سه شب بعد، تیم ملی فوتبال ایران در کره، تیم ملی آن کشور را برد و برای اولین بار در تاریخ، به عنوان سر گروه به جام جهانی صعود کردیم. مردم دوباره به خیابان ها ریختند و شادی خود را به نمایش گذاردند.
سال ها است که بر روی والیبال و بستکبال و وزنه برداری- با برنامه ریزی درست- سرمایه گذاری می شود. برخلاف فوتبال که به قول علی پروین بچه ها ۸۰ درصد خودشان آماده اند، ۴۰ درصد هم در زمین حریف آماده می شوند. وقتی از او پرسیدند که این ۱۲۰ درصد می شود، گفت: ۲۰ درصد اضافی را بچه ها از جانشان مایه می گذارند.
تیم ملی وزنه برداری در هفته ی گذشته برای دومین سال پیاپی قهرمان آسیا شد. اما تیم ملی والیبال ایران که به عنوان قهرمان آسیا به لیگ جهانی راه یافته، در عرض یک هفته دو شگفتی بزرگ آفرید و ابتدأ صربستان- قهرمان اروپا- را برد و سپس کار بزرگتر را در ایتالیا انجام داد و تیم ملی آن کشور را که ۸ بار قهرمان جهان شده است، با نتیجه ی ۳ بر ۱ برد. اینها همه موجب شادی و غرور ملی است.
حرکت ۲۴ خرداد مردم ایران- انتخاب حسن روحانی- برای تغییر چهره ایران در سطح جهانی و نشان دادن چهره ی واقعی ایران و ایرانیان بود. حسن روحانی از تنش زدایی ، تعامل و مذاکره ی با آمریکا- “بستن با کدخدای اروپا”- سخن گفت. حل مسأله ی هسته ای و لغو تحریم ها را وعده داد.
ایران و ایرانیان نیازمند شادی، قهرمانی و به نمایش گذاردن غرور ملی خود هستند. ایرانی قدرتمند و دارای اعتبار. ایران کره ی شمالی، عربستان سعودی، قطر، مصر، سوریه، لیبی نبوده و نیست. زنان در سینما حضور فعال داشته و کارگردانان زن نیز موفق به دریافت جوایز جهانی شده اند. اکثریت دانشجویان چهار و نیم میلیون نفری کشور را زنان تشکیل می دهند. همچنین اکثریت فارغ التحصیلانش را. واقعیت این است که برخلاف تبعیض ناروای نظام حقوقی منبعث از شریعت ، زنان در ایران در همه ی عرصه ها حضور فعال دارند.
اما برای این کشور بزرگ با قدمت تاریخی بلند، خواب های شومی دیده اند. کار به جایی رسیده است که زمامداران عربستان سعودی فاقد انتخابات که به زنان حتی حق رانندگی نمی دهند، از دولت آمریکا می خواهند که از طریق حمله ی نظامی به ایران، “سر مار ایران را قطع کنید”. عبدالله پادشاه عربستان سعودی بارها در مذاکره با مقامات آمریکا- از جمله به ژنرال دیوید پترائوس و سفیر آمریکا در عراق در آوریل ۲۰۰۸- درخواست کرده است که با حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران، “سر مار را بزنید”. عربستان گفته است که نگران نفوذ ایران شیعی در منطقه است. وزیر امورخارجه سعودی نیز خواستار تحریمهای اقتصادی بیشتر شده است (رجوع شود به گزارش رادیو فردا در این زمینه، تحت عنوان “چند کشور عربی خواستار حمله یا مقابله آمریکا با ایران شدهاند”).
زنان ایران، در حال مبارزه اند. در زندان ها حاضرند و نام خود را جهانی ساخته اند. ده ها جایزه ی جهانی حقوق بشر به نام زنان ایرانی به ثبت رسیده است. یکی از آنها جایزه ی صلح نوبل بود که به شیرین عبادی اهدأ شد. آری آنان همه جا - از جمله رسانه ها - حاضرند و هیچ کس قادر به حذف آنان نیست.
سال ها پیش یک جامعه شناس آمریکایی در مقاله ای به نقش “مدونا” در جنبش فمینیستی آمریکا پرداخته و نشان داده بود که چه نقش مهمی در گسترش فمینیسم در آمریکا ایفأ کرده است. این کار را با گوگوش هم می توان کرد و باید محققان به نقش او در این زمینه بنگرند.
تا حدی که من می فهمم، گوگوش بخشی از تاریخ معاصر ایران است. همه ی ما کودکی و نوجوانی و جوانی و بزرگی خود را با او طی کرده ایم(می دانم که از این سخن دلخور خواهد شد. روزی در رستوانی ایتالیایی پیرمرد حدوداً ۸۰ ساله ی ایرانی به او گفت: “گوگوش جان فدات بشم من بچه که بودم تو می خواندی”. گوگوش تغییر چهره داد و کمی قرمز شد. بعد به میهمانش گفت: “آقا حدود ۵۰۰ سال عمر دارد و می گوید من بچه که بودم تو می خواندی”. میهمان به او گفت: “خانم گوگوش ولی خدا وکیلی من بچه که بودم شما می خواندی”. گوگوش پاسخ داد: “برای این که من از 3 سالگی می خواندم”). در تاجیکستان ایران را بیشتر با گوگوش می شناسند.
اینک نام او به عنوان نماینده ی ایران در جوایز موسیقی جهان به لیست بهترین خواننده ی زن و بهترین اجرای کنسرت اضافه و به رای گذاشته شده است. حالا همه ی ما باید به او رأی دهیم. تحریم هر انتخاباتی موجه باشد، تحریم این انتخابات قطعاً ناموجه و غیر مسئولانه است.
برای بزرگی ایران و ایرانیان، به یاد زهرا رهنورد، نسرین ستوده، سیما اشراقی، مریم اکبری منفرد، زینب بایزیدی، مطهره بحرامی، طره تقی زاده، زینب جلالیان، ریحانه حاج ابراهیم دباغ، نوشین خادم، نازنین خسروانی، نازیلا دشتی، سیما رجبیان، فاطمه رهنما، مهوش شهریاری، فرشته شیرازی، رونات صفارزاده، پروین مخترع، مهدیه گلرو، فریبا کمال آبادی، محبوبه کرمی، ناهید قدیری، نسرین قدیری، هانیه فرشی شتربان، روزیتا واثقی، منیژیه نصرالهی، فرشته شیرازی، بهاره هدایت، مهسا آمرآبادی، شیوا نظرآهاری، و…به گوگوش رأی دهید. مگر گوگوش در برابر سازمان ملل به دفاع از زندانیان سیاسی ایران نپرداخت؟ برخلاف آن چه نشان می دهد، بسیار سیاسی است و اخبار سیاسی ایران را روزانه تعقیب می کند. مانند همه ی ما “بیمار لپ تاپی” است. مگر می تواند بی تفاوت باشد؟ برای تمامی زنان ستم دیده به گوگوش رأی دهید. از کجا معلوم، شاید این بار گوگوش ایران و ایرانیان را شاد کند.
من از هنر اصلاً سر در نمی آورم اما “کیو کیو بنگ بنگ” گوگوش بسیار نوستالوژیک است. ما را به گذشته ای می برد که با آن آینده را ساختیم. و اینک به “من همون ایرانم، ما هستیم” رسیده ایم. از طریق همبستگی ملی و اعتماد می توان به دموکراسی و آزادی رسید و اجازه نداد تا کلنگی کارانی که افغانستان و عراق و لیبی و سوریه را کلنگی کرده اند، ایران هم را کلنگی و نابود کنند.
منبع: گویا نیوز، هشتم تیر