شیر مشتاق

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

http://houshangassadi.com/home/jeld-farsi/

“شیرمشتاق” نقشه جنگ را از سوسمار بی باک گرفته است ودر انتظارفرمان حمله می غرد. غرشش راهمه جهان می شنود ودهان گشاده اش برای بلعیدن ایران را می بیند. تنها گفتی “نظام مقدس” را نشئه قدرت بخواب برده است.

درست، سال پیش در روزهای “سالگردانقلاب شکوهمند اسلامی” بود که “سوسمار بی باک” پیدایش شد وتمرین را شروع کرد: ۲۰هزار نیروی رزمی، و واحد‌هایی از بریتانیا، فرانسه، هلند و ایتالیا، در سواحل شرقی ایالات متحده فرضیه‌های عملیاتی را برای پیاده کردن نیروهای واکنش سریع در سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس، تمرین کردند.

فرماندهان “ نظام” رجز خواندند و چنان توی دهن “دشمن” زدند که خاکسترشد، اما همین روزها که حسین موسویان ـ– نماینده رسمی سابق و غیر رسمی کنونی- از “شکست مذاکرات” بغداد می گوید، و اغلب ناظران هم افق مسکو را تیره می بینند؛ دوباره سر وکله اش پیدا شده است. این باردر قد وقامت شیر، درچندقدمی ایران و سخت هم مشتاق. خبرش را هم سایت دیپلماسی می دهدودرست در روزهایی که خبرمی رسد شمارش معکوس برای حمله نظامی به سوریه آغاز شده است.

هنوز کسی از مردم ایران رسما باخبرنشده است که دقیقا در “بغداد” چه گذشت. کاترین اشتون که کم و بیش با حجاب اسلامی ظاهر شده بود با سعید جلیلی “عصبانی” چه گفت و چه شنید. تنها خبرهای پراکنده که به مطبوعات جهان راه می یابد و سخنان ماموران “نظام” درگفت و گو با نشریات مهم دنیا، کمی ازغلظت غبار “نشست بغداد” می کاهد.

شیخ عطار، سفیرجمهوری اسلامی درآلمان، خبرراکمی درپرده به فایننشنال تایمزمی دهد: “در مذاکرات استانبول، مذاکره کنندگان ایرانی بر سر توقف غنی سازی ۲۰ درصدی با ۱+۵توافق و تفاهم کرده بودند اما در بغداد همه چیز ناگهان عوض شد.”

حسین موسویان، که در زمان ترور سران حزب دموکرات کردستان در میکونوس سمت کنونی شیخ عطار را داشت، درزمان محمد خاتمی درنقش مذاکره کننده اصلی اتمی به فعالیت پرداخت. اتخاذ موضع تهاجمی “نظام” موسویان را برکنارکرد. سازشکار نام گرفت.حتی مهرجاسوسی هم خوردو ناگهان ازآمریکا سردرآورد. اوکه حالا وباتغییر لحن جمهوری اسلامی به یک پای غیر رسمی مذاکرات تبدیل شده است، درگفت و گو با رسانه های مختلف آمریکائی و از جمله سی ان ان، از” شکست مذاکرات” خبرمی دهد. او درروزهائی که “علی” برای ریاست مجلس بر “غلامعلی” پیشی می گیرد، به “ادبیات اتمی” علی لاریجانی بر می گردد: “غرب انتظار دارد که حکومت ایران بادام زمینی پیشنهادی غرب را با الماس‌های خود معاوضه کند.”

هاشمی رفسنجانی، برخلاف همیشه بی‌تعارف حرف می زند: “الان آمریکائی‌ها از موضع تحریم و فشار می‌خواهند کار بکنند. درمذاکره هم آنها دست بالا دارند. تحریم‌ها را کرده‌‌اند. فشارها را بر ما آورده‌اند. تحریم‌های سازمان ملل را اعمال کرده‌اند. حالا وقتی می‌نشینیم برای مذاکره می‌گویند شما این کار را بکنید تا ما تحریم‌ها را کم کنیم. این که مذاکره نیست!”

 تا نوبت واشنگتن تایمز می رسد که ازبرباد رفتن “رویاهای بغداد” بنویسد.

