بادهای تغییر

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

بادهای تغییر دیرگاهی است به ایران رسیده اند، پرده ها رابرانداخته، دستها را رو کرده، جانیان را رسوا ساخته و سازشکاران را آبروبرده اندو اکنون چندان برخرگاه و بارگاه استبداد مذهبی می توفند که خیمه نظام به لرزه افتاده است.

همه انقلاب ها دربطن خود نبردی را حاملند که ریشه در نیروهای گوناگون شرکت کننده درانقلاب دارد و ماهیت قدرت پیروزی نهائی یکی از آنها را می طلبد. نبرد مشهوربه “که برکه” که سرنوشت هرانقلابی را رقم می زند، معمولا سبب تثبیت آن برای دورانی معین می گردد؛ مگرآنکه نبردچندان پیچیده و طولانی شود که فروپاشی جای استقرار را بگیرد.

 

در نظام پیچیده جمهوری اسلامی و درصحنه شطرنج خونین سیاستی که حتی “وزیر اطلاعات” دفعتا بر کنار می شود و حکم اخراجش را ازراننده اش می گیرد تا مانند محسنی اژه ای، روزی بگوید«خود هم نمی دانم چرا و چگونه برکنار شدم»، به ناگهان نبرد قدرت دیگری ماه و هفته را به نام خود رقم زده است.

دیرک خیمه نظام فرمان می دهد: “ نباید جلوی مردم اخم کرد و بهانه به دست رسانه‌های بیگانه داد”، و نیروهای درگیر قدرت سخن از نابودی و مرگ  و تاراج می رانند.

فرمانده سپاه که دیگر همطراز ژنرال های پنج ستاره ترکیه و پاکستان بر صحنه ظاهر می شود، می گوید: “ کسی بروز فتنه ۸۸ را با این شدت پیش‌بینی نمی‌کرد.” و  رئیس سازمان بسیج مستضعفین” فتنه‌های پیش رو را حتی با فتنه عمیق ۸۸ هم قابل قیاس “ نمی داند.

و نظریه پرداز طالبان شیعه هر دو”فتنه” رابا هم پیوند می زند: “برخی از افراد با شدت و ضعف‌‌ همان گرایش‌های سران فتنه را دارند.”

هرسه - محمد علی جعفری، حمید رضانقدی،  مصباح یزدی- ازعاملان سرکوب مردم، بزرگ پرچمداران استبداد و اعضای ستاد فرماندهی کودتای انتخاباتی سال 88 هستند.

معلوم نیست درتاریکخانه های” نظام” چه گذشته که ناگهان بر سر عزل حیدرمصلحی، نوک کوه یخ نبرد از اعماق به آفتاب می آید، توازن قوای سیاسی بسرعت تغییر می یابد و آرایش جدیدی شکل گیری می گیرد.

تا برآمدن بیشترکوه یخ اختلاف از دریای همیشه بحرانی جمهوری اسلامی، می توان تدارک نبرد امروز را در جابجائی هاشمی-ـ مهدوی کنی دید. آرایش جدید قوای سنت گرایان طلب می کرد که هاشمی رفسنجانی ـ– ایستاده میانه جنبش سبز و بیت رهبری ـ- جایش را به شیخ اصولگرایان  میانه ای بسپارد که روحانیت را در خطر می دیدند وجای خودرا در کنار نظریه پرداز نظام( مصباح یزدی) می یافتند.

 از کی، کجا و چگونه محور هاشمی-ـ مهدوی-ـ مصباح دریافته بود” نظامی-ـ امنیتی هائی که خامنه‌ای را از امواج جنبش سبز نجات داده بودند نمی‌توانند توقف کنند؟” هنوز روشن نیست. آنها ـ– چنانکه مجید محمدی  توضیح می دهد ـ– به این  نتیجه رسیده بودندکه: “این جمع بی‌ترمز می‌خواهند روحانیت را به مستمری‌بگیر تبدیل کنند و در ازای پرداخت مبلغی از آن‌ها برای حکومت خویش در برابر عوام کسب وجهه کنند.” سخنی که مصباح یزدی روزاول هفته به خبرگزاری مهر گفت: “برخی اعتقاد دارند چنان چه ولایت فقیه را حذف کنند، مشکلی پیش نمی‌آید و حتی درباره روحانیت نیز می‌گویند بودجه‌ای در اختیار آنان قرار دهیم تا صدای‌شان درنیاید.”

