دستگیری کروبی و موسوی به ضرر نظام است

نویسنده
حسین محمدی

» گفت و گو با علی رضا رجایی

در مورد تحولات پس از انتخابات و آینده فعالیت سیاسی در ایران با علیرضا رجایی، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی گفتگو کرده ایم. رجایی تاکید دارد که جریان انتخابات و تحولات پس از آن قابل پیش بینی نبوده است و می افزاید: “وضع فعلی مستعد و متضمن مقاومت ها و جنبش های مدنی است. تا زمانی که این وضع هست، این جنبش خواهد بود.” به عقیده وی: “ برای عوض شدن این وضع، باید نهادهای واسط تشکیل شود. در مقاطعی وقتی نهاد سیاسی قصد دارد این نهادهای واسط را تشکیل دهد، چون زمینه های مشروعیت سیاسی را از دست داده خیلی دیر خواهد بود و اوضاع به گونه ای پیش خواهد رفت که نمونه ای از آن را ما در سال 57 دیدیم.”

 

بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری اتفاقات زیادی افتاد. می خواستم بدانم شما به عنوان یک فعال سیاسی – مطبوعاتی  حضور گسترده مردم و در پی آن نوع برخورد حکومت با آن ها را پیش بینی می کردید؟کلا در انتخابات، تا چه حد حوادث بر طبق انتظار شما پیش رفت؟

من حقیقتا برخی از اتفاقاتی را که رخ داد  من پیش بینی نمی کردم. مثلا درباره بحث تقلب که خیلی ها می گفتند و من واقعا به آن باور نداشتم. تصور نمی کردم این مساله ای که اتفاق اقتاد و شاید فراتر از تقلب بود – که آقای خاتمی آن را کودتای مخملی نامیدند – خیلی ها می گفتند، اما من باور نمی کردم.

 

چرا؟

با این بحث کلیشه ای که اگر تعداد شرکت کننده ها زیاد باشد، تقلب اتفاق نمی افتد. من هم به این باور کلیشه ای اعتقاد داشتم  فکرنمی کردم این اتفاق بیفتد. طبیعتا تصور مخالفی داشتم. اگر بخواهم دقیق تر بگویم، از همان ابتدا حسم این بود که آقای میرحسین در همان مرحله اول اکثریت آرا را به دست می آورند و رییس جمهور می شوند. به هر حال پیش بینی من غلط بود. بعضی دوستان بودند که علایم را می دیدند و معتقد بودند تقلب اتفاق می افتد که پیش بینی آن ها درست بود. درباره میزان رای آقای میرحسین غالبا اتفاق نظر وجود داشت. درباره شمارش من خیلی خوش بین بودم، اما تعداد زیادی از کسانی که من با آن ها مواجه بودم، به خصوص آن ها که در رده های بالای جمهوری اسلامی دارای مسوولیت بودند، خوش بین نبودند.

 

درباره وقایع بعد از انتخابات صحبتی نکردید. مثلا تصور می کردید دو کاندیدای اصلاح طلبان، تا این حد ایستادگی از خود نشان دهند؟

من درباره آقای کروبی نمی توانم نظری بدهم. چون با ستاد‌ آقای میرحسین همکاری می کردم و سلبا یا ایجابا تصوری درباره آقای کروبی نداشتم. ولی درباره آقای میرحسین چرا، ایشان را واجد این ویِژگی می دانستم که انسان مصممی هستند و اصول را فدای مصلحت نمی کردند.

 

فکر می کنم شما هم عقیده دارید که در حال حاضر و با اتفاقات رخ داده، فعالیت سیای به شکل سابق عملا ممکن نیست. شما فکر می کنید با توجه به مسایل پیش آمده بعد از انتخابات، باز هم سیاست ورزی در ایران ممکن است؟

فعالیت سیاسی که هیچوقت متوقف نمی شود. سیاست همیشه خواهد بود و معمولا هم انواع سیاست خواهد بود. یعنی یک سیاست مسلط و یک سیاست مقاومت. در سیاست مقاومت در گذشته غالبا به رویه ای باورداشتند – که احزاب اصلاح طلب آن را پیگیری می کردند – یعنی پروژه نوسازی از طریق انتخابات. اما بعد از این انتخابات،مساله پیگیری نوسازی و دموکرای خواهی از طریق انتخابات دیگر منتفی است.

 

با این وجود فعالیت سیاسی به کدام سمت خواهد رفت؟

به نظر می آید همین شیوه ای است که با آن مواجهیم. یعنی مقاومت گسترده سیاسی بدون در نظر گرفتن چند و چون انتخاباتی که در آینده برگزار خواهد شد. اتفاق مهم دیگر منحل شدن جریان اصلاحات است که حایلی بود بین جریان سیاسی و ساخت سیاسی. این حایل با برخورد خشونت آمیزی که با آن صورت گرفت وبازداشت و برخوردی که با سران‌آن انجام شد، عملا منحل شد. نظام سیاسی با جامعه مدنی بدون حایل های مرسومی که احزاب بودند، به طور مستقیم مواجه شده است. معنای این حرف این است که حوزه سیاست تا حد زیادی به تنش و خشونت کشیده می شود.

