خاطره ی زندگی، آی زندگی و روایت درکم کن

نویسنده
محمد حسن مقصودلو

» صدا

روایت زمزمه های امروز، مرورخاطره های دیروز

ترانه ی “  درکم کن “، انتخاب “ترانه ی امروز” ما و ترانه ی”زندگی، آی زندگی “ نیز، انتخاب ما از میان “ترانه های دیروز” است.

 

ترانه ی امروز:  درکم کن

شاعر: یاشار هاشم زاده –آهنگساز: حمید صانع – تنظیم کننده: احسان سعیدی - خواننده: آریا امجد

ترانه ی “درکم کن” می تواند نمایه ای کامل از وضعیت روبه اضمحلال ترانه های روز باشد.  ترانه هایی که روزگاری در  دهه ی ۵۰ با بالاترین تراز کیفی،طرح بندی و اجرا می شد، به دلایلی که،مهمترین آن سانسور و ایجاد محدودیت در رشد و پویایی آن، در سال های بعد از انقلاب است، آنچنان سردر گم و رها شده می نماید که نه نسبتی با پیشینه ی افتخار آمیز خود دارد و نه نسبتی با ترانه های معمولِ دیگر فرهنگ ها !

” درکم کن “ با چنین فرم و اجرایی در ترانه سرایی، ملودی سازی و از مهمتر اجرای موسیقی ، بیش از هر چیز بازنمایی نوعی موسیقی ” دی جی “ مورد استفاده در کلوپ های شبانه است که صرفا ضرب آهنگ تند و خلسه های ناشی از همراهی با ریتم موسیقی و افکت های نوری و صوتی حاشیه ای آن، مد نظراجراکنتدگانش بوده،و هیچ دلیل و یا تعریف و انتظاری برای ماندگاری نیز ندارند.

شعرِ بی معنای “یاشار هاشم زاده ” فاقد هر گونه انسجام معنایی  نسبت به خودش است.  برای درک این مفهوم مرور دو بند از ترانه کافی به نظر می رسد:

“نشو دلبسته تر از این / عذاب رفتنُ کم کن” و یا:“ببین خالی شده قلبم/ با اینکه من پُرم از عشق”

همراهی این شعر  سطحی با موسیقی شبه ترنس”دی جی “گونه، از ترانه ی” درکم کن “فضایی می سازد که انتظار هر گونه شاعرانه گی در کلام، ملودیِ همراه شده با نوسانات حسی شعر، ویا طراحی ارکستر و ساز آرایی  منطبق با هم آغوشی موسیقی و شعر را نوعی زیاده خواهی مخاطب از ترانه هایی  می نماید که نمونه های معادل آن در خاستگاه های اصلی  این گونه موسیقی هم، هیچ ادعایی برای شنیده شدن و احتمالا ماندگار شدن ندارند. 

این ترانه  نمونه  ای از ده ها موسیقی تولید شده در هفته های تقویم شمسی ست که آینه ای تمام نما از کیفیت کلیت تولیدات هنری محسوب می شود.

 

ترانه ی  دیروز: زندگی، آی زندگی !

شاعروآهنگساز: جهانبخش پازوکی - تنظیم کننده: واروژان   - خواننده: پوران

جلد صفحه ی گرام ترانه ی “زندگی آی زندگی”

ترانه ی”زندگی، آی زندگی” یکی از زیباترین یادگاری های دوران  اوج ترانه است.  سالهایی که خواننده گان “گلها” نیز به نیت جاودانه شدن در یادها، از میان نامه های اداری و استودیوهای دولتی  بیرون آمدند، به زیر زمین استودیوهای “طنین” و “ال کوردوبس” سر زدند و طلب ترانه کردند. “پوران” فاصله ی این دو جنگل زیبا را پیشتر از همه تاخته بود.  او با “ گل اومد بهار اومد ” و “نیلوفر” برای خود راه را هموار کرده بود.

 ”جهانبخش پازوکی” تازه ظهور کرده بود و جاودانه گی را انتظار می کشید.  ترانه های او بی شک محبوب ترین ترانه را ساختند.  ذات او از ترانه است.  هر ترانه ی او برای خوننده شدن  یک صاحب صدا کافی بود.

آنچه “پازوکی” کم داشت راخود بهتر از همه می دانست. نغمه ها و شعرهای او در ارکسترجان می گرفت.  باید از دنیای “آنی سون ” ها رها می شد و به “هارمونی” ها و “آکورد”ها  و “کنتر پوآن” ها می رسید.  واروژان و سپس “ناصر چشم آذر” و بعدها “منوچهر چشم آذر” مقصد این پرواز شدند.

“زندگی، آی زندگی” ثمره ی همنشینی “جهانبخش پازوکی”، “واروژان” و “پوران” است.

ترانه ای که همچنان زمزمه می شود. کافی ست که شب باشد و چند دل غمزده و صدای دریا و موج کف آلود!