چطوری شد که این طوری شد؟

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

راست و دروغش گردن راوی. راوی هم که احتمالا ابوهریره است، گردنش هم که از بس روایت غلط صادر کرده آرتروز گرفته و حالا دیگر حتی اگر هر صدای مشکوفی از هر جای دنیا صادر شود می اندازند گردن او، این یکی هم بیافتد گردنش اشکالی ندارد. وب سایت جرس به نقل از یک منبع اسمشو نبر که وقتی اسمش را کسی نبرد، ما هم نمی توانیم بگوئیم که راست است یا دروغ، نوشته که احمدی نژاد با چهار وزیر اقتصادی رفته به جلسه شورای تشخیص مصلحت که فعلا در حد اداره تشخیص هویت نیروی انتظامی هم کار نمی کند، مشکلات اقتصادی را مطرح کرده است. اولا گفته که فروش نفت ایران از روزانه دو و نیم میلیون بشکه رسیده به ۸۰۰ هزار بشکه. تنها کسانی هم که نفت می‌خرند چین و هند هستند، چین هم که عمده‌ترین خریدار است دلار نمی‌دهد، بلکه فاینانس می‌کند. و در حقیقت به عنوان کلاهبردار عمل می‌کند. آقای رئیس کل بانک مرکزی هم گفته که برای دور زدن تحریم پول را دادیم دست تعداد ۴۷ نفر از افراد مورد اعتماد، آن‌ها هم به موجب آیه شریفه “پول رو وردار و فرار کن” (آیه هفت، سوره آلن) میلیارد‌ها دلار پول بی‌زبان دلاری سه هزار و خورده‌ای را زده‌اند به بدن و رفته‌اند به محل پرتاب نی المپیک کشورهای عربی، بعد هم وزیر دارایی گفته که میزان واقعی تورم ۱۲۶ درصد است نه ۲۴ درصد، ولی چون رهبری نظرش به ۲۴ درصد نزدیک‌تر است، فعلا قرار است تورم ۲۴ درصد باشد. قیمت ها هم که روزی پنج درصد اتوماتیک می رود بالا و سرعتش هم از موشک شهاب سه بیشتر است. هی می خواهیم تعجب کنیم، یادمان می افتد که اصلا تعجب ندارد، خودم نگاه می کنم به یادداشت های قبلی خودم، می بینم همه اش همین هاست که الآن دارد اتفاق می افتد، به نظرم آمد یک ارزیابی دقیق کنیم ببینیم چطور شد که اقتصاد ایران به اینجا رسید و اصولا اگر نمی رسید باید به عقل خودمان شک می کردیم که چرا اقتصادی که باید مدتها قبل به همین جا می رسید، الآن رسیده به همان جایی که باید می رسید. به همین دلیل برخی از دلایل روشن و مشخص و متقن و بی بروبرگرد رسیدن اقتصاد ایران به همین جایی که رسیده را خدمت کسانی که هنوز در حال تعجب هستند، عرض می کنیم:

دلیل اول: ما یک رهبر داریم که وقتی اعلام می کند امسال سال اخلاق است، در همان ماه اول سال اخلاق دویست تا فیلم پورنوگرافی توسط ستاد ائمه جمعه به صورت دست ساز ساخته می شود و ۹۵ ایرانی در سراسر جهان اقدام به استریپ تیز می کنند و ائمه جمعه سراسر کشور شلوارشان را جلوی نمازگزاران در می آورند و سالسا می رقصند، وقتی اعلام می کند سال علی است، یک دفعه نصف امت اسلامی اسم بچه شان را می گذارند ابن ملجم، وقتی اعلام می کند سال امنیت است در همان فصل بهار نصف قطارهای کشور مورد سرقت مسلحانه قرار می گیرند، امسال هم شده سال جهاد اقتصادی، طبیعی است که تورم می شود۲۰۰ درصد، همین الآن رهبر اعلام کند که سال آینده سال نابودی اقتصاد کشور است، قول می‌دهم که در عرض دو ماه اول سال آینده قیمت دلار می‌رسد به ۵۰۰ تومان، سکه طلا هم می شود صد هزار تومان. یکی جلوی دهان این آقا را بگیرد.

دلیل دوم: ما یک رئیس جمهور داریم که اسمش محمود احمدی نژاد است که هنرش این است که نظر رهبر به او از همه نزدیکتر است. هر چه وزیر و کارشناس داشتیم اخراج و زندان کرده، هر چه عضو باند اراذل و اوباش داشتیم کرده کارشناس و وزیر، انتظار داشتید دلار به چند برسد؟ اصلا دلیل لازم ندارد، عکس احمدی نژاد را ببرید به یک اقتصاد دان در بنگلادش نشان بدهید که او را نشناسد، بعد بگوئید صاحب این عکس رئیس جمهور یک کشور هفتاد و پنج میلیون نفری است، به نظرت هر سال ارزش پول چقدر سقوط می کند، کور بشوم اگر یک سنت اشتباه کند. مطمئنا می گوید ارزش پول در هر سال نصف می شود. حالا ممکن است دو درصد اشتباه کند، آن هم به خاطر بوتاکسی که زیر پوستش تزریق کرده.

