آیا ایران در دخالت افغانستان دخالت می کند؟

نویسنده

cristianmonitor.jpg

مارک ساپنفیلد

افعانستان، اسلام قلا – نفوذ گسترده ایران در آنسوی مرزهایش با عراق و جاه طلبی های این کشور برای دستیابی به تکنولوژی هسته ای، زنگ خطر را برای ایالات متحده و اروپا به صدا در آورده است.

نقش فعلی ایران در آن طرف مرزهایش با افغانستان نیز امنیت را به خطر انداخته است. همین موضوع باعث اختلاف نظر بوش و حامد کرزای در جریان گفنگوهای دو روز گذشته آنها در کمپ دیوید شد.

آقای کرزای درست قبل از دیدارش با بوش به CNN گفت ایران “یک حامی و حلال مشکلات در افغانستان بوده است.”

اما اعضای بلند پایه دستگاه دیپلماسی بوش مخالف مطالبی هستند که وی سه روز قبل گفت: این وظیفه ایران است که ثابت کند “نیروی بر هم زننده ثبات” نیست.

کارشناسان و مقامات افغانی معتقدند هر دو دیدگاه می تواند درست باشد و این بازتاب هوشیاری ایرانی ها در تلاش برای ایفای نقشی دو جهته است: حمایت از دولت نوپای کرزای و ضمنا” پیگیری اهداف استراتژیک خود در سراسر منطقه.

کشف سلاح های ایرانی در افغانستان و دریافت گزارش هایی مبنی بر افزایش فعالیت ستیزه جویان در امتداد مرزهای ایران، به عنوان پیامی خصوصا” برای غرب ارزیابی می شود.

امین تارزی، مدیر مطالعات خاورمیانه دانشگاه نیروی دریایی در کوانتیکومی گوید: “آنها اعلام می کنند که مشغول همکاری بر روی زمین هستند. ولی اگر اروپا و آمریکا به تهدیداتشان علیه برنامه هسته ای ایران ادامه دهند، ما میتوانیم اوضاع اینجا را بسیار بدتر از عراق بر هم بزنیم.”

بازی دوجانبه

از زمان سقوط طالبان در سال 2001 ، ایران همسایه کارآمدی برای افعانستان بوده است. آنها آرامش را در امتداد مرزهایشان تثبیت کردند و اجرای بسیاری از پروژه ها را خصوصا” در استان مرزی هرات بر عهده گرفتند.

هرچند ایران و طالبان دشمن هم بودند و نزدیک بود در سال 1998 وارد جنگ با یکدیگر شوند ولی سلطان احمد باهین، سخنگوی وزارت امور خارجه افغانستان معتقد است: “ایران از سقوط طالبان منتفع هم شده.”

با اینکه افغانستان وجهه دیپلماتیک خود را با این همسایه قدرتمندش حفظ می کند، اما مقامات دولت از دخالت های ایران برای کتنرل بسیاری امور این کشور و نیزامور مربوط به کشورهای اروپایی که نیروهایشان در افغانستان حضور دارد، ابراز نگرانی می کنند.

محمد رفیق شریر، رییس مجمع عالی متشکل از تحلیلگران و صاحبان صنایع در هرات می گوید: “ ایران بازی دوجانبه ای را انجام می دهد. سیاست اول آنها حمایت از دولتی است که آنرا به تندرویان سنی طالبان ترجیح می دهند. سیاست دوم آنها اقدامات ضد آمریکایی است: آنها هر کاری را که بتوانند برای ضربه زدن به آمریکایی ها انجام می دهند.”

مقامات ایران مکررا” این اتهامات را انکار کرده اند. در واقع این به شکل یک رسم در افغانستان در آمده که درد و رنج مردم را به گردن نفوذ دیگران در آن کشور می اندازند. معمولا” این پاکستان است که به خاطر نقش نیروهای امنیتی اش در نقل و انتقال رهبران طالبان متهم می شود. در مقابل، روابط افغانستان با ایران در 6 سال گذشته به جز موارد خاص، همیشه صمیمانه بوده است.

پروفسور تارزی می گوید: “ایران در بیشتر اوقات در سالهای گذشته به عنوان نمونه ای از یک همسایه خوب در همه جهات در نظر گرفته شده است.”

