سالها بود که روابط اقتصادی ایران و ترکیه تا این اندازه گسترده نبود و امروزه با سفر عبدالله گل به ایران شاهد آن هستیم که مقامات دو کشور وعده تجاری رسیدن به 30 میلیارد دلار تا 5 سال آینده را دادند، به نظر شما دلیل این امر چیست؟
این تحول در روابط اقتصادی دلایل متعددی دارد، در وهله اول باید گفت که سفر آقای عبدالله گل خالق این امر نیست بلکه مخلوق آن است. به معنای دیگر این سفر محصول افزایش مراودات تجاری است. این امر که دو اتفاق برای ایران افتاده، چند اتفاق هم برای ترکیه موجب افزایش مراوادات تجاری بین دو کشور شده است. دو اتفاقی که برای ایران افتاده این است که: درآمدهای نفتی ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه در جهان اسلام به شدت افزایش پیدا کرده است. هم اکنون ظرف 6 سال گذشته درآمد ایران حاصل از صادرات نفت تقریبا معادل 97 سال گذشته بوده است. این شرایط کاملا با چنین روندی برای عربستان، عراق، کویت و امارات هم اتفاق افتاده و کشورهای نفتی را تبدیل به موضوعات و مقصدهای بسیار جذابی برای سرمایهگذاران میکند. همچنین باید به این نکته نیز اشاره کرد که به عنوان مثال حجم واردات ایران طی 12 سال گذشته حدود 10 برابر شده که رقم بسیار عظیمی است. در امسال به نظر میرسد که بین 90 تا 95 میلیارد دلار واردات ایران باشد. که این میزان رکوردی در تاریخ ایران است.
ترکیه در چنین موقعیتی با چه سیاستی از این فضا استفاده کرده است؟
در این شرایط دولتی در ترکیه بر سر کار آمد که با توجه به گرایشهای دینی که در منطقه وجود دارد، موضع نسبتا مستقلی را در برابر آمریکا اتخاذ کرده است. این کشور به نحو بسیار چشمگیری قادر به این است که تمامی امکانات بالقوه خود را بالفعل درآورد و کشورهای خاورمیانه به ویژه ایران را به اصلیترین مقصد بازرگانی خود تبدیل کرده است. این احتمال اگر برای کل منطقه خاورمیانه و بالاخص کشورهای نفتی در قبال ترکیه بیفتد، بدیهی است که ایران اولین کشور و بزرگترین شانس برای ترکیه است.
بنابراین شما دولت ترکیه با گرایشهای دینی را دلیل نزدیکی اقتصادی به ایران میدانید؟
به عقیده من ظهور یک کشور اسلامگرا معلول چنین شرایطی در منطقه است نه حتی عامل آن. به عبارت دیگر ترکیه برای اینکه بتواند به لحاظ ژئوپلیتیک از این موقعیت بیهمتا و تکرار نشدنی در تاریخ خودش استفاده کند با روی کار آوردن یک دولت اسلامگرا تلاش بر این دارد که تمامی کشورهای خاورمیانه را تبدیل به بازارهایی کند که با استفاده از ظرفیت صنعتی فوقالعاده بالایی که طی 35 تا 40 سال اخیرایجاد شده است. بدون شک ترکیه نیرومندترین صنعت و ساختار صنعتی در خاورمیانه و شمال آفریقا حتی تا افغانستان و پاکستان و آسیای میانه را داراست. بدین معنا که ظرفیت اقتصادی ترکیه نمونه ندارد و بینظیر است. در این شرایط با اتخاذ سیاست متعادلتر و اسلامیتر و برخی مواضع زاویهدار علیه اسراییل میتواند امکانات بسیار زیادی را مورد استفاده قرار دهد که همین روش را نیز در پیش گرفته است. به عقیده من این عوامل اصلیترین و مهمترین مسایلی است که باعث شده ترکیه مناسبات اقتصادی خود را با ایران گسترش دهد.
چرا رابطه اقتصادی ایران و ترکیه تا این حد شکننده است؟
به عقیده من این ارتباط بیشتر یکطرفه است یعنی ترکیه بیشتر صادرکننده و ایران بیشتر وارد کننده است. اگر عنصر نفت و انرژی را کنار بگذاریم. در حقیقت اگر ما صادرات غیرنفتی و غیرانرژی بر خود را در قبال ترکیه قرار دهیم، ترکیه بیشتر صادر کننده و ایران وارد کننده محسوب میشود.
آیا ایران به واسطه رابطه نزدیک با ترکیه میتواند به اقتصاد اروپا بیشتر نزدیک شود؟
به دلیل اینکه این ارتباط یکجانبه است ایران نمیتواند به اقتصاد ترکیه نفوذ کند، چه برسد به اروپا. نمیتوان انتظار داشت که از این طریق بتوان وارد رابطه با اروپا شد. شاید برعکس این قضیه اتفاق بیفتد، میتوان انتظار داشت که ترکیه به اقتصاد ایران نفوذ کند. در حقیقت چون ترکیه مواضع خود را متعادل و مستقلتر از گذشته کرده از طریق همین سیاست توانسته سالانه میلیاردها دلار درامد ارزی بیشتری کسب کند.