دلیل سوم: یک عکس دسته جمعی از کابینه بگیریم و آن را به یک پلیس در تبریز یا مشهد که طبیعتا اعضای کابینه را نمی شناسد نشان بدهیم و به او بگوئیم اگر این افراد بشوند وزیر و عضو کابینه چه اتفاقی می افتد. آقای پلیس می گوید: شوخی می کنی؟ می گوئیم: نه برادر من! جدی می گویم. می گوید: یعنی این جور افرادی وزیر بشوند؟ جوابش می دهیم: نه این جور افراد، اصلا خودشان وزیربشوند. می گوید: نه، برای چی؟ می گوئیم: فرض کن بشوند، چه اتفاقی برای کشور می افتد؟ می گوید: همین اتفاقی که الآن با همین مردک احمدی نژاد افتاده، تازه اینها هم که وزیر بشوند ده مرتبه بدتر می شود، دلار می شود ده هزار تومان.

دلیل چهارم: فرض کنیم که کشور میزان فروش نفتش یک چهارم شده، میزان فروش کالای غیرنفتی اش یک سوم شده، تمام نفتش تحریم است، مرغ قیمتش شده چهار برابر، اجاره خانه در یک سال یک و نیم برابر شده، دلار قیمتش شده در دو ماه سه برابر، درست در همین وضع و اوضاع، زلزله هم آمده و همه دنیا نگرانند و می خواهند کمک کنند و مردم رفته اند زیر آوار و رهبر کشور که نیم ساعت بعد از یک پیروزی ورزشی فورا برای ضدحال زدن به جمیع ورزشکاران پیام ول می کند، تا یک روز هیچ حرفی از زلزله نزده است. در همین حال، آقای رئیس جمهور زلزله را ول کرده رفته عربستان و قرار است دو هفته بعد از آن برود نیویورک. که چه بکند؟ که با ۱۶۰ نفر عمه و خاله و عروس و داماد و زن و زنبیل و نوه و نتیجه و پدر عروس و سایر اعضای ارکستر، در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کند و برای تاثیرگذاری بر مردم آمریکا ده میلیون دلار( با توجه به زلزله و مرغ و قیمت دلار و اجاره خانه و کاهش فروش نفت) پول داده به یک مجری تلویزیونی که برنامه ای را در محل هتل اش ضبط کنند و در آن برنامه مجری در ازای دریافت ده میلیون دلار( باز هم زلزله و مرغ و اجاره و دلار و سکه و گوجه و غیره) به ریش رئیس جمهور بخندد و در مورد همجنسگرایی روی نرو اش برود و در همان شهر نیویورک روزنامه پرفروش شهر عکس رئیس جمهور را منتشر کند و کنارش تیتر بزند که “ یک تکه گه”. حالا در نظر بگیر وسط این زلزله و آن سفر، دولت از صد کشور فقیر دنیا که ۹۶ تای آنها از ایران فقیر تر هستند، و کلا این صد کشور روی هم رفته به اندازه نصف آمریکا تولید می کنند، ده هزار نفر را دعوت کند، پنج روز پایتخت تعطیل بشود، چهار میلیارد دلار پول خرج بشود برای آدمهایی که خرج یک سال کشورشان چهار میلیارد دلار نیست. که در این اجلاس چه بشود؟ ایران موفق بشود قطعنامه ای تصویب کند که حق هسته ای اش به رسمیت شناخته شود. و یک هفته بعد همین افرادی که در همین اجلاس خوردند و بردند و چریدند و آخرش بر تپه هسته ای ایران گلکاری کردند، دقیقا همین کشورها، یک قطعنامه در آژانس انرژی اتمی صادر کنند که ایران محکوم است. کشوری که این خرج ها را می کند، انتظار دارید که تورمش چقدر بشود؟

دلیل پنجم: هفت سال است که مهم ترین پروژه کشور هسته ای کردن ایران است. طبق محاسبات مختلف از مجموع ۵۰۰ میلیارد دلار درآمد ایران از فروش نفت در این هفت سال، حدودا ۳۵۰ میلیارد دلار هزینه شده، که ما این حق را به دست بیاوریم، که چکار کنیم؟ که بعد از ده سال به میزان هشت میلیارد دلار در مصرف انرژی با میزان اورانیومی که داریم صرفه جویی کنیم. به نظر شما عقلی که چنین معادله ای را می پذیرد، نتیجه کارش همین نمی شود که ارزش پولش در دو ماه صد درصد سقوط کند؟

دلیل ششم: وقتی در هر کشوری ارزش پول این قدر کم می شود، رئیس دولت خودکشی می کند، اگر این قدر شهامت نداشت که خودکشی کند حداقل سکته می کند، اگر این قدر غیرت نداشت که سکته کند حداقل استعفا می دهد، اگر استعفا هم نداد، مجلس او را برکنار می کند، اگر مجلس او را برکنار نکرد، رهبر مجلس و دولت را با هم برکنار می کند، اگر رهبر خودش عامل برکنار نشدن اینها بود و اتفاقا اصرار داشت که همه چیز همین جا باشد که هست، مردم می ریزند و آن رهبر و آن دولت و آن مجلس را می گذارند لای جرز دیوار. فرض کنیم که مردم هم همین کار را نکردند، بیخودی مرا علاف کردید؟ غیر از اینها مگر راهی هست؟