هیاهوی بسیار برای هیچ
شبکههای اجتماعی و لینککدهها، موضوع داغشان را به یک قطعهی موسیقی از محسن نامجو آوازخوان ایرانی اختصاص داده بودند که در قالب یک ترانه، وجود امام دوازدهم شیعیان و فلسفهی انتظارشان را زیر سوال برده بود.
کاربرهای ایرانی مشغول بحث دربارهی توهین یا حق آزادی بیان خوانندهی ایرانی بودند و میان دموکراسی و حکم ارتداد در نوسان. در سوی دیگر، جشنوارهی ونیز فیلمی به نام “بهشت. ایمان” از کشور اتریش را نمایش داده بود که در آن فرد متعصب مسیحی با صلیب، خودارضایی میکند. تصویری که موجب اعتراض کاتولیکهای ایتالیایی و عذرخواهی کارگردان اتریشی شد. این تلاطمهای کوچک و کوتاه مذهبی اما همگی در یک لحظه، زیر سونامی سهمگین اثر “هنری “دیگری قرار گرفتند که روی یوتیوب منتشر شده بود و کسی نه کارگردانش را میشناخت و نه بازیگران مشهوری جلو دوربینش بودند. فیلمی با نام “بیگناهی مسلمانان”.
سیزده دقیقهای که روی یوتیوب بود، تصویری از محمد آخرین پیامبرمسلمانان نشان میداد که به نظر پیروان این دین توهینآمیز بود. مذهبی که حتی تصویر شدن پیامبرش را در مقام یک قهرمان هم کفرآمیز و غیرمجاز میداند و همیشه هالهای از نور قدیسهایش را احاطه کرده و تصویر کردن صورت هم نوعی توهین محسوب میشود، اینبار با تصویر پیامبرش مواجه شده بود که خشن و شهوتران است و هیچ نشانی از یک رسول آسمانی ندارد. فیلم دو بار روی یوتیوب قرار گرفت. بار اول به زبان انگلیسی که واکنشی در پی نداشت و کمی بعدتر با ترجمهی عربی که این دومین نسخه بود که آتش خشم مسلمانان را شلعهور کرد و مسلمانان لیبی را واداشت تا به سمت سفارت آمریکا حرکت کنند و در خشونتی غیرقابلباور، سفیر این کشور را به قتل برسانند. آتش عصبانیت لحظه به لحظه دامن کشورهای مسلمان دیگر را میگرفت. مصر، یمن، بنگلادش، اندونزی، عراق، افغانستان، تونس، سودان کشورهایی بودند که مسلمانان در آن اکثریت هستند و مسلمانان اقلیت دیگر کشورها نظیر انگلیس، استرالیا، یونان و سوئیس هم مقابل سفارت آمریکا به عنوان کشوری که سازندهی فیلم بینام و نشان عنوان شده، تجمع کردند. تجمعاتی که شدت و ضعف داشت. جاهایی با بلند کردن پلاکارد به پایان رسید و جاهایی با دخالت پلیس و گاز اشکآور یا ریختن خون دشمنان فرض شده. آمار نهائی نشان داد که دست بالا بیشتر از یک درصد مسلمانان جهان در این اعتراضات اغلب سازمان داده شده شرکت نداشته اند.
کمکم فهرست عوامل فیلمی که به گفتهی رهبر ودیگر مقامات جمهوری اسلامی با بودجه آمریکا و صهیونیستها ساخته شده، مشخص میشد. یکی از سازندهها با نام “نکولا باسلی نکولا” معرفی شد که گفته میشود یک مصری مسیحی قبطی است که برای راضی کردن بازیگران به حضور در چنین فیلمی حتی در فیلمنامه تغییراتی ایجاد کرده و برخی از بازیگران اعلام کردند که از محتوای حقیقی فیلم خبری نداشتهاند. گرچه کمی بعدتر اعلام شد یکی از بازیگران فیلم به نام “مصعب ابن حسن یوسف” فرزند یکی از سران حماس است که به عنوان یک گروه تندروی اسلامی شناخته میشود و بعد از رو آوردن به مسیحیت و به خاطر نفرت از اسلام در این فیلم ظاهر شده است. گفتههای دیگر خبر از همکاری کشیش “تری جونز” در این فیلم میداد. فیلم آشکارا ساختاری غیرحرفهای و مبتدی دارد و فقط کافیست یک فیلمبین ساده باشید تا متوجه بشوید که شایعهی بودجهی پنج میلیاردی دلاری برای چنین فیلمی تا چه اندازه بیاساس است. حتی منتقد مورد تایید حکومت اسلامی ایران، مسعود فراستی، سطح این فیلم را با سریالهای عربی مقایسه کرد و بعید است که سازمان قدرتمند هالیوود پشت چنین اثری باشد که بیشناسنامه بودن و غیرحرفهای بودن به لحاظ فنی و سینمایی از اولین مشخصههایش است.