 

اگر اوضاع این طور باشد، باید گفت عملا از احزاب دیگر کاری بر نمی اید و کارکردشان را از دست می دهند.

نمی شود گفت کاری بر نمی آید. کارکردهای سابق خود را از دست می دهند، ولی متناسب با وضع جدید سوگیری ها و نظم تشکیلاتی آن ها ممکن است متفاوت باشد.

 

به هر حال وقت خشونت باشد و ناامیدی به صندوق رای، احزاب چه می تواند بکنند؟

اگر کاری از پیش نمی بردند یا امکان عملی نداشتند سران آن ها را دستگر نمی کردند یا در همین هفته گذشته دفتر اعتمادملی را پلمب نمی کردند. شکل اثرگذاری آن ها متفاوت خواهد بود.

 

این شکل اثرگذاری به شکل خواهد بود؟

رودررویی مستقیم تر. یعنی رودررویی جامعه مدنی با ساخت سیاسی به طور مستقیم  اتفاق می افتد و احزاب اصلاح طلب به این مقاومت به شکگلی که بعد از انتخابات بوده و به سطح مقاومت جامعه مدنی ملحق می شوند، اطلاع رسانی هایی که می کنند و در واقع تعرض هایی که به ناروایی های موجود می کنند. البته رویکرد انتقادی در گذشته هم وجود داشت. اما گفته می شد با پیروزی در انتخابات می توان درصدی از ناروایی را کاهش داد. اما اکنون از انتخابات نمی توان مطلقا امیدی داشت.

 

با این وضعیتی که شما ترسیم کردید، در نبود احزاب قوی و برخورد ساخت سیاسی و جامعه مدنی بدون حایل، روند گذار به دموکراسی در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟

در دوره جدید مفهوم گذار به دموکراسی چندان مصداق ندارد. گذار در کشاکش هایی است که در منطق مرسوم سیاسی و با وجود نیروهای اصلاح طلب از هر نوع در ساخت سیاسی ممکن خواهد بود. در حال حاضر شکل دیگری از تلاش سیاسی مشاهده خواهد شد.

 

یعنی همین بحث جنبش و مقاومت و امثالهم؟

 برای این که اشکال این تلاش در ذهن ما روشن شود، می توان از یک طرف به برخوردهای خشونت آمیز نظام سیاسی با سران اصلاح طلب و از دیگر سو بیانیه ها و مواضع آقایان موسوی و کروبی یا نامه اخیر دکتر سروش اشاره کرد. از این پس شاهد وقوع جنبش های اجتماعی برای نفی مقتضیات ضددموکراتیک وضع موجود خواهد بود. این اتفاق دیگر از شکل مرسوم گذار به دموکراسی ها که در فرایند اصلاحی رخ می دهد، خارج شده است. به متن جنبش های اجتماعی ورود پیدا می کند که می تواند در مراحل اول مدنی باشد، اما امکان این هست که احیانا گذار به جنبش های انقلابی هم بکند.

 

سوال آخرم درباره همین جنبشی است که آن را تحلیل کردید: چند روزی است که خبر از احتمال دستگیری سران این جنبش – موسوی و کروبی – به گوش می رسد. این اتفاق عملا جنبش را به محاق نمی برد؟

اگر بخواهیم یک تحلیل گر بی احساس درباره وقایع اخیر باشیم، خوش بینی و بدبینی عملا واژه های بی معنی هستند. اصولا این وضع مستعد و متضمن مقاومت ها و جنبش های مدنی است. تا زمانی که این وضع هست، این جنبش خواهد بود. برای عوض شدن این وضع، باید نهادهای واسط تشکیل شود. در مقاطعی وقتی نهاد سیاسی قصد دارد این نهادهای واسط را تشکیل دهد، چون زمینه های مشروعیت سیاسی را از دست داده خیلی دیر خواهد بود و اوضاع به گونه ای پیش خواهد رفت که نمونه ای از آن را ما در سال 57 دیدیم. بنابراین خوش بینی و بدبینی جایی ندارد. اگر ترسیم من درست باشد، چنین جنبش هایی خواهد بود، فراز وفرود خواهد داشت، اما برخلاف جریان اصلاحی درون نظام، این جنبش ها قابل انحلال نیستند.

تاکید می کنم من نه بحث خوش بینی و بدبینی و نه مثبت و منفی را برای این سطح از تحلیل استفاده می کنم. بلکه باید آقار وضع را دید. به نظرم در وضع موجود دولت و جامعه مدنی هردو آچمزند. در حال حاضر جامعه مدنی چاره ای جز جنبش اجتماعی و دولت هم چاره ای جز سرکوب ندارد. فکر می کنم گسترش سرکوب ناگزیر به چیزی می ماند که آقای هاشمی در نامه ای به مقام رهبری در چند روزمانده به انتخابات اشاره کرده بود که مثل بنزین روی آتش می مند. به نظرم بنزینی خواهد روی آتش  که فقط می توانم بگویم به ضرر نظام سیاسی تمام خواهد شد.