میخائیل گارباچف آدم بزرگی بود، خیلی بزرگ، خیلی خیلی بزرگتر از آنکه فکرش را بکنید، البته وقتی پایش را می گذاشت به جهان آزاد خیلی بزرگ بود، اما در داخل شوروی آن روز خیلی آدم بزرگی نبود. یکی از کاریکاتوریست ها او را کشیده بود که در میان انبوه استقبال کنندگان جهانی، با قدی بلند تر از همه راه می رفت، و در کنارش تصویر دیگری از او بود که در کشور خودش بین معدودی از مردم، با اندازه ای کوچک از خیابان عبور می کرد. قصد تشبیه ندارم. گارباچف از نظر من آدم بزرگی بود، البته سالهاست که دیگر معلوم نیست کجاست و کسی از او خبر ندارد، از بین بردن کمونیسم هم کار مهمی بود. که البته کار گارباچف نبود، قبل از او لنین بنیانگذار و استالین آدم کش و خروشچف بی عرضه و برژنف خرس پیر این کار را کرده بودند، او فقط از جسد مرده کمونیسم روسی پرده برداری کرد و به مرحوم شوروی خبر داد که بابام جان! شما سالهاست مرحوم شدی ولی خودت خبر نداری.
منظورم تفاوت داخل و خارج بود، بقول فرید ذکریا مفسر سی ان ان که عقل اش مثل خیلی از خبرنگاران آمریکایی دچار مشکل نیست و می تواند درست ببیند “ اغراق در اهمیت احمدی نژاد بزرگترین اشتباه است” هنوز آقای احمدی نژاد از سفر آمریکا برنگشته و در حالی که آن همه دروغ بزرگ را به آن همه صندلی خالی تحویل داده، مسوولان مملکتی ایکی ثانیه نشان دادند که حرف های رئیس جمهور مصرف خارجی داشته و اینکه کسی فکر کند این حرفها جدی است، شوخی است.
احمدی نژاد در نیویورک گفت “رقبای انتخاباتی من از من هم بیشتر آزادی دارند و هیچ کدام مشکلی ندارند.” آقای محسنی اژه ای هم مشت محکمی به دهان او زد و امروز رسما اعلام کرد “سران فتنه” که همان رقبای انتخاباتی احمدی نژاد هستند، بزودی محاکمه می شوند. محمود احمدی نژاد در نیویورک اعلام کرد که هیچ کس بخاطر شرکت در تظاهرات و مخالفت با من زندانی نیست و همه این خبرها دروغ است. امروز آقای محسنی اژه ای رسما تپه های اطراف منزل احمدی نژاد را آبیاری کرد و اعلام کرد که نه تنها سران مشارکت و مجاهدین انقلاب که مخالفین احمدی نژاد هستند زندانی اند، بلکه “جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب” هم غیرقانونی اند.
البته، آگاهان و کارشناسان و همسایه های نزدیک شان، خبر دادند که قرار است تمام رهبران مشارکت و مجاهدین انقلاب که خودشان نفری دو دور، بچه های شان نفری یک دور، و همسایه های شان بطور کلی زندان رفته اند، قرار است آزاد بشوند. چون ظاهرا اعضای سایر تشکل های غیرقانونی مثل نهضت آزادی و جنبش مسلمانان مبارز که هفته ای سه بار غیرقانونی بودن شان اعلام می شود، آزاد هستند و اگر یکی دو نفرشان زندانی باشند، اکثرا خدا را شکر، فعلا زندانی نیستند، احتمالا هم علت غیرقانونی شناخته شدن این تشکل ها این است که می خواهند رهبران تشکل های مذکور را آزاد کنند، روشان نمی شود، ترجیح می دهند که اول تشکل شان را غیرقانونی اعلام کنند، بعد ول شان کنند. مگر نه اینکه در مملکت ما اول باید کسی اعتراف کند جاسوس است، تا بعد آزادش کنند، یا باید اعتراف کند که قصد براندازی داشته تا با سلام و صلوات بفرستندش خانه، وگرنه شما اگر بگویی طرفدار جمهوری اسلامی هستی، می خواهی اشکالات حکومت را برطرف کنی تا عمرش زیاد بشود، فورا چهار سال می روی زندان.