اقتصاد ترکیه و ایران چه تفاوتهای زیربنایی دارد؟
با وجود اینکه ادغام اقتصاد ترکیه در اقتصاد جهانی به مراتب بیشتر از ایران است، ولی اقتصاد ترکیه کمتر آسیب دیده تا اقتصاد ایران. و این درحالی است که اقتصاد ایران در طی سه سال اخیر یعنی از اواخر سال 86 به بعد تقریبا در یک روکود نسبی بوده است، در حالیکه ترکیه نه در سال 2010 و نه در سال 2011 در رکود اقتصادی نبوده است. تفاوتها به شکل زیر میتوان دستهبندی کرد: رشد اقتصادی ترکیه در سال 2011، 6⁄3 درصد برآورد شده که حداقل دو برابر رشد اقتصادی ایران است. تولید ناخالص داخلی ترکیه در سال 2011به قیمت اسمی تقریبا دو برابر ایران است یا نود درصد بیشتر از ایران است، ولی به قیمت قدرت برابری خرید تقریبا معادل ایران یا ده درصد بیشتر از است. این درحالی است که جمعیت ترکیه هم اندازه ایران و یا کمتر است. نکته قابل توجه دیگر در اقتصاد ترکیه این است که تولید ناخالص داخلی بدون نفت به یک تریلیون دلار رسیده است، بدین معنا که بنا به قدرت برابری خرید یکی از 8 یا 10 اقتصاد تریلیون دلاری جهان است. در حالیکه اقتصاد ایران با اتکاء به نفت و با وجود سالانه 70 تا 80 میلیارد دلار منابع ارزی حاصل از صادرات انرژی اقتصاد 900 میلیارد دلاری است. همچنین در سال 2010 میلادی کسری تراز بازرگانی ترکیه 71 میلیارد دلار بوده، که این میزان معادل کل واردات ایران است.
رقابت ایران وترکیه در خاورمیانه را چطور میتوان تحلیل کرد؟
در خاورمیانه نیز به طریق اولی! البته در مورد کشور عراق ما نسبت به ترکیه مزیتهای نسبی داریم ولی این مزیتها بسیار ابتدایی هستند. برتری جغرافیایی، که ترکیه توانسته بر این برتری هم غلبه کند. مثلا به کشورهای همچون تاجیکستان، قزاقستان،قرقیزستان و ترکمنستان ما از نظر جغرافیایی نزدیکتر هستیم، درحالیکه ترکیه این مناطق را پوشش داده است. به همین شکل با اینکه نزدیکی تهران به عراق از تهران به مشهد هم کمتر است، اما به نظر نمی رسد که چنین چیزی به تنهایی عاملی باشد که همواره مایه پیروزی ما بر اقتصاد ترکیه در عراق باشد. عوامل دیگری هم همچون قیمت تمام شده کالا، کیفیت کالا، ادغام شرکتهای تولید کننده یا صادرکننده با شرکتهای صاحب تکنولوژی در دنیا هم دخیل هستند.
به نظر شما مسایل هستهای ایران و روابط اقتصادی با ترکیه را میتوان به هم مربوط دانست؟
ما شاهد هستیم که ترکیه چقدر کوشیده که توازن بین مواضع هستهای ایران و غرب برقرار کند و توافق سه جانبهای که بین برزیل، ایران و ترکیه ایجاد شد. داستان انرژی اتمی ایران و مناقشه هستهای ایران با جهان غرب به حدی است که ترکیه برای حل استراتژیک وایفای نقش برای این امر زیادی کوچک است. به عبارت دیگر قدرت ژئوپلیتیک آن به حدی نیست که توان میانجیگری موثری را داشته باشد. در اینجا باید به این نکته نیز توجه داشت که ترکیه تا همین اندازه که توانسته توازنی بین غرب و ایران برقرار کند و از طرف دیگر دغدغههای امنیتی خود را نیز پوشش دهد، به نظر کافی است. به عبارت دیگر ترکیه ازدرگیری نظامی ایران و غرب در منطقه نگران است. به عبارت دیگر یکی از برندگان شدت گرفتن تحریمها علیه ایران توسط غرب ترکیه است.
چرا صنعت ایران در سالهای گذشته رشدی برابر با صنعت ترکیه نداشته است؟
به دلیل اینکه ما در طول این 30 سال قطع شدن روابط یا تهدید به قطع شدن روابط با کشورهای مختلف از آذربایجان گرفته تا آلمان، فرانسه، انگلیس، کره جنوبی و ترکیه را شاهد بودیم. به همین دلیل این کشورها همیشه به عنوان صادر کننده کالا و نه تکنولوژی و نه مشارکت اساسی در تکنولوژی و اقتصاد ایران بودند. به این دلیل است که صنعت ایران رشدی که باید به لحاظ تکنولوژیکی و قیمت تمام شده تولید داشته باشد را دارا نبوده است.
منبع: دیپلوماسی ایرانی