ایران تنها مشکل اسرائیل نیست

نویسنده

» مصاحبه با دوره گلد مشاور اسرائیل

ادواردو فرانتزانی

 

دوره گلد مراقب است که کلمه ای اضافی از دهانش خارج نشود. سروقت است و نظراتش دقیق است. او یک دیپلمات شناخته اسرائیلی است. بعنوان مشاور دیپلماتیک بنجامن ناتنیاهور در سال های 1997-1996 کار کرده و همچنان بعنوان یکی از بهترین دیپلمات های اسرائیل در سازمان ملل کار می کند.

امروز مدیر مرکز روابط عمومی اورشلیم است که یک اتاق فکر اسرائیلی است. با او درباره ایران، روابط اسرائیل و آمریکا، بهار عرب و مذاکره با فلسطین گفتگو کردیم.

 

در مطبوعات آمریکایی و حتی در مطبوعات ایتالیایی در باره روابط مشکل اطلاعاتی بین آمریکا و اسرائیل نوشته می شود. در ایتالیا این تردید وجود دارد که نهاد های اطلاعاتی اسرائیلی اطلاعات غلط منتشر می کنند تا پی ببرند که این اطلاعات با چه سرعتی به ایران می رسد. آیا چنین احتمالی وجود دارد؟

من کارشناس این قبیل مسائل نیستم. اما اجازه بدهید بگویم که مطالعه می کنم و حرف ها را می شنوم شاید بیش از حد معمول. همکاری نظامی و اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا بشدت قوی است و گمان نمی کنم کسی این را انکار کرده باشد.

 

به عقیده شما اسرائیل قدرت نظامی و دیپلماتیک موثر برای حمله به تاسیاست اتمی ایران را دارد؟

نمی خواهم چیزی بگویم که به اصطلاح به آن “ملاحضات عملیاتی” می گویند. گرچه در دولت اسرائیل کار نمی کنم اما تربیت من جوری است که درمورد عملیات نظامی که به کشورم مربوط است بطور عمومی اظهارنظر نمی کنم.

 

پس فقط در مورد ایران حرف بزنیم. امروز وزیر اقتصاد اسرائیل، یووال استینیتز اعلام کرد که ایران برای دستیابی به موشکی فرا قاره ای سرمایه گذاری کرده است که ممکن است در آینده نزدیک امینت آمریکا را هم به خطر بیاندازد. به نظر شما این گفته ها درست است؟

ببینید من گمان نمی کنم آمریکایی ها از این تهدید ها بترسند. اما همه می دانند که ایرانی ها موشک بی دبلیو25 متعلق به کره شمالی را در اختیار دارند که برد آن بین 2500 تا 3500 کیلومتر است و می تواند وارد اروپا بشود و تا انگلستان برد دارد. مشکل به عقیده من زمانی است که آنها به فن آوری قرار دادن ماهواره در فضا دست پیدا کنند. زمانی که این اتفاق بیافتد، قادر خواهند بود موشک هایشان را به فضا بفرستند. این سناریویی است که باید از آن اجتناب کنند. به هر حال برای آمریکا و اروپا مشخص شده است که : ایران تنها مشکل اسرائیل نیست.

 

شما قبول دارید که همکاری نظامی و دیپلماتیک آمریکا همچنان از همه قوی تر است. با اینحال روابط دیپلماتیک بین اوباما و نانتیاهور به نظر دشوار می رسد. چه چیز دو دولت را از هم جدا می کند؟

آنچه دو دولت را از هم جدا می کند، موضعگیری آنها در قبال ایران است. پرزینت اوباما از آغاز کارش سعی بر این داشت که پرونده اتمی ایران را از طریق گفتگو دنبال کند. مشخص است که گفتگو با ایران بیهوده است. من متقاعد شده ام که در آمریکا به شکل فزاینده ای این تفکر رشد کرده است که حاشیه های مذاکره با ایران بسیار محدود است، زیرا ایران هرگز به سازمان ملل و وظایفش در قبال سیاست های آن احترام نگذاشته است.