کارشناسان معتقدند کرزای از ورود به جنگ زرگری با ایران به یک دلیل دوری می کند. او نمی تواند همسایه آرام و نزدیکش را از دست بدهد. از طرف دیگر برخی مقامات دولت نگران آنچه ملاحظه کاری ایران می خوانند، هستند که در جهت تلاش های هوشیارانه برای نفوذ در افغانستان است.

پس از سالها روابط مبتنی بر حسن نیت، شواهدی از تغییر تدریجی روابط دو کشور دیده می شود. مقامات می گویند شواهد مسلمی از بروز اشکالات نیست اما علایمی وجود دارد.

سرهنگ رحمت الله صافی، فرمانده پلیس مرزی افغانستان با ایران، در هفته های اخیر صحبت هایی علیه ایران کرده است. علاوه بر شوک ناشی از پیدا شدن سلاح های ایرانی در قلمرو تحت نظارت وی، او ازنقل و انتقال افراد تحت امر فرمانده سابق مجاهدین، یحیی خورتارک، توسط ایران خبر می دهد که مسوول هدف قرار دادن رهبران محلی هستند. ماموران امنیتی دیگر نیز فکر می کنند که یک پادگان آموزش تروریستی در ایران نزدیک مرز افغانستان وجود داشته باشد.

تحلیلگران می گویند در اینکه ایران مایل به براندازی دولت کرزای باشد، تردید وجود دارد. شیعیان با اینکه تنها 12 درصد جمعیت را تشکیل می دهند اما در دولت تحت حمایت غرب درافغانستان، قدرت بی سابقه ای یافته اند. ایران به عنوان مرکز قدرت شیعه علاقمند نیست این توازن خوشایند به نفع شیعیان را بر هم بزند.

اما در شرایطی که غرب و ایالات متحده در مورد برنامه های هسته ای ایران به تندی حرف می زنند، ایران ازافغانستان به عنوان فرصتی برای انحراف شرایط به نفع خود استفاده می کند. تارزی می گوید: “آنها همیشه در این مسایل به دنبال کسب موقعیت های بیشتر هستند.”

مشکل افغانستان

این مساله در مورد خود افغانستان نیز صدق می کند. پیشتر در همین سال، ایران بازگشت هزاران مهاجر افغانی به کشورشان را آغاز کرد. اگرچه ایران مجاز به انجام این کار بود، اما شدت عمل در اجرای این تصمیم، عده فراوان این افراد و نیز عودت کسانی که مدارک قانونی برای ماندن در ایران داشتند، رفتار ایران را شتاب زده و به دور از مصلحت نشان می دهد.

اهمیت زیاد حق دسترسی به آب برای ایران، اکنون با عزم افغانستان در حمایت از جبهه ضد ایرانی غرب و ایالات متحده در توازن قرار گرفته است. تحلیلگران می گویند ورود ناگهانی سیلی از افغان های بیکار به کشورشان در حالیکه آمادگی جذب آنها به کار وجود ندارد، یادآور این نکته به کابل است که ایران تا چه حد قدرت دارد زندگی را برای افغانستان سخت سازد.

در همین حال، تعداد اتوبوس های منقش به تصویر آیت الله خمینی در حالی که از مرز ایران به افغانستان وارد می شوند بیش از یکی در هر ساعت است.

اتوبوس ها، افغان ها را به کشورشان باز می گردانند. در میان آنها افرادی نظیر میر محمد صفاری وجود دارد. این نوجوان می گوید 7 سال به طور قانونی در ایران زندگی می کرده و بدون هیچ اخطاری او را در محل کارش غافلگیر و بدون تشریفات مرسوم از مرز به داخل افغانستان می برند.

او یکی از هزاران افغانی است که برای امنیت یا کار به ایران گریخته بود و حالا از ایران اخراج شده است. او برای زندگی جدیدش در افغانستان فقط به اندازه ای چیز همراهش آورده که توانسته در یک کیسه پلاستیکی جا دهد و با لبخند تلخی می گوید: “این را آوردم.”

مهاجر دیگری به نام جواد شریفی در حالیکه فقط 500 افغانی، برابر 10 دلار، همراه دارد باید 400 مایل تا طرف دیگر افغانستان را طی کند. او می گوید: “اصلا” نمی دانم چطور باید تا تخار بروم.”

منبع: کریستین ساینیس مانیتور، 8 آگوست 2007