گناه وقایعنگار فریبخورده
پاوائو پاولیسیج- ترجمه اسدالله امرایی
روزگاری که وحشت حاکم بود، بازداشتهای دستهجمعی در دستور روز قرار گرفت. شبها این کار را میکردند. گروهی با چهرهی پوشیده در میکوفتند و دستور میدادند صاحبخانه خوابآلود لباس بپوشد. بعد هم او را به یکی از زندانهای کوچک شهر میبردند که مثل قارچ در جای جای شهر میرویید. گاهی پاسبانها تمام خانواده را یکجا بازداشت میکردند و مادر بزرگها و بچهها را هم که دم اجاق خواب بودند با خود میبردند.
جمعیت شهر روز به روز آب میرفت و گشتیها عورکشان سرتاسر شهر را درمینوردیدند و مردم را از خانههاشان بیرون میکشیدند و توی خیابانها خرکش میبردند. بسیاری از مردم شب با لباس میخوابیدند و بقچه و بندیلشان را زیر سر میگذاشتند و چرت میزدند، زیرا هر لحظه انتظار داشتند که مأموران بر سرشان آوار شوند. باورشان نمیشد اینقدر جا، در زندانهای شهر باشد، اما مدتی بعد هر خانهای زندان شد، یکی پس از دیگری. بعد هر کس را در خانه دیگری حبس میکردند. ثروتمندان را در خانه فقرا میچپاندند و برعکس، سربازها را به مدارس، کشیشها را به پادگان، پزشکان و بیماران را به نجیبخانهها و اراذل و اوباش را به صومعهها راندند.
نیروی کار به شدت کاهش پیدا کرده بود و بیشتر کارها را زندانیها به عهده داشتند. از آنجا که مثل بقیه لباس میپوشیدند و تعدادشان محرمانه بود، تشخیص اینکه چه کسی زندانی است و چه کسی آزاد کار دشواری بود. حتی زندانیها را برای دستگیری استخدام میکردند. هرچند خود زندانی بودند، با خود اسلحه هم حمل میکردند.
تعداد بازداشتها رو به فزونی میرفت. در میان زندانیهای آتی مقامات مشهور شهر هم به چشم میخوردند. کشیشها، تجار، رؤسای ستاد ارتش، دژبانها و کارمندان را هم با خود بردند. در پایان همه را زندانی کردند حتی اعضای دولت را هم به زندان انداختند. هر کس دیگری را میپایید. همه زندانی بودند و کسی نمیدانست چه کسی حکم و مجوز این بازداشتها را صادر کرده است. همه حس میکردند که در ادارهی شهر سهمی دارند و در بازداشت افراد و تحمل زندان بینصیب نیستند. از آنجا که همگی یکجور لباس میپوشیدند و از حقوقی مساوی برخوردار بودند و همه تحت بازداشت قرار داشتند به کار خود ادامه میدادند انگار نه انگار که حادثهای اتفاق افتاده. آنها زندگی عادی خود را ادامه میدادند و اگر کسی چیزی از آنها میپرسید اظهار رضایت میکردند.
چند سال بعد منکر هرگونه بازداشت و دستگیری شدند و اعلام کردند که همه این حرفها ساخته و پرداخته مورخ مغرض، ناآگاه و فریب خورده بوده است.