فضا کم وبیش روشن است.“نظام” باسیاست تهدید و عربده جوئی درپی یافتن “الماس” بوده و اکنون مشتی “بادام زمینی” جلویش گذاشته اند. سیاست “وقت کشی”، “مذاکره برای مذاکره” هم سخت نخ نما شده است. روزنامه های مهم آمریکا که بر سیاست تاثیر جدی دارند در باره” فریب” جمهوری اسلامی هشدار می دهند.

 وال استریت ژورنال می نویسد: “غرب با انجام دور دیگری از مذاکرات و این بار در شهر مسکو موافقت کرده و به این ترتیب به ایران زمان بیشتری داده است. زمان بیشتر دقیقا همان چیزی است که ایران در این مذاکرات در پی بدست آوردن آن است.در تمام این سال ها همین الگو تکرار شده است. هر بار غرب با خوش بینی به دور دیگری از مذاکرات رفته، پاسخ منفی دریافت کرده ولی باز هم بر سر دور دیگری از گفتگو توافق کرده است. اما حکومت ایران در این روند که تقریبا ۱۰ سال است ادامه دارد فقط یک هدف را دنبال می کرده و آن خریدن زمان بیشتر بوده است.رژیم ایران همواره با غرب مثل کوسه ای که نرم تنان را می بلعد رفتار کرده است. در سه دهه گذشته ایران با آمریکا مثل دشمن رفتار کرده و تا زمانی که ما این رفتار را تلافی نکنیم، فریب خواهیم خورد.”

کمتر از دو هفته مانده به “نشست مسکو” دور جدیدی از مذاکره، تهدید و یارگیری شروع شده است.دان شاپیرو، سفیر آمریکا در اسرائیل می گوید: “دریچه گفت وگو بر سر برنامه اتمی ایران در حال بسته شدن است. اینگونه مذاکرات تا ابد ادامه نخواهد یافت.”

 سوریه هم دیگر به خط دوم ریلی تبدیل شده است که بازشتابان بسوی جنگ می دود. رویترز از “تلاش ایران برای رساندن مواد غذایی به سوریه” خبر می دهد.شورای ملی سوریه، رسما “نظام” را “شریک جرم” سوریه اعلام می کند: “جمهوری اسلامی میلیاردها دلارپول از طریق بانک‌های لبنان وعراق برای رژیم بشار اسد می‌فرستد. به‌رغم جنایات رژیم سوریه… این‌طور که به نظر می‌آید رژیم ایران مصمم است تا از این رژیم پشتیبانی کامل نظامی، امنیتی، اقتصادی و سیاسی کند.”

جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید می گوید: “ایران از خشونت ها در سوریه برای تثبت نفوذ خود بهره برداری می کند.این واقعیت تداوم تلاش های ایران برای گسترش نفوذ شرارت بارش را در منطقه بیشتر برجسته می کند، و بیانگر بیم ایران از سوریه بدون حکومت اسد است.”

دیوید کوهن، معاون وزیر خزانه داری آمریکا در امورتروریسم و اطلاعات مالی، راهی بریتانیا، روسیه و اسرائیل است، تا در باره اجرای تحریم های آمریکا و جامعه بین المللی علیه ایران وسوریه مذاکره کند.

 هیلاری کلینتون، کلید حمله نظامی به سوریه را می زند: “هر روز که می‌گذرد دلایل برای مداخله نظامی در سوریه تقویت می‌شود.”

گلوبال ریسرچ، فردای نشست مسکو را می بیند: “با شکست مذاکرات مسکو، حذف دو رژیم سوریه و ایران به رهبری ناتو شتاب خواهد گرفت.”

و دیکتاتورهای دمشق وتهران، انگار مشتاق جنگ باشند، باسیاستی واحد نفت بر آتش می ریزند. بشاراسد که دستانش از خون زنان و کودکان “حوله” رنگین است، مخالفان را “فتنه گر”و “تروریست” می خواند و از “مقاومت” دم می زند. دستوراخراج سفرای غربی را هم می دهد.

سیدعلی خامنه ای که “ جنبش سبز” را “فتنه” نام داد، مرد م ر ا”میکرب” نامید و به دستورش، از گرفتن و زدن و کشتن و تجاوز دریغ نکردند، دنیا را “دروغ گو” و “فریب گر” می نامد وباز هم اسرائیل راتهدید می کند: “حمله اسرائیل مثل صاعقه بر سر خودش فرود می آید.”

