فرخنده حاجی زاده
ساده نبودن تلخم کرده
تمرین کنیم جای اظهار نظرهای عاطفی که ریشه در روابط وعواطف شخصیمان نسبت به پستهای یکدیگر دارد، جدی به آثار هم نگاه کنیم و باور کنیم که فیسبوک یک رسانهی عمومی است؛ نه یک دکان دونبش گل و گشاد برای جیکجیک مستون کردن. قصد ندارم معلم اخلاق باشم، مخاطبم کسانی هستند که مدام در مورد آثار ادبی هنری یکدیگر اظهار نظرهای بیپشتوانه میکنند . آقا، خانم باور کنید تبلیغ بیش از حد به ضد تبلیغ تبدیل میشود. پس بیائیم برای بیان احساساتمان راههای دیگری انتخاب کنیم؛ مثل هدیهدادن، دستبوسی، پابوسی، یا چه میدانم… اما جان هرکس دوست داریم اینقدر از کیسهی ادبیات وهنر خرج بعضی مسائل نکنیم. باورکنیم با این عالی عالی گفتنها و بهبه وچهچهکردنها واستاد استاد به ناف هم بستنها وآقا و بانوکردنها نه تنها به هنر وادبیات که ازقضا عوامل متعددی دست در دست هم کمر به نابودیشان بستهاند خیانت میکنیم بلکه به صاحبان آن آثار هم خیانت میکنیم! برای روشنشدن حرفم در حوزهی خودم (ادبیات) سئوال میکنم آیا کسی هست که با استدلال بتواند در مورد شاعری به بزرگی حافظ بگوید که تمام اشعارش عالی است؟ اگر چنین است من آدم منفیباف یا کودنی هستم؛ چون به نظرم بعضی از غزلهای حافظ متوسط است یا حتی به صراحت میگویم بعضی از بیتهای فردوسی یا سعدی ضعیف است یا حتی شعر نیست پس چطور به خودمان جرات میدهیم اینقدر بیهوده غش کنیم ولابد اگر کسی بپرسد استدلالت برای این بهبه چهچهها چیست، پاسخمان این است: این نظر من است. نشد دوست عزیز یا با دلیل بیا یا سعی کن به نظر خودت، به اثر کسی که در راه… لایک و تمجید خرجش میکنی و به هنر وادبیات احترام بگذاری تا گاهی که فرصتی دست میدهد واز سد فیلتیر میگذریم از ورود به دنیای فیسبوک پشیمان نشویم و از هم بیاموزیم. زیاده عرضی نیست به قول براهنی سادهنبودن تلخم کرده…
مهسا محب علی
مشت چشم راستت را میبوسد. چشمت از کیف راه میافتد و رقص بدنت را بغل میکند و خنده صورتت میشود و کیف سر میخورد تا ته ته ته مخات. شوری ته حلقت و رعشهی لذت میرقصد توی تنت. رقص آسفالت را به پایت میچسباند و مشت رو گیجگاهت و… خون گرم از سوراخ دماغت فواره میزند و میپاشد تو صورت مرتیکه. خنک مخات را میزند زیر بغلش و میبرد و میبرد و تنت رها میشود. پراید و مامان کمرنگ میشوند. آسفالت رقص را سرمیدهد زیر پاهات و صورتِ بزرگ حامد میشود. سنگینی پلکهات را میبوسد و خواب بغلت میکند.
جواد نوری
بیان مسائلی که خوردن آنها موجب بطلان روزه نیست:
اگر روزهداری بداند که زمین خورده ولی نداند که کی زمین خورده روزهاش صحیح است و باید سعی کند دیگر زمین نخورد.
اگر کسی گرما بخورد و نداند که گرما خورده بعد بداند که گرما خورده ولی نداند که چرا گرماخورده روزه اش سالم است.
اگر روزهداری غصه بخورد که چرا پول ندارد روزهاش صحیح است ولی احتیاط واجب آن است که سعی کند غصه نخورد واگر دوباره غصه بخورد باید به چند نفر شام بدهد.
اگر روزهداری از دست ماموران ارشاد یا نیروی انتظامی کتک بخورد هرچند روزهی آنها باطل است ولی روزهدار روزهاش صحیح است و بنا بر احتیاط مستحب صبر کند وبعد از افطار کتک بخورد.
اگر روزهداری لیز بخورد عیبی ندارد… هرچند اگر بخورد باید کفاره بدهد تا سعی کند دیگر زمین نخورد.
اگر از دست طلبکار فرار کند و 42/195کیلومتر متر از شهر خارج شود روزهاش میشکند نیت کند که سال بعد دیگر فرار نکند وگرنه باید شصت روز روزه بگیرد و شب نگیرد.
اگر روزهدار از شدت بیپولی هنگامی که روزه است باد و هوا بخورد اشکالی وارد نیست و میتواند کلا هوا بخورد ولی اگر بگوید من هوا خوردهام اشتباه است.
نیلوفر اعتمادی
ای رفیق روزهای خنده و اندوه یک جا! در بعدازظهرهای دور شدن از خانه، برگشتن از بیمارستان… در بعدازظهرهایی که هر قدمش شبیست که با تو بیدارم! تنها پارک بانوان، تنها فلکهی گاز، تنها دانشگاه، تنها گشت ارشاد، تنها نگاه خیرهی پسرها، تنها سینمایی که چند بار بیشتر نرفتیم، تنها موهای فرفریام که هیچ شبیه موهای صاف تو نیست، تنها صدای تو که چرا ما حتی یک عکس دونفره هم نداریم؟ تنها تاکسیهایی که سوار نشدیم و پیاده رفتیم، تنها شعر، تنها هر چه که از گذشتهی کوفتی و آیندهی ترسناک به سمتمان پرت میشود، میدانند هر دفعه که از دستهای تو خداحافظی میکنم از خودم میپرسم: آنکس که رفیقاش را از دست میدهد، چه چیز را از دست نمیدهد؟!
شهلا زرلکی
ما دشمنان آفتاب
اولین کرم ضدآفتابی که شناختم “سَل کرم” بود. دوم دبیرستان بودم. دبیر فلسفه و منطق معرفش بود و تاکید کرد حتما قبل از بیرونرفتن، از این کرم به دست و صورتمان بمالیم. دبیر فلسفه و منطق دختر بیست و هفت ساله سرحال و خوش خندهای بود که همان سال عاشقش شدم و نامههای عاشقانه برایش نوشتم… یعنی امروز کسی کرم ایرانی سل کرم را به یاد میآورد؟ بوی خوبی نداشت و حاوی درصد بسیار بالایی اکسید دو زنگ بود. امروز که به دوشیزگان و بانوان چهلسالهای نگاه میکنم که بیست و هفت ساله به نظر میرسند، یاد اولین نسل کرم ضدآفتاب ایرانی میافتم. اینها را گفتم که بگویم نقش قابل تامل کرم ضدآفتاب را در مسالهی “جواننمایی” بسیاری از زنان امروز نمیتوان نادیده گرفت!