بیایید زاویه دیدمان را عوض کنیم، تا حالا اشتباه می کردیم و فکر می کردیم این احمدی نژاد و دارودسته اش، و آقای مصباح یزدی، و فرماندهان سپاه برای حفظ جمهوری اسلامی این کارها را می کنند. مخالفان جمهوری اسلامی و اسلام ناب محمدی هم معتقد بودند که “ اسلام دین خشونت است”، “اسلام با علم مخالف است”، “جمهوری اسلامی بکلی با دانشگاه و علوم انسانی مخالف است”، “این حکومت عامل اسرائیل و آمریکا” ست. اصلا “این حکومت حکومت آخوندها و مراجع تقلید است”، “ پارلمان در این مملکت کشک است”. حالا معلوم شده که اصلا ما اشتباه می کردیم. چرا؟ بخاطر اینکه تازه فهمیدیم که این دشمنان جمهوری اسلامی نیستند که این حرف ها را می زنند، بلکه خود جمهوری اسلامی هم الحمدالله نظرش همین است.
این همه مخالفان زور زدند که ثابت کنند “اسلام دین خشونت است” الآن آقای مصباح یزدی رسما و مداوما و مکررا اعلام کرده که نه تنها اسلام دین خشونت است، بلکه هر کس مسلمان مخالف خشونت است، بی دین است و اعدام باید گردد. این همه مخالفان زور زدند که ثابت کنند “ اسلام با علم مخالف است” و آن بدبخت محمد تقی جعفری به برتراندراسل نامه فدایت شوم نوشت، آقایان هم هی مقالات آلکسیس کارل و گوستاو لوبون و فلاماریون و ماکس پلانک را تا دسته کردند توی پاچه ما، حالا خود رهبر حکومت رسما اعلام می کند که نه تنها اسلام با علوم انسانی مخالف است، بلکه وزیر مملکت هم می گوید خاک دانشگاه را به توبره می کشد و یک هیات هم تشکیل می شود که هر شیر ناپاک خورده ای که ادعا کند اسلام با علوم انسانی مخالف نیست، باید هفت بار در دادگاه محاکمه و به ده سال زندان و هفده سال و نیم تبعید محکوم شود.
این همه ما زور زدیم که بگوئیم که این حکومت عامل اسرائیل و آمریکاست و حقه بازی در می آورند که می گویند ما با تیم های ورزشی اسرائیل مسابقه نمی دهیم و مخالف برقراری رابطه با آمریکا هستیم. به حضرت علی که نه، به امام حسین هم نه، به یکی از ائمه کوچولو مثل امام علی النقی قسم، هیچ دولتی در هیچ تاریخی این همه به اسرائیل کمک نکرده. اولا این صهیونیست ها میلیون ها دلار خرج کردند و دادند به اسپیلبرگ و پولانسکی و ده تا کارگردان دیگر که فیلمهای عظیم بسازند تا مساله هولوکاست را زنده نگه دارند. همه رفتند فیلمها را نگاه کردند و گفتند عجب فیلمبرداری خوبی داشت، عجب بازی خوبی داشت، اصلا یک نفر یک کلمه از هولوکاست حرف نزد. احمدی نژاد دهانش را باز کرد، مثل دم مسیحایی هولوکاست را زنده کرد و همه تلویزیون های جهان شروع کردند مصاحبه با کسانی که از هولوکاست زنده بیرون آمده بودند، ثانیا دولت اسرائیل سی سال دچار بحران بود و هر روز مشکل داشت، مردم جهان هم فحش خواهر و مادر نثارش می کردند و در داخل اسرائیل آخرش کار به جایی رسیده بود که رئیس جمهور و وزیر دفاع و ده تا آدم مهم دیگرش ایرانی الاصل بودند، کم کم داشتند زبان اصلی هیات دولت اسرائیل را فارسی می کردند. اما از زمانی که معجزه هزاره سوم رخ داد. مقصودم کار نویسنده سابق و زیور بندانداز فعلی است.
یعنی از وقتی احمدی نژاد شروع به حذف اسرائیل کرد، در این کشور یک کابینه یک دست ایجاد شده و همه اعرابی که مخالف اسرائیل بودند، از ترس و نفرت، طرفدار اسرائیل شدند و قرار است یک کشور دیگرشان را هم تخلیه کنند و بدهند به اسرائیل. حزب الله لبنان و حماس هم که یک روز قدس داشتند و دائم در لبنان علیه اسرائیل می جنگیدند، الآن کارشان شده حمایت از احمدی نژاد و زدن توی سر سازمانهای فلسطینی و دولت فلسطین. روز قدس هم که تا پنج سال قبل در چهل کشور دنیا برگزار می شد، پارسال در ایران برگزار نشد، امسال در هیچ جا. از طرفی تا چهار سال قبل اگر رئیس فدراسیون تیراندازی در المپیک از بغل یک اسرائیلی رد می شد، دخترش را به اتهام جاسوسی اسرائیل دستگیر و به او سه نقطه می کردند، حالا احمدی نژاد خودش با خبرنگار اسرائیلی مصاحبه می کند و وزیرش هم “اشتباها” به جلسه مشترک با وزیر فرهنگ اسرائیل می رود، در ایران آب از کار الحمدلله تکان نمی خورد اما در اسرائیل بابای آن وزیر و خبرنگار را در می آورند که آدم قحطی بود احمق. الحمدالله مشکل هیچ کس در دولت احمدی نژاد حل نشده باشد، مشکل اسرائیل حل شده. باز کاچی به از هیچی.
