امروز با یکی از دوستانم مجادله ای داشتیم پیرامون ماه رمضان و آزادی خوردن یا نخوردن در این ماه. بحث از آنجا آغاز شد که این دوست گرامی امروز، صحنه ای را در یکی از خیابانهای مهاباد دیده بود که در آن نیروی انتظامی، جوانی را به دلیل اینکه در ملا عام سیگار کشیده بود، به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده بودند.جمعیتی در آنجا تجمع کرده اند و نظاره گر باتوم خوردن این جوان شده اند.خانم همکار ما که بسیار از دیدن این صحنه متاثر شده بودند نظرات خود را در این پیوند با من در میان گذاشتند.خوب، در اینجا بحث آغاز می شود
این دوست ما معتقد است که: اساسا سیگار کشیدن حق مسلم جوان مضروب بوده و برخورد خشن نیروهای انتظامی با او کاملا غیر منطقی بوده است.چرا که انسان کاملا آزاد است و حتی نوشیدن یا خوردن در این ماه و آنهم در ملا عام ایرادی ندارد و اگر هم خلاف عرف است باشد باید با آن مبارزه کرد و تابو را شکست. مسائل عقیدتی عمدتا یک مسئله ی کاملا شخصی و درونی است و اینکه انسانها آزادند بدون در نظر گرفتن یک نیروی حاکم، خود تصمیم بگیرند که قوانین شرعی را درونا به جا آورند یا اینکه با توجه به اعتقادات خودشان از آن سر باز زنند
نظر من اما اینچنین است که: رفتار خشن نیروهای انتظامی و ضرب و شتم این جوان به هیچ وجه قابل قبول و موجه نیست اما تاکید کردم که سیگار کشیدن در ملا عام در شرایطی که خلاف عرف، خلاف باور مردم و همچنین مغایر قانون است نیز قابل دفاع نیست.انسانها آزادند در کردار و افکارشان اما به باورم در شرایطی که مردم ما عمدتا متدین هستند (در حوزه ی خصوصی و نه حکومتی) و حکومت هم اسلامی است (فارغ از مشروع یا غیر مشروع بودنش) نمیتواند متعارف باشد خوردن یا کشیدن در ملا عام.منتهی اگر هم این مسئله متعارف باشد، در ساختار سیاسی و عرفی ما هنوز باب نشده است. بنابر این من فکر می کنم ازادی افراد محفوظ است اما با در نظر گرفتن ملاحظاتی که احتمالا مربوط به ارزشهای جامعه هستند
ما به نتیجه نرسیدیم، شما چه فکر می کنید؟
منبع: یادداشت های سامان رسول پور