 سخنان ولی فقیه دوم درسالروز رحلت ولی فقیه اول، سیاست نهفته در لبخند هاشمی رفسنجانی را برملا می کندواز سیاست به روز شده اتمی “نظام” بیشترپرده برمی دارد. می توان خشم و ترس را با هم دید که اولی باید دومی را بپوشاند.امری که پایوران

“نظام” بسرعت درمی یابند و بکار می گیرند.

محموداحمدی نژاد که دیگرکسی حرف هایش راجدی نمی گیرد، درهفته ای که به فردوسی لقب “مفسرقرآن” داده، فیلش یاد ایران باستان می کند: “اصلا برای من مقایسه ایران با برخی کشورها، حتی اروپایی، تقریبا عار است. آن زمان که ایران با آن همه عظمت وجود داشت، این کشورها وجود نداشتند. حالا چرا ما باید بیاییم خودمان را با آنها مقایسه کنیم؟ ما با آن بزرگتره دست به یقه شده ایم!”

سردارشکنجه ـ محمدرضا نقدی ـ هم “یقه” همان “بزرگتره” را می گیردوسرش داد می زند: “ای آمریکا! پایگاه‌های نظامی‌ات رااز سراسر جهان جمع کن وبرو!”

علی اکبرولایتی – پزشک و یارغارومشاوربین‌الملل رهبرجمهوری اسلامی- دست روی هسته اصلی تصمیم “نظام” می گذارد: “امیدواریم که گروه ۱+۵ حق مسلم هسته‌ای ایران را درچارچوب ان‌پی‌تی به رسمیت بشناسد وازحاشیه‌روی خودداری کند. حاضر نیستیم حقوق هسته‌ای خودراواگذار کنیم.با پذیرفته شدن حق ایران دراستفاده ازانرژی صلح‌آمیزهسته‌‌ای از سوی ۱+۵، نشست آتی در مسکو به نتیجه دلخواه می رسد”.

همین حرف را علی اصغر سلطانیه سفیر “نظام” در آژانس بین المللی اتمی می زند. او در برابر دوربین های خبری باهیاتی متفاوت از گذشته ظاهر می شود. او با لحن و صورتی جدی که می شود آن را عصبانی هم توصیف کرد، می گوید: “برخی می خواهند آژانس را به یک سرویس اطلاعاتی تبدیل کنند. این کار غیر قابل تحمل است.برنامه هسته ای ایران و غنی سازی اورانیوم «به هیچ وجه» متوقف نخواهد شد.”

هیلاری کلینتون، وزیر خارجه‌ آمریکا، جوابی خیلی مختصرمی دهد: “تهدیدهای ایران علیه اسرائیل «چیز تازه‌ای» نیست. باید دید ایران در مذاکرات مسکو چه چیزی مطرح خواهد کرد. مذاکرات ما با ایران درباره صداقت و نیات نبوده، بلکه درباره اعمال و نتایج است.ما در مذاکرات آینده خواستار اقدامات عملی و مشخص ایران هستیم.”

هنوزتامذاکرات مسکوحدود دو هفته باقیمانده است، اما از “بهانه” های جمهوری اسلامی برای مذاکره روزجمعه-ـ فردا-ـ با آژانس و تهدید به “شکست مذاکرات مسکو” می توان نشانه های آشنای سیاست “وقت کشی” را باز یافت.

شاید بر اساس همین شناخت است که غروب چهارشنبه بیانیه اتحادیه اروپا منتشر و ازجمهوری اسلامی خواسته می شود تا توافقنامه‌ای را که به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی امکان دسترسی بیشتربه تأسیسات، افراد، و اطلاعات مرتبط با برنامه هسته‌ای می‌دهد، امضا کند.

سعودالفیصل، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، روز پیشتر گفته است: “با اطمینان می توان گفت برنامه هسته ای ایران سطح تهدید های منطقه را افزایش داده است. پس این برنامه خطرناک است.نمی توانم تصورم کنم که ایران علت نابودی منطقه بشود، چرا که این کشور بزرگترین بازنده خواهد بود.”

و در متن این “انتظار”، جهان متحد علیه جمهوری اسلامی “اقدامات عملی و مشخص” را طبق برنامه پیش می برد. مجله اشپیگل خبرمی دهد: “اسرائیل زیردریایی‌های ساخت آلمان را به کلاهک اتمی مجهز می‌کند.”

 و “سوسمار بی باک” از سواحل آمریکا به کران های دریای سرخ می آید و در لباس “شیر مشتاق” غریدن می آغازد.