 

از سوریه بگوییم. آنها وارد یک جنگ داخلی شده اند. به نظر نمی رسد که اسرائیل با توجه به کشتار مردم عادی و مخالفان، قصد داشته باشد در امور داخلی سوریه دخالت کند. آیا این انتخاب درستی است؟

کاملا درست است. سیاست اسرائیل عدم مداخله در امور کشور هاست. اگر اسرائیل طرف مخالفان سوری را بگیرد، بدون شک هدیه بزرگی به دولت اسد داده است. این یک سیاست هوشمندانه است که دولت اسرائیل اتخاذ کرده و قصد دارد خود را از جنبش مخالفان سوری کنار بکشد. اسرائیل در عین حال از اتحادیه عرب و شورای امینت سازمان ملل می خواهد که درقبال جلوگیری از کشتار وحشیانه مردم در سوریه موضعگیری کند. هر روز در اسرائیل تصاویر بیشماری از اجساد مردم عادی در سوریه می بینیم. اسرائیل که روزی با سوریه دشمن بود، روز به روز با مردم بیگناه این کشور احساس همدردی بیشتری می کند.

 

دسامبر سال گذشته مقاله ای به اسم شما در جورزالم پست به چاپ رسید که در آن نوشته بودید اسلامگراهایی که در کشور های شورش زده عرب به قدرت می رسند، خواه ناخواه مجبور به همکاری با غرب هستند. به عقیده شما آیا براستی می شود با دولت های اسلامگرا همکاری کرد؟

زمانی که آن مقاله را نوشتم، منظورم کشور مصر بود. وضعیت اقتصادی این کشور فاجعه آمیز است. آنها به سرمایه گزاری خارجی، تجارت بین المللی و صنعت توریسم نیاز دارند. برای این کار مجور به همکاری هستند. در عین حال باید از جهت گیری ایدئولوژیک اسلامگراهایی چون اخوان المسلمین آگاهی داشت. فراموش نکنیم که موسس اخوان المسلمین، حسن البنا در سال های 1930 و در آغاز قرن گذشته این حزب را بنیاد گذاشت و این حزب قصد داشت تمام سرزمین هایی که زمانی پرچم اسلام در آن بالا رفته بود را باز پس بگیرد از اندلس در اسپانیا تا سیسیل در ایتالیا و بقیه اروپا. حالا اگر همه این گفته ها به انگلیسی ترجمه بشود و بعنوان اساس فلسفه اسلام سیاسی اخوان المسلین مطرح شود، مشخص می شود که فضای زیادی برای مانور وجود ندارد.

 

منطقه خاورمیانه در سال گذشته تغییر زیادی کرد. دولت اسرائیل برای همگام کردن سیاست هایش در آستانه بهار عرب و منطقه ای که میزان دشمنی کشورهایی چون ترکیه و مصر و عراق با اسرائیل افزایش پیدا کرده است، چه راهکاری را در نظر دارد؟

به سادگی نمی توان به این پرسش پاسخ داد. اسرائیل از زمان تاسیس همیشه در محاصره کشور های متخاصم قرار داشت. آنچه دولت اسرائیل آموخته است این است که با نشان دادن نرمش و با تغییر دائمی استراتژی دیپلماتیک خود ،در کنار این کشور ها زندگی کند و منافع خود را توجه تغییرات گاه به گاه در منطقه تغییر بدهد. اسرائیل قادر نیست آینده را کاملا پیش بینی کند اما باید تا آنجا که می تواند، آماده باشد. چه کسی می تواند بگوید که در پنج سال آینده همین عراق طرفدار غرب نشود یا بدل به یکی از متحدان ایران نشود؟ این ها سناریو هایی هستند که اسرائیل هر روز با انعطاف پذیری با آن مواجه می شود.

 

آخرین سووال در مورد روند صلح است. امکان سازش از بین رفته یا همچنان فضا برای از سر گیری گفتگو وجود دارد؟

آنچه دولت آمریکا و اروپا نمی خواهند درک کنند این است که مناقشه اسرائیل و فلسطین به تنهایی با مذاکره حل نمی شود. نمی شود نمایندگان دو کشور را به اتاق در بسته ای فرستاد و انتظار داشت که آنها با راه حل بیرون بیایند. در واقع نقاط اصطکاک آنقدر زیاد است فکر کردن به اینکه بشود در یک نشست موضوع پناهگاه ها، اورشلیم و مرز را حل کرد، غیر ممکن است. این یک روند است که زمان می برد، زمان زیادی می برد.

اوچیدنته، 23 فوریه