 عزل حیدرمصلحی و تلاش برای اشغال کامل وزارت اطلاعات، لابد گام مهمی در رسیدن به این هدف بود که به نوشته نیویورک تایمزسبب “ جنگ قدرت در راس حکومت ایران” شد. جنگی همه جانبه، پیچیده که از همه ابزار سیاسی و فرهنگی، رسانه ای و روانی در آن استفاده می شود وحتی به “پیامک” هم کاربردی جدید می دهد.

محمود احمدی نژاد بفرمان بازگشت مصلحی گردن نمی گذارد. سایت میزان خبر می دهد: “احمدی نژاد حاضر به پذیرش حکم حکومتی نیست.” رسانه ها از “فیلتر سایت‌های حامی احمدی‌نژاد ” پرده بر می دارند. رئیس جمهور به جلسات هیات دولت و شورایعالی  انقلاب فرهنگی نمی رود.” شایعه پرس” که هنوز موثرترین رسانه جمعی ایران است، شروط سه گانه احمدی نژادرا برای بازگشت از طریق وبلاگ گمنامی در اختیار همگان می گذارد. خامنه ای و احمدی نژاد دیداری می کنند که حسب معمول کسی نمی داند درآن چه گذشته است. شایع می شود که رهبر از رئیس جمهور سابقا محبوبش خواسته است شروط خود را “مکتوب” کند. معلوم نیست گزیده سابق امام زمان به خواست نایب امام زمان گردن گذاشته یانه، اما شدت گرفتن جنگ، حاکی از بی ثمری این ملاقات است.

محاصره محمود احمدی نژاد- باروشی که عزل بنی صدر را بیادمی آوردوجعفر شجونی هم درمصاحبه باروز آشکارش می کند- شروع می شود: شیرینی برای رئیس جمهور، چماق برای اطرافیانش.

شیرینی را اول ازهمه هیات موتلفه نشان می دهد که درهمه رویدادهای جمهوری اسلامی نقش تعیین کننده دارد و در طول سی سال نبرد خونین قدرت، حتی خال هم برنداشته است: “شخص رئیس جمهور ولایتمدار است.”

 فرمانده سپاه هم بدون بی ذکرنام همین کار را می کند و اورا” یک چهره موجه” می خواند.

محسنی اژه ای، دادستان کشور، چماق را بالا می برد: “گاهی رئیس جمهور کارهایی انجام می دهند که هیچ توجیهی برای آن ها پیدا نمی شود.”

مهدوی کنی چماق را تکان می دهد: “رئیس جمهور فکر نکند، اگر برود، همه چیز فرو می ریزد.”

و مجلس چماق رافرود می آورد. اول خبر است: “برای اولین بار بعد از انقلاب: احتمال طرح سئوال از رییس جمهور.نمایندگان مجلس شورای اسلامی، به زودی طرح سئوال از رییس جمهور را در دستور کار خود قرار خواهند داد.”

بعد تهدید: “جمعی از نمایندگان اصولگرای مجلس، در صورت عدم همکاری شایسته دکتر احمدی‌نژاد در خصوص حکم اخیر رهبر معظم انقلاب به وزیر اطلاعات، «طرح سئوال رییس جمهور» را در دستور کار قرار خواهند داد.” و سرانجام فرود می آید.

جمع آوری نامه برای طرح سئوال، بلافاصله عملیاتی می شودو پنجاه وچند نماینده “مستقل” آن را امضاء می کنند. وهنوزهفته تمام نشده” نامه مهم نمایندگان مجلس به احمدی‌نژاد” آماده ارسال است. تعداد امضاها به صد رسیده و تازه غروب چهارشنبه است.حتما بر تعداد امضاهای”وکلای مردم”اضافه خواهد شد. قرار است این نامه ابتدا به رئیس جمهور داده شود و در صورتی که به آن عمل نشد، آن را از تریبون مجلس قرائت کنند.

