نگاهی به فیلم “پله آخر” به کارگردانی علی مصفا
درامی اجتماعی ومستقل
فیلمنامه وکارگردان: علی مصفا، تهیه کننده: علی مصفا “ رود فیلم “،مدیرفیلمبرداری: علیرضا برازنده، طراح صحنه ولباس: لیلا حاتمی،مدیرتولید ومجری طرح: حمید مولوی، برنامه ریزودستیارکارگردان: افشین رضایی، عکاس وتصویربردارپشت صحنه: بهادرنعمتی، تدوین وصداگذاری: فردین صاحب زمانی، موسیقی: انتخابی، جلوه های ویژه میدانی: محمود مسن آبادی، علی قرایی، صدابردار: امیر حسین رسولی، طراح گریم: مهرداد میرکیانی.
بازیگران:
لیلا حاتمی، علی مصفا و علیرضا آقاخانی و با حضور افتخاری: احسان امانی، کیانوش گرامی، نظام الدین کیایی، وحید فیروز، صبا سیاهپوش، نسترن سیاهپوش، نگارهرآئینی، پگاه جهاندار، نرگس پورخلیلی، کیومرث معینی، لیلی شهیدی، صبا شاهسوارانی و…
خلاصه داستان:
لیلا که بازیگرسینماست ومشغول بازی دریک فیلم است به فاصله چند روزازمرگ همسرش درهنگام فیلمبرداری خنده اش می گیرد. خنده ای که قطع نمی شود وبا حضوردکترامین دوست قدیمی همسرش که به تازگی ازخارج بازگشته، زندگی اش شکل متفاوتی به خود می گیرد.
علی مصفا ازهمان زمان حضورش درسینمای ایران با فیلم “ امید ” دردهه هفتاد چهره متفاوتی ازخود به نمایش گذاشت وتا به امروزدرتمامی فعالیت های خود رویه ی هنری خویش را حفظ کرده است. مصفا دراولین تجربه کارگردانی اش “ سیمای زنی دردوردست” را جلوی دوربین برد. فیلمی با پس زمینه های اجتماعی که درگیشه چندان مورد توجه مخاطب عام قرارنگرفت. مصفا پس ازسالها برای ساخت دومین اثرش به سراغ مضمونی رفته است که فیلمسازان با تجربه یی چنین درونمایه ایی را دستمایه آثارخود قرارداده اند. تم “ دروغ ” مضمونی ست که طی یک دهه گذشته با توجه به اتفاقات سیاسی – اجتماعی که درجامعه ایران روی داده مورد توجه فیلمسازانی قرارگرفته است که بیشترآنها توسط وزارت ارشاد مورد ممیزی واعمال نظرهای سلیقه ای قرارگرفته اند. مصفا درمقام نویسنده با برداشتی آزاد ازداستان مردگان ومرگ نوشته ایوان ایلیچ موقعیتی را طراحی کرده است که قصه اززاویه دید مردی مرده “خسرو”روایت می شود. ساختارروایت با خنده لیلی درصحنه فیلمبرداری به پیش می رود ودرپیش روی داستان تا فصل پایانی مخاطب با روایتی غیرخطی روبروست. ساختمان اثرتشکیل شده است ازفلاش بک ها وفلاش فوروارد هایی که به کرات درفصول مختلف روایت ازآنها استفاده شده است. اتفاقی که کمتردرسینمای ایران شاهد آن هستیم ودلیل اصلی آن عدم ارتباط مخاطب با چنین تمهیدی ست. مصفا به خوبی درپیش روی داستان ازتکنیک فوق سود می جوید. چنین تمهیدی درفیلم مصفا باعث بوجود آمدن تعلیق دررویدادهای قصه می شود. درست درزمانهایی که مخاطب درذهن خود نتیجه رویدادی را پیش بینی می کند ساختارفیلم برداشت های اورا مورد تردید قرارمی دهد ومخاطب با رویدادهایی مواجه می گردد که کاملا با پیش فرضهایش درتضاد است. میزانسن های خطی، ترکیب بندی دوتایی، استفاده ازرنگمایه گرم وسرد متناسب با فضاها درقاب ازمهمترین عواملی ست که مصفا درحوزه کارگردانی ازآنها سود جسته است. ریتم فیلم با اجزای دیگر و دیدگاه کارگردان تناسب دارد به همین خاطر یکی از نکات مهم “ پله آخر” متناسب بودن اجزای مختلف فیلم است که باعث میشود اثربه یک هارمونی منسجم تبدیل گردد. درحوزه بازی مخاطب با یکپارچگی وهماهنگی کم نظیری میان گروه بازیگری روبرومی شود. حاتمی درنقش “لیلی” تصویرمتفاوت ومنسجمی اززنی هنرپیشه را به نمایش می گذارد. کنترل عضلات صورت، استفاده مناسب ازچشم ها وانتخاب ریتم متناسب با رویدادهای هرسکانس ازمهمترین ویژگی بازی حاتمی درنقش لیلی ست. مصفا هم درنقش خسروبه مدد گریم متفاوتش بازی قابل قبولی ازخود به نمایش می گذارد. “ پله آخر” که فیلمی مستقل درسینمای ایران است گام مستحکمی درروند کاری مصفا به شمارمی آید که هرچند درمرحله اکران با موانعی روبروگردید اما با استقبال مناسب مخاطبان مواجه گردیده است.