لیاخوف در راس امور است

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

اصلا هر طور فکر می کنم کار درست نمی شود. یعنی بدون لیاخوف انگار زندگی ما نمی گذرد. توپخانه حسین شریعتمداری را کاشتند توی میدان بهارستان و همین طوری دارند شلیک می کنند به پاستور. لامصب عوضی هم نمی خورد به بیت یا شورای نگهبان، همه اش صاف می خورد به ریاست جمهوری. البته همین دو هفته که بگذرد و تعطیلات عید بیاید و مجلسی ها یک ماهی بروند ددر، حال شان خوب می شود و سال بعد هم که انتخابات مجلس است. یعنی کلا مجلس سال آینده فرصت دارد که دولت را بزند زمین. البته بعید است این اتفاق بیافتد. فعلا صد نماینده وزیر آموزش و پرورش را می خواهند استیضاح کنند، احتمالا به دلیل اینکه وزیر نفت درباره قرارداد کرسنت توضیح نداده، وزیر خارجه هم توی فیس بوک صفحه دارد، وزیر ارشاد هم به تعدادی از کتابهای مذکور اجازه چاپ داده و الآن بیضه اسلام در معرض خطر جدی است. براساس یک آمار نمایندگان مجلس شورای اسلامی در همین سال ۱۳۹۲ که کلا دولت روحانی شش ماه است سر کار آمده ۱۲۱۳ تذکر به روحانی و وزرایش داده اند. یک آمار دیگر هم می گوید که کلا نمایندگان مجلس در سال ۱۳۹۲ از ۳۶۵ روز سال فقط ۷۸ روز کار کردند. البته، ممکن است بعضی از آدمهایی که ساده انگار هستند و حساب دست شان نیست، ناراحت باشند که چرا مجلس به جای ۳۰۰ روز فقط ۷۸ روز کار کرده، من روزهای تعطیل را خودم کم کردم، ولی من دست دعا به جانب پروردگار منان بلند می کنم و بخاطر این موضوع شاکرم. خدایا! دستت درد نکند، یک کاری بکن که این مجلس نهم در سال ۱۳۹۳ فقط ۲۸ روز کار کند. چرا؟ برای اینکه مجلس که راس امور نیست، ذیل امور است، مثل شکم این ارگانیسم نظام است، هر چه بیشتر کار کند مثل اینکه طرف شکمش بیشتر کار کرده باشد. عقل اش که کار نمی کند آدم خوشحال باشد، شکمش کار می کند، هر چه کمتر بهتر. انشاء الله سال آینده تعطیلات مجلس هفته ای بشود پنج روز. همه شان هم بروند نیجریه و کنیا همه شیرها و پلنگ ها و استاد تمساح های آنجا را ببینند و با مسئله حیات از نزدیک آشنا بشوند. وگرنه مثل امسال روزی شصت تذکر به دولت می دهند. تذکرشان هم برای این نیست که چرا دولت بد کار کرده، همه اش برای این است که چرا خوب کار کرده، وگرنه مملکت هشت سال ارزش پولش از میان رفت، به حال جنگ افتاد، این همه فاجعه رخ داد، از مجلس یک کلمه صدا درآمد؟ حالا باید مذاکره بکنیم با این وضعیتی که روسیه و اوکراین دارند، یک کاری بکنیم که شاید بشود لیاخوف را سال آینده بیاوریم ترتیب قضیه را بدهیم. بالاخره کار از محکم کاری عیب نمی کند.

 

عزل و نصب سرایدار مدرسه

البته من که طرفدار عزل و نصب نیستم، یعنی کلا با تغییرات دائمی اکیدا مخالفم، ولی با این یک ضرب المثل که “چیزی که عوض داره گل نداره” موافقم. آن وقت آقای باهنر گفته که: “عزل و نصب ها به سرایدار مدرسه ها رسیده است.” و از این موضوع ابراز نگرانی کرده. البته خودش زیاد نگران نیست، نماینده های مجلس هم، چه آنهایی که قبل از انتخاب سرایدار مدرسه بودند و چه نبودند نگران نیستند، چون تا زمستان سال ۱۳۹۴ که انتخابات بعدی است فعلا این نمایندگان زورکی کار دارند، ولی بیشتر نگران فرمانداران و مدیران کل دوره احمدی نژاد است که باید شغل شان را رها کنند و با پورشه برگردند شهرستان دوباره در مدرسه سرایدار بشوند، یعنی فکر نمی کنم برگردند. کدام پورشه سواری برمی گردد سر شغل سابق اش؟ حالا بگو کی با این وضع مخالفت می کند؟

