وقتی نوجوانی مرتکب یک جنایت میشود آن را میتوان به احساسات و حال و هوای سن و سالش ربط داد. وقتی جوانی مرتکب قتل میشود موضوع کمی پیچیدهتر میشود ولی همچنان نکتهیی در اقدامات جوانی هست که آن را به خامی و بیتجربگی نسبت میدهند. وقتی فرد جاافتادهیی مرتکب جنایتی میشود، هر ناظری به ناگاه لحظهیی ساکت میماند و از خود میپرسد او دیگر برای چه مرتکب جنایت شد؟
اما اگر فرد مسنی مرتکب جنایتی شود هر شنوندهیی ناخودآگاه یکه میخورد و از خود و دیگران میپرسد او چرا دست به جرم و جنایت زد؟ سن و سال آدمی حکایت ماجرای درخت و میوههایش است. میگویند درخت هرچه پرثمرتر، افتادهتر. نکتهاش هم در این نهفته است که درختی که ثمر بدهد به اصطلاح از آب و گل در آمده است. وقتی پرثمرتر شود یعنی چند سالی است که خوب ریشهدوانده و اینک به پرباری رسیده است. اگر قرار باشد مردی در سن۷۲ سالگی دست به قتل، آن هم قتل همسر خود، بزند دیگر چه میتوان گفت. گویی این مرد همچنان در نوجوانی و جوانی متوقف مانده بوده و آن هم نه از باب پختگی و جاافتادگی که از باب احساسات و شرایط روحی. جنایتی که ۲۷ تیرماه در شهر تفت یزد رقم خورده، همچنان ابعاد ناشناختهیی دارد. فقط میدانیم که جنایتی رقم خورده است اما اینکه اختلاف این زن و شوهر از چه زمانی آغاز شده و چه عمقی داشته است و چرا منجر به قتل، آن هم با این کیفیت شده، در سکوت ما را در انتظار نگاه داشته است. خبری که از این ماجرا منتشر شد حکایت از آن داشت که مرد ۷۲ ساله ابتدا دست و پای همسرش را با نخی که در خانه داشته (نخی که در شیرینیفروشیها استفاده میشود) بسته و بعد او را به قتل رسانده است. این وجه خشونت این ماجرا را بیشتر برجسته میکند و این سوال را برجستهتر که در ۷۲ سالگی این حجم از خشم در این مرد اهل کویر چه میجسته است؟
پلیس این روزها دیگر هیچ خبری نمیدهد و میگوید خانواده مقتول و قاتل نمیخواهند آبرویشان مخدوش شود. البته حوزه خصوصی محترم است. اما وقتی پای قتل و ارتکاب جنایت به میان آمد، دیگر مساله، مساله جامعه است. و اگر مساله جامعه حل نشود، ممکن است مثل یک بیماری مسری به دیگر زیرمجموعههای جامعه نیز سرایت کند. اینجا دیگر پای آبروی همه در میان است که چرا باید شاهد چنین جنایتی در این سن و سال باشیم و آیا من و شما نیز وقتی به سن و سال آن مرد تفتی برسیم، در معرض ارتکاب این قبیل جنایات قرار داریم یا تجربه و پختگی به کارمان میآید. پیشتر میگفتند مردمان کویر حوصله و تحمل بیشتری دارند اما حالا چه شده است که مردمان منطقه کویر چنین خبری را به گوش ما میرسانند؟ پس حکایت آن ضربالمثل که میگفتند “تو مو بینی و من پیچش مو” یا “آنچه جوان در آینه بیند پیر در خشت خام میبیند”، مصداق چه بود و چرا درباره آن مرد 72 ساله تفتی مصداق نیافت؟
منبع: اعتماد، چهارم مرداد