنا. ‏

و امادر خصوص سومین نکته این گونه باید گفت که اگر چنین تجربه ای درباب رنگین پوستان زمانی در آن ‏سوی مرزها پاسخی مثبت گرفته و نتیجه داده است دلیل برآن نمی شود که در مورد زنان، در دوره ای که بسیاری ‏از آنان در داخل کشور به درجات بالایی رسیده اند جوابگو باشد. چه به نظر می رسد آنچه این روزها زنان به آن ‏نیاز دارند شانس برابر است؛ همان شانسی که در کنکور سراسری نصیبشان شد و با همان توانایی ها گوی سبقت ‏از جنس مخالفشان ربودند و بیش از 60درصد از صندلی های دانشگاهها را به خوداختصاص دادند؛ همان شانس ‏برابری که با طرح سهمیه بندی جنسیتی خواستار سلب آن از دخترانِ انتظار ایران شده اند. ‏

و دست آخر آن که زنان ما باید رقابت و دست و پنجه نرم کردن با محیط مردانه ای را که سالهاست تجربه زندگی ‏در آن را داشته اند بیاموزند.این همان چیزی است که سالیانی بس دور انیس الدوله و تاج السلطنه از قلب ‏حرمسرای ناصرالدین شاه، بی بی خانم استرآبادی درمبارزه اش با مجلس مشروطه برای بنا نهاندن مدرسه ‏دخترانه و مزین السلطنه برای انتشار روزنامه اش: شکوفه و….آن رابارها نشان داده و ثابت کرده اند. ‏