 سایت دیپلماسی ایرانی- متعلق به صادق خرازی-ـ تحت عنوان”مانور حمله به ایران

با شرکت ۱۹ کشور جهان” می‌نویسد: “حدود ۱۲ هزار نیرو از بیش از ۱۹ کشور جهان درحال به پایان رساندن یک مانور نظامی مشترک در دریای سرخ هستند.به عقیده بسیاری از ناظران این مانورآموزشی نظامی برای رویدادی بسیار بزرگ است.ایالات متحده، عربستان سعودی و اردن تنها نمونه هایی از کشور هایی هستند که به همراه اتحادیه اروپا در این مانور نظامی یک ماهه با نام «شیر مشتاق» شرکت دارند. در مانورکه بخش قابل توجهی ازآن محرمانه انجام شده، بیش از ۳ هزار نیرو به همراه نیروهای آمریکایی عملیات ورود به خشکی و حمله به ایران را تمرین کرده اند. به این ترتیب آمریکا و متحدانش برای جنگی که احتمال آن در مورد ایران زیاد است، آماده شده اند.”

سایت بازتاب ـ نزدیک به سردارمحسن رضائی-ـ فرکانس ها ی دیگرغرش شیر را هم می بیند: “نشریه آمریکایی فوربس در پایان یک مطلب تحلیلی، نتیجه گرفته که با توجه به تعاریف موجود از جنگ در خود آمریکا، انجام چنین کاری- برنامه‌ای گسترده در دولت آمریکا برای حمله سایبری به تأسیسات هسته‌ای ایران-از سوی دولت اوباما در واقع به منزله اعلان ورود به یک جنگ از سوی آمریکا تعبیرخواهد شد. این خط تحلیلی فوربس در روزهای گذشته در شماری دیگر از مطبوعات غربی نیز بازتاب یافته است.”

آخرین خبرهفته هم را بازتاب منتشر می کند:

“سایت دبکا نزدیک به نهادهای اطلاعاتی اسراییل می نویسد که باراک اوباما به نتانیاهو گفته است در صورت شکست مذاکرات مسکو، با طرحی عملا ایران را محاصره هوایی و دریایی خواهد کرد. این طرح که پس از شکست مذاکرات مسکو آغاز خواهد شد این چنین است:در یکم ژوئیه، اروپایی‌ها تحریم‌هایی علیه صادرات نفت و بانک‌های ایران اعمال می‌کنند. و در پاییز، دولت آمریکا مهم‌ترین سلاح اقتصادی خود را بیرون می‌آورد: تحریمی که بواسطه آن هواپیماهای و کشتی‌ها نمی‌توانند به ایران بروند. هر هواپیمایی که در ایران فرود آید، از فرود در فرودگاه‌های اروپای غربی و آمریکا منع می‌شود. همچنین، ورود کشتی‌ها به بنادر ایران به طور اتوماتیک منجر به ممنوعیت از ورود آنها به بنادر اروپا و آمریکا می‌شود.”

آمریکا، اروپا و اغلب کشورهای منطقه که در این مانور شرکت دارندیک حرف می زنند.درهفته ای که کمپانی اتومبیل سازی فیات هم از ایران می رود، تنها “رفقا”ی سابق-ـ چین و روسیه ـ- هنوز از “برادر” خود جمهوری اسلامی حمایت می کنند؛حمایتی که سرمایه ملی هزینه آن شده است. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، و همتای چینی وی، هو جین‌تائو، در پایان دیدار خود در بیانیه مشترکی با هرگونه استفاده از زور و یا اعمال تحریم های یک جانبه علیه ایران و سوربه مخالفت می کنند.

هفته ای است که بحث در باره “ترکمانچای ارزی” ازسرگرفته و این پرسش مطرح می شود: “دارایی ۲۵ میلیارد دلاری ملت ایران، معادل یک سال یارانه دریافتی کل مردم – که توسط دولت محمود احمدی نژاد در قراردادی یکسویه در اختیار دولت چین گذاشته تا به عنوان پشتوانه ال سی های خرید کالای چینی برای ایران استفاده شود، چه سرنوشتی پیدا کرده است؟”

و شکور اکبرنژاد- نماینده سابق تبریز و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هشتم- می گوید: “بازار داخلی ایران به دلیل عدم برنامه‌ریزی مناسب به کشور چین واگذار شده است.”