سایت آفتاب می نویسد: “نامه شامل توصیه‌هایی به محمود احمدی‌نژاد درباره قانون اساسی، وظایف اساسی ریاست‌جمهوری و همچنین اطاعت از رهبری و دین مبین اسلام است. “

هنوز نامه ارسال نشده که حجت الاسلام علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران حرفهائی می زند که می توان آن را بامضمون نامه وکلا یکی دانست: “محمود احمدی نژاد باید مجری سیاستگذاری رهبر جمهوری اسلامی باشد. اینکه ما خودمان بخواهیم مرتبا استراتژی تعیین کنیم و موجی در جامعه راه بیاندازیم وظیفه آقایان نیست. ولی فقیه جمهوری اسلامی، «ایدئولوگ اصلی نظام» است. رییس جمهور و ارکان دولت باید سیاست های وی را اجرا کنند.در حاکمیت اسلامی، هماهنگ کننده و سیاستگذار اصلی نظام طبق قانون اساسی، ولی فقیه است و تخلف از فرمان او نیز در حکم تخلف از فرمان خدا و امام زمان محسوب می شود. اختیاراتی که فقیه جامع الشرایط دارد، از ناحیه امام زمان به او تفویض شده و از این منظر، اختیارات ولی فقیه به اندازه امام معصوم بوده و تبعیت از او هم به همان اندازه واجب است.”
سید احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد که تا همین هفته پیش مدافع سرسخت رئیس جمهور امام زمانی بود، آب پاکی راروی دست  او وهمه می ریزد: “چنانچه تبعیت از ولی ‌فقیه از سوی کارگزاران کشور وجود نداشته باشد، حکومت آنها نامشروع است، حتی اگر تمام مردم کشور به او رای داده باشند.همه افراد در این نظام ولایی اعم از وزیر، نماینده مجلس، رییس قوه قضاییه و رییس ‌جمهور که می‌خواهند کارگزار کشور باشند باید از تمام تکالیف، احکام و دستورات ولی فقیه تبعیت کنند.زمانی که مردم به یک رییس‌ جمهور رای می ‌دهند، آراء آنها عددهای صفر است و عددی که آن صفرها را معنا دار کرده و به آن مشروعیت می ‌دهد، تنفیذ ولایت و مقام معظم رهبری است.”
روشن است که می خواهند “سلطنت” آقای سید علی خامنه ای را از نظر شرعی چهار میخه کنند. فقط به کمی تا حدودی زور هم نیاز است که از طرف سپاه تامین می شود.

 

هفته ایست که  سی و دومین سپاه استانی درشهر ری قد علم می کند تا تهران دو سپاه داشته باشد وحتما برای اینکه “انقلاب بیشتر از داخل تهدید” می شود.

احتمالا منظور از “انقلاب” پروژه های بالای “صدمیلیارد تومان” است. چون “ورود سپاه به پروژه‌های کوچک و متوسط و پروژه‌های زیر صد میلیارد تومان ممنوع است”.

براستی دل انسان کباب می شود برای فرماندهان سپاه. در کشوری که بیماران را درخیابان رها می کند، دختران رابه شیوخ عرب می فروشند و فریاد اعتراض‌ کارگران که ماههاست حقوق نگرفته اند به آسمان رسیده، همپالکی های عزیز جعفری به زیرصدمیلیارد می گویند پول خرد.

سپاه برای حفظ این “انقلاب” وارد “جنگ تمام عیار” در عرصه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با “دشمن” شده.وظیفه کنونی اش هم “جمع آوری جریان انحرافی”  است که تا همین اواخر برگزیده آقا امام زمان بود و حالا به گفته فرمانده سپاه”به طور قطع” در آینده به مقابله با انقلاب برخواهد خاست.

و یک خبر داغ: “سپاه پاسداران فقط در مسائل نظامی منتظر دستور می‌ماند، اما “در جنبه‌های غیرنظامی” اشتباه است که فرماندهان فکر کنند باید منتظر دستور باشند.”

چهارشنبه به صبح روز بعدپیوند می خوردو با سرعتی که حوادث دارد معلوم نیست هفته دیگراین موقع نایب امام زمان برنده است یا نماینده سابق امام زمان. اماچیزی که از شدت آشکاری، آن هفته صدای ناصر حجازی را در آوردو این هفته اعتراض عزت اله انتظامی را سبب می شود، گرانی هولناک است.

در هفته ای که به گفته احمدتوکلی: “آمار اشتغال احمدی‌نژاد نادرست و رشد اقتصادی صفر است”، موادغذایی در تهران ۲۵ درصد دیگر بالا می رود و مژده افزایش هزار درصدی تعرفه خدمات پستی راهمگانی می کنند.