همه اینها به کنار، این دشمن اصلی ما یعنی آمریکای جهانخوار که سی سال روی پرچمش راه رفتیم هیچ وقت در عمرش این قدر محبوب و در نظر دنیا محترم نبوده، همان کشوری که وقتی عطاء الله مهاجرانی مقاله “ مذاکره مستقیم” را نوشت، در عرض دو روز جورابش را بادبان کردند و وقتی رفسنجانی تصمیم گرفت با آنها یک معامله کوچک اسلحه بکند، یک ایران گیت درست کردند که دو هزار نفر بخاطرش راهی جهنم شدند و وقتی خاتمی دو کلمه با خبرنگار سی ان ان مصاحبه کرد، پدرش را درآوردند.
یادتان هست که آن یک دفعه ای که آن مرد نجیب رفت سازمان ملل، بیل کلینتون که از همه روسای جمهور آمریکا بیشتر به ایران خدمت کرده بود و وزیر خارجه اش نه تنها بخاطر کودتا علیه دولت مصدق عذرخواهی کرد که فکر می کرد برای جمهوری اسلامی مهم است، بلکه قرار بود همین مادلین آلبرایت هفته ای دو روز برود شیشه های بیت رهبری را هم پاک کند، بله همین بیل کلینتون که همین الان که در هیچ پستی نیست در یک ترازو، از هشتصدتا مبارک و شیخ ها و احمدی نژاد ها و علی اف ها و نخست وزیر سنت وینست ها سنگین ترست، همین بیل کلینتون، در آن سفر سازمان ملل، آن قدر پشت در توالت ماند و خاتمی آنقدر در دستشویی کش داد قضیه را که همه فکر کردند مشکل مزاجی دارد. حالا، بعد از آن همه عشوه و ناز، احمدی نژاد تا حالا صد تا نامه علنی و محرمانه به اوباما نوشته، انتخابش را تبریک گفته، از ده ها طریق درخواست مذاکره کرده، هر چه شرط داشت پذیرفته باز جوابش را نمی دهد. اما در عوض غیرت حاج حسین اینقدر هست که هی به واسطه ها و دلال ها فحش میدهد که چرا دنبال حرف رییس دولت ما و بیت را گرفتی، هی به مشائی فحش میدهد که چرا دنبال این عزیز دردانه ما راه میروی و سوسک ما را تر و خشک می کنی. دنیا عوض شده وگرنه بخدا اگر اینقدر نامه که احمدی نژاد به اوباما نوشت، مجنون به پدر لیلی نوشته بود، طرف رضایت داده بود و الآن یک میلیون تا نوه و نتیجه و ندیده شان در دنیا حال و حول می کردند.
در داخل هم، سی سال است مخالفان جمهوری اسلامی می گویند که دولت موسوی هم بی عرضه بود هم جاسوس آمریکا، جنگ هم بیخودی بود و سرداران جنگ هم باید پدرشان را در می آوردند، هاشمی هم عامل صهیونیسم بود و از اول وظیفه داشت حکومت را نابود کند، خاتمی هم خائن بود و ایران را نابود کرد. هی دشمنان می گفتند، وزارت اطلاعات هم آنها را می گرفت و چوب توی…. - آن موقع توی آستین شان - می کرد، حالا خود وزارت اطلاعات می گوید که تمام خانواده آیت الله خمینی مساله دارند، موسوی جاسوس است و خائن بود، هاشمی هم دشمن نظام بود، خاتمی هم از همه بدتر. همین مخالفان می گفتند که روحانیت نابود باید گردد و مرجعیت را باید ریشه کن کرد. دولت آقای احمدی نژاد با حمایت آقا و با کمک سپاه و با حمایت مجلس، همه کارهایی را که دشمنان حکومت آرزو می کردند انجام داد. دیگر چه مرضی دارید؟
امروز می خواستم درباره اینکه مجلس در راس امور نیست و اینکه چرا این مجلسی که در راس امور نیست به طرح نظارت بر خودش رای منفی داده و اصولا داستان چی بود حرف بزنم، می خواستم بابت این را که محمد علی رامین دیگر در وزارت ارشاد نیست که برای دولت خدمتگزار این همه دوست ایجاد کند به همرزمان سبز تسلیت بگویم… ولی مگر این دولت احمدی نژاد می گذارد آدم دو تا کلمه حرف بزند؟