و روسیه هم که مدام دلارهای میلیاردی را به جیب می ریزد، از پایان کار تاسیسات اتمی بوشهر طفره می رود.

 ماه همیشه توفانی خرداداز نیمه می گذردو همه روزها زیرسایه سنگین مذاکرات اتمی.شالیزارها تبدیل به ویلا می شوند. صنعت شیردرآستانه ورشکستگی است. قیمت انواع مواد غذایی ۱۹ تا ۷۸ درصد جهش پیدا می کند. نان باز هم گران می شود. بچه های روز تیتر زیبائی را بر مطلب گرانی می گذارند: نفت نیامد سر سفره، نان هم می رود.

 احمد توکلی می گوید: “احمدی‌نژاد گزافه‌گویی می‌کند؛ وزیر اقتصاد قانون‌ندان است.”

 جنگ اعتبارنامه ها در مجلس در می گیرد و از حضور قاتل و دزد و جاعل در مجلس نهم خبرمی رسد.

محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، از یگان‌های رزمی مستقر در جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در خلیج فارس بازدید می کند و از “کشورهای اسلامی، به‌ویژه کشورهای حوزه جنوبی خلیج‌ فارس” می خواهد تا کمک کنند “دست استکبار جهانی” از منطقه کوتاه و “دشمنان ناامید شوند”. یکی از کشورهای اسلامی که افغانستان باشد، بلافاصله به این دعوت لبیک می گوید: “شماری از شهروندان کابل در اعتراض به برگزاری مراسم سالروز درگذشت آیت‌الله خمینی در کابل، تظاهرات می کنند. آنها خواستار پایان “مداخلات ایران در افغانستان” می شوند. روی پلاکاردهایشان نوشته اند: اینجا کابل است، نه تهران، نه قم. 

در کشور اسلامی دیگر که مصر باشد، هدا عبدالناصر دختر جمال عبدالناصر در روزنامه مصری الاهرام می نویسد: “نمی‌خواهیم تجربه ایران را تکرار کنیم.”

اکبر هاشمی رفسنجانی، با اشاره به شعار دادن گروهی در روز چهاردهم خرداد علیه حسن خمینی، می پرسد: “گونه ممکن است این عده به طور خودسر این کار را کرده باشند.؟این رفتارهای افراطی نمود بارز استبداد عوام است.”

رهبر تشخیص مصلحت “نظام” که انگار دارد دستش اززیر تیغ بیرون می آید، “استبداد خواص” را فراموش کرده است که انقلا ب اسلامی را به تجربه هولناکی تبدیل کرد. یکی ا زاین خواص که آیت الله موسوی اردبیلی باشد، این هفته از: “همه مسئولین، از سابق تاکنون” می خواهد از مردم عذرخواهی کنند.

و در راس این “خواص” رهبر جمهوری اسلامی است که بخشی ازماه خونین خرداد را به نام او نوشته اند. خون ندا آقاسلطان، سهرا ب اعرابی، هاله سحابی، هداصابر با نام فرمانده قاتلان آنها سیدعلی خامنه ای گره خورده است.

خرداد دیگری است که حسین رونقی ملکی-ـ جوانی که نام بابک خرمدین را زنده می کند-ـ لحظه به لحظه درمحاصره سربازان و بازجوها به کام مرگ می رود. شاهین نجفی در مخفیگاه “ایستاده مردن” را می خواند.

و کسی سرود عشق وامید احمدشاملو رادر فضای مجازی به اشتراک می گذارد:

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد

و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت

روزی که کمترین سرود

بوسه است

و هر انسان

برای هر انسان

برادری‌ست

روزی که دیگر درهای خانه‌شان را نمی‌بندند

قفل

افسانه‌یی‌ست

و قلب

برای زندگی بس است

روزی که معنای هر سخن دوست‌داشتن است

تا تو به خاطرِ آخرین حرف دنبالِ سخن نگردی

روزی که آهنگِ هر حرف، زندگی‌ست

تا من به خاطرِ آخرین شعر رنجِ جُست‌وجوی قافیه نبرم

روزی که هر لب ترانه‌یی‌ست

تا کمترین سرود، بوسه باشد

روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی

و مهربانی با زیبایی یکسان شود

روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم…

و من آن روز را انتظار می‌کشم

حتا روزی

که دیگر

نباشم.