اجلاس دریای خزر بر پا می شود. دارند دریا را باهمه پری های دریائی  و ماهیان یگانه خاویاری اش می برند تا همراه شامپاین نوش جان کنند و نظام برای بحرین و یمن پستان به تنور می چسباند.

سردار نقدی می فرمایند: “امروز وظیفه داریم به طور مستقیم در صحنه نقش آفرینی کنیم.”

وال استریت ژورنال ازپیدا شدن ردپای حزب الله در بحرین خبر می دهد. شاید برای همین نیروی انتظامی از حرکت “خودجوش دانشجویان متحصن” به سوی بحرین جلوگیری می  کند.

مطبوعات جهان از “جنگ سرد” جمهوری اسلامی و کشورهای منطقه می نویسند.

سوزان رایس، سفیر ایالات متحده آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل می گوید: “مدارکی از دخالت فعالانه ایران در سرکوب های “وحشیانه و اسفناک” معترضان در سوریه وجود دارد.”

“نظام” فروپاشی حکومت  سوریه را مقدمه سقوط  خودمی داند و دست در دستان خونین کسانی دارد که با تانک به مقابله آزادیخواهان سوریه می روند.

وزیر خارجه کویت، اطلاعات تازه ای رافاش می کند: “شبکه جاسوسی ایران قصد حمله به مراکز حساس را داشت.علت  جاسوسی سپاه در کویت، نگرانی ایران از حمله آمریکا است.”

و در آخرین روزهفته سند تازه ای از ویکی‌لیکس منتشر می شود: “ایران در پی دستیابی به جنگ‌افزارهای شیمیایی است.”

هفته اول اردیبهشت به پایان می رسد. عمر موسی دبیرکل اتحادیه عرب می گوید: “بادهای تغییر به زودی به ایران می رسد.”

نمی داند که بادهای بهاری دیرگاهی است وزیده اند. نبردخونین قدرت بین دو جناح اصولگرایان از شکافی برخاسته که این بادها در ارکان نظام انداخته اند.

احمدی نژاد، در جمع گروهی از مدیران ایرنا، دخالت رهبری برای انتخاب مجدد او را در سمَتِ ریاست جمهوری افشاء و آنرا جهت “تحکیم و حفظ موقعیت خودش” ارزیابی کرده است: “رهبری در سال ۸۸ من را حفظ کرد تا به این ترتیب نیروهای خودش را حفظ کند چرا که اگر میرحسین موسوی رییس جمهور می شد، دستگاه وی را برمی چید.”

و حالا، اتهام احمدی نژاد تلاش برای بر چیدن بساط رهبری است. و رهبر بابسیج نیروهایش ایستاده است. و پرسش درپرسش است که بر متن این دیگر “نبردگرگها” خود می نماید:

با این قدرت نمائی در سپاه هم صاحب اتوریته خواهد شد؟

 در عرصه جهانی هم او را مرد عمل خواهند شناخت؟

 و همه اینها مجری خواست بنیادین بانک جهانی- حذف یارانه ها- را درموقعیت مذاکره با امریکا قرار خواهد داد؟

جواب هرچه باشد، “نظام” به هر طرف برود، حاصلی جز زیان برای منافع ملی ایران نخواهد داشت.

در یک سوی نبرد کنونی کسانی اند که ملت ایران را خس وخاشاک نامیدند. ترکیبات تازه انها مثل مکتب ایرانی مشایی هم تنها مایه مضحکه می‌شود. با تمسک به کوروش و آرش و تخت جمشید برای جلب طبقه متوسط راه به جائی نمی برند.

و در سوی دیگر، افرادی از قماش سردار محمد علی جعفری. خوب گوش کنید چه می گویند: “سپاه هرچه دارد نه از ایران است و نه از مکتب ایرانی، بلکه از انقلاب اسلامی است.”

هفته اول اردیبهشت تمام می شود. اما خانم ها، آقایان عزیز، لطفا یادتان نرود تازه آغاز فصل گل است. به سخن فخری محتشمی پور گوش کنیم. به یاد شوهر در بندش و همه زندانیان”سرودهای اردیبهشتی” بخوانیم.

 بادها ی تغییر، گل سرخ آزادی را شکوفا خواهد کرد. راه ما، راه ایران است. ایرانی که مردمانش آزاد باشند از طریق انتخابات آزاد هرکس را خواستند برای اداره کشورشان برگزینند.