همانند هر رویداد اجتماعی دیگری که رخ میدهد و هنرمند و نویسنده را از خود متاثر میسازد، جنبش سبز نیز در بستری شکل گرفت که شمار زیادی از شاعران و نویسندههای جوان به دلیل سانسور شدید اجازه انتشار آثار خود را نداشتند. در هنگامهی رخدادهایی که همچون برق و باد جامعه را با خود میبرد این نخست شاعران بودند که به واکنش نسبت به آن میپرداختند. در این شرایط و با فاصلهای نه چندان زیاد نویسندهها و داستان نویسها نیز به خلق أثاری در این رابطه کردند.
اما از آنجایی که شکل گیری رمنس جنبش سبز همانند هر رخداد دیگری نیاز به زمان بیشتری دارد تا گردو غبار حادثه فروکش کند و هنرمند را درگیر خود سازد.
۱- بچههای درخت جاکاندرا نام رمانی است که به قلم سحر دلیجانی نویسنده جوان ایرانی ساکن ایتالیا منتشر شد. او در این کتاب به انقلاب ۱۳۵۷ و همچنین جنبش سبز نیز پرداخته است. او اگرچه میگوید که کتاب را با هدف سیاسی ننوشته است:
میخواستم فقط بگویم که در سالهای دهه شصت بر افرادی چون پدر و مادر من چه گذشت. میخواستم بگویم که در آن سالها هزاران تن اعدام شدند. خیلیها حتی در درون ایران هم از این موضوع بیخبر هستند یا حتی نمیدانند که ابعاد این موضوع چه اندازه بود. این کتاب سیاسی نیست اما روایتگر افراد سیاسی است. اما در عین حال
کتاب حالت شعاری هم ندارد و نخواستم که شعار بدهم.رمان بیشتر درباره بچه هاست. گرچه قسمتهای اول این کتاب درباره وقایع دهه ۶۰ است اما قسمتهای بعدی این داستان همه روایت سالهای دهه هشتاد است. داستانهای ما، داستانهای جنبش سبز.
۲- رمان کوتاه ذوب شده نوشتهی عباس معروفی که از سوی نشر ققنوس در ایران روانهی بازار کتاب شد. اگرچه ماجرای این رمان کوتاه در دههی ۱۳۶۰ خورشیدی در ایران رخ میداد اما زمان انتشار آن و موضوع حساسیت برانگیز موجود در آن و البته نام نویسنده از جمله دلایلی شد که این کتاب را به سرعت از کتابفروشیها جمع آوری کردند.
اشارههای صریح و البته تند و تیز داستان به رویدادهای معاصر و شبیهسازیای که در ذهن مخاطب صورت میگرفت در کنار تداعی فضای پلیسی درون داستان با فضای سرکوب آن روزهای ایران که اخبار بازداشت و بازجویی، برگزاری دادگاههای علنی و… در جامعه زنده بود، به رمان ذوب شده کارکردی تاریخی - معاصر بخشیده بود.
در میان نویسندههای بیرون از ایران داستانهای کوتاه و تجربههای ادبی میان داستان و خاطره، کارهایی منتشر شده است اما در داخل ایران انتشار داستانی با چنین مضمون و درونمایهای دشوار و جستن از تیغ سانسور شاید نشدنی باشد.
در میان نویسندههای ایرانی محمد حسینی برنده جایزهی مهرگان ادب نیز از جمله کسانی است که در یک داستان کوتاه به موضوع اعترافات اجباری پرداخته بود. این مجموعه داستان او در سال ۸۸ و ۸۹ با استقبال خوبی از سوی کتابخوانها روبرو شد. اما از رویدادهایی که پس از جنبش سبز که بگذریم بد نیست اشارهای نیز بکنیم به زمان نگران نباش نوشتهی محسا محب علی (نشر چشمه) که به اعتقاد وزارت ارشاد دولت احمدینژاد در آن مردم را تشویق به شورش کردهاند. محبعلی پس از انتشار این کتاب و نقدهایی که از سوی تندروهای محافظهکار بر رمان او نوشته شد از انتشار دیگر آثارش در ایران باز ماند و به نوعی نام او به سیاههی نویسندههای ممنوعالقم وارد شد. در پی فشارهایی که در داخل ایران و پس از رویدادهای جنبش سبز وارد شد محبعلی به ناچار کشور خود را ترک کرد.
۳- قرار سبز نوشته مسیح علینژاد از سوی نشر گردون در آلمان منتشر شد.راوی وقایع خونین سال ۸۸، «قرار سبز»، آرزو رضایی است. او روزنامهنگاری جوان و همسن وسال مسیح علینژاد، نویسنده کتاب است که از جنبش سبز، از حرکت نوین دموکراتیک مردم ایران سخن میگوید. از روز، روزگار سپری نشده مردمانی که هنوز فرصت نکردهاند که بنشینند و بیینند تا ساعتهایی را که گذشته است و ببینند که باران بگذشته باشد.