 

پوتین، مادورو، عمرالبشیر

یعنی همه این دوست پسرهای احمدی نژاد در این سالها یکی یکی دارند از درخت می افتند پائین. پوتین که بعید می دانم از ماجرای اوکراین جان سالم به در ببرد. فعلا گیر کرده بین این که قدرت مافیای دولتی شده در جمهوری های شوروی سابق را که باج بده های روسیه هستند حفظ کند که در این حالت اتفاقا اوکراین پاشنه آشیل اش می شود و این توبمیری نارنجی از آن توبمیری ها نیست، از طرف دیگر به فکر حفظ سیاست جهان دوقطبی است، تمام ناراحتی اش هم این است که یک مشنگ بی عقل مثل بوش در کاخ سفید و یک دیوانه عقب مانده مثل احمدی نژاد در تهران و یک دیوانه خودشیفته مثل چاوز در ونزوئلا نیستند که با آنها بازی کند و قیمت نفت را بالا ببرد و مردم ایران و لیبی و ونزوئلا بدبختی اش را بکشند و روسیه و پوتین حالش را ببرند. این از پوتین. مادورو هم که در ونزوئلا فعلا گرفتار است و بعید است براحتی از گرفتاری بیرون بیاید. چاوز پوپولیست بازی بلد بود، و مردم هم دوستش داشتند، ولی عشق های سیاسی با وصیت و “من در کاراکاس هستم و مادورو کلیدش است” نیست که چاوز فرمان صادر کند و بعد از مرگش مردم یک جانشین را تحمل کنند. تا همین جای کار بیست نفری در تظاهرات ونزوئلا کشته شدند و کلی زخمی و زندانی و تازه آقای مادورو گفته همه اینها عامل سیا و آمریکا هستند. من نمی فهمم آمریکا در همه جای دنیا منفورترین حکومت است، ولی در همه جای دنیا هم همه قدرت را در دست دارد. بقوا ابطحی والله به مولا. ضمنا عمرالبشیر هم نکته انحرافی اش بود.

 

عرب زاده ها

اسمش روح الله جدیدالاسلام زیارتی است، عوض اش کرده گذاشته کورش آریایی، البته که هیچ اشکالی هم ندارد، اول انقلاب کلی داریوش و کورش و خشایار و گشتاسب و مهوش و پریوش اسم شان را عوض کردند و گذاشتند یاسر و عمار و حنیف و فاطمه و زینب، بعد همین آدم به من می گوید چرا اسمت سیدابراهیم نبوی است. می گویم اسم خودت هم که مثل من است، مشکل ات چیست. می گوید شما عرب زاده ها اسم ایران را نیاورید. می گویم عرب زاده یعنی چه؟ می گوید یعنی اینکه مسلمانان وقتی به ایران حمله کردند به زنان ایرانی تجاوز کردند و شما ها فرزندان آنها هستید. می گویم فرض کن همین است که تو می گوئی، به نظر تو زنی که در تهاجم نظامی مورد تجاوز قرار گرفته مقصر است یا سربازی که به او تجاوز کرده؟ یا بچه ای که در اثر تجاوز به دنیا آمده؟ می گوید: “همان سربازانی که تجاوز کردند مقصرند.” می گویم: “خودت ده سال قبل نوحه خوان بودی الآن شدی خواننده رپ، ۱۲۰۰ سال قبل، ۶۰ نسل قبل اجداد من مورد تجاوز قرار گرفتند من مقصرم؟” اصلا بفرض که زنی در تهاجم مورد تجاوز قرار گرفته، باید بخاطرش ناراحت شد یا تحقیرش کرد؟ از اینها گذشته، چرا آقای ایکسعلی که ده سال قبل مخلص آقای خامنه ای بود و به ما می گفت کافر محارب حالا شده محبوب قلبها، ما هنوز جوجه اردک زشت هستیم؟ البته نه که منظورم خودم و ایشان باشد، خیلی کلی عرض کردم. یعنی این طور نباشد که آن طور باشد.