در میان این بازی داغ نفرت و آتش، خبرگزاری فارس نزدیک به سپاه پاسداران ایران، مصاحبهای با یک مستندساز ایرانی به نام “عباس لاجوردی” ترتیب داد که در قالب فیلم مستندش، مصاحبههایی با “تری جونز” کشیش آمریکایی که قرآن کتاب مقدس مسلمانان را به آتش کشید و “وستر گارد” کاریکاتوریست دانمارکی و تصویرساز محمد پیامبر مسلمانان، انجام داده است. لاجوردی که هنوز فیلمش نمایشی نداشته از تدابیر امنیتی شدید برای حفظ جان این دو نفر گفته و بارها آنها را احمق و نادان خطاب کرده و شرح داده که هر دو نفر مقابل سوال کلیدی او مبنی بر خواندن قرآن، جوابشان منفی بوده. این مستندساز که ناگهان پیدایش شده عنوان کرده که هم “جونز” و هم “گارد” به نوعی از مواضع خودشان در مقابل اسلام عقبنشینی کردهاند و استدلال او مبنی بر خواندن قرآن و آشنایی با اسلام را پذیرفتهاند.
در بیرون از ایران اما، بازار گرم بود. طالبان در افغانستان سربازان آمریکایی را کشتند و در سودان، مسلمانان حتی به سفارت آلمان که هیچ نقشی حتی در بیانیهی توهمزدهی رهبر ایران هم نداشت، حمله کردند، پرچم آمریکا را از فراز سفارتش پائین کشیدند و نتیجهی درگیریشان با پلیس، چهار کشته و پنجاه زخمی گزارش شده است.
فیلمی دمدستی با ساختاری مبتدی، فقط به دلیل محتوایش که غیراسلامی و توهینآمیز عنوان شده، در اقصی نقاط جهان، آدمها را برای جنگ مذهبی بر انگیخت. گرچه کشورهای مسلمانی مثل مالزی و ترکیه که حکومتهای لائیک و سکولار دارند، در مقابل این فیلم واکنشی نشان ندادند و حضورهای خشونتآمیز بیشتر مربوط به کشورهایی بود که حکومتهائی با رگههای مذهبی، کموبیش، موتور متحرک امت هستند.
دولت آمریکا بالاخره بعد از چند روز پرآشوب، فردی را که صورتش با شال و کلاه پوشیده شده بود به عنوان یکی از سازندگان فیلم جنجالی بازداشت کرد. فردی که گفته میشود سابقهی کلاهبرداری دارد و برای مدتی هم در زندان بوده و خبرگزاری فارس او را قاچاقی مواد مخدر معرفی کرده و مدعی شده سناریوی فیلمش را هم در زندان نوشته و با بودجهی پنجاه میلیون دلاری جلو دوربین برده. گرچه سطح پائین و کیفیت نازل فنی به حدی روشن است که این خبرگزاری هم عنوان کرده که بودجه اهدایی صهیونیستها بعید است برای ساخت فیلم مورد استفاده قرار گرفته شده باشد!
فیلم “بیگناهی مسلمانان” با این همه حاشیه که حالا دیگر متن پررنگ این قصه تراژیک هستند، هنوز اکرانی نداشته است و تمام جنجالها در حالی صورت گرفته که نسخه کامل فیلم را هنوز هیچ مسلمانی تماشا نکرده است.