روایت زمزمه های امروز، مرور خاطره های دیروز

نویسنده

» خاطره ی "عشق من " و روایت "ارث اجدادی"

صدا/ترانه ی امروز، دیروز - محمد حسن مقصودلو: ترانه ی “ارث اجدادی” انتخاب “ترانه ی امروز” ما و “عشق من ” نیز انتخاب ما از میان “ترانه های دیروز” است.

 

ترانه ی امروز: ارث اجدادی

شاعر: مجید بابازاده - آهنگساز و خواننده: رضا یزدانی – تنظیم کننده: میلاد عدل

 ترانه ی “ارث اجدادی” همچون عنوان خود پر از شعار است. ترانه ای که در توهم “سرود ملی – میهنی” شدن، در چاه ویل سطحیت سقوط کرده است. کلام ترانه صرفا از به هم چسباندن غیر شاعرانه ی برخی از نمادهای ایران است. از سربداران تا خوزستان و از میرزا کوچک خان تا چهلستون. شعر ترانه در تحلیل عرضی و مستقل هر یک از بندها، فاقد هر گونه حس شاعرانه و عاری از هرگونه صنایع ادبی بوده، آنچنان که چنین برآورد می شود شاعر صرفا به نگاهی سطحی به مشخصات هر یک از نمادها بسنده کرده است. از آن نمونه اند:

سندت خورده به نامم دیگه / این همون جواز آزادیمه

چهل ستون تو باعث میشه /نریزه سقف دنیا پایین

واسه تو جونمونم میدیم ما /عشق واقعی که میگن یعنی این

صحبت ازیه ملته، یه قومه/ که میگه که منو تو محکم هستیم

اونی که رو پرچمت اسمش هست/ همیشه هواتو داشت و داره

هرکسی تاریخو خونده باشه/ سربدارانتو خوب می شناسه!

رضا یزدانی با سبک تقلیدی خود از موسیقی جَز سیاهان در اجرا ،که مشمول نوعی صداسازی در دهان و اغراق در بیان مشدد و محکم واژه ها است، همچنان در توهم اجرای موسیقی معترض به سر می برد. رضا یزدانی با گذر زمان ثابت کرد که اتفاقات خوشایند دوران ابتدایی ترانه خوانی اش در آلبوم “هیس” و یا ترانه های فیلم های مسعود کیمیایی، بیش از هر چیز متکی به اشعار یغما گلرویی بوده و خود او درک درستی از ماهیت و معنای موسیقی معترض ندارد. چنان به نظر می رسد که در ذهن او نوع خاص لباس پوشیدن، در کنار میکس ِ موسیقی با ترازحجم صدای بالای ِگیتار الکتریک، و ادای تصنعی واژه ها، مولفه های خاص یک موسیقی معترض است.

در کلیت و دربه هم رساندین این موارد، ترانه ای جان گرفته که از جنس ترانه های سفارشی این روزها قلمداد می شود. ترانه هایی که به مدد آن می توان، در ذهن مجوز دهنده گان اداری، خود را “خودی” جا زد و در کنسرت ها ی ممیزی شده، با کمی شعار، آن را حسن ختام برنامه قلمداد کرد.

 

ترانه ی دیروز: عشق من

شاعر و آهنگساز: جهانبخش پازوکی – تنظیم کننده: منوچهر چشم آذر – خواننده: فرزین

صریح ترین عاشقانه! بی شک! یک پرواز در دنیای شاعرانگی و پروانه گی! حدیث زیبای شور ِبعد از عاشق شدن و توصیف کردن ها! حال عاشق در این ترانه، مجسم شده است. پرواز این پروانه، یک خاطره ی جمعی شد. همه ی آنان که در دهه ی شصت، نفس کشیده اند، پرواز این پروانه را دیدند. از آن عکس گرفتند. با آن زیبا شدند. یک اتفاق نو و تازه بود. پرواز این پروانه ی زیبا، سرمشقی بود برای تمرین خوش خط تر شدن در اجرای عشق! اجرایی که فراموش شده بود. یک دهه ی بعد، که ثبت شدن شب های وصلت و دست در دست شدن ها روی نوار فیلم های ویدیویی، شروعی بود بر ثبت خاطرات زیبای زندگی ها، این ترانه دم دست ترین صدای روی تصاویر برای کارگذاران این حرفه بود. عروس به مرد سوار بر اسب سفید رویاها می نگریست و ما می شنیدیم که: تو را از بین صدها گل جدا کردم/ تو سینه جشن عشقت رو به پا کردم”.

جهانبخش پازوکی، به حکم ماندگار بودن همه ی ترانه هایش، صاحب این عاشقانه است. منوچهر چشم آذر در تنظیم الکترونیک ترانه، گیتار آرمیک را فراموش نکرد. صدای فرزین ِخواننده هم همچنان پر از بغض بود. شانس او اجرای درست این پروانگی بود. فرزین با همین ترانه، در یادها ثبت شد.