حمایت از فلسطین، لبنان و بحرین: واجب شرعی

نویسنده
جلال یعقوبی

» مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی

حجت‌الاسلام سیدمحمود علوی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی اعلام کرده بخشی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر مبنای چیزی است که او آن را “واجب شرعی” نامیده است.

به گزارش خبرگزاری ایسنا، علوی گفته: “جمهوری اسلامی حمایت از کشورهایی مثل فلسطین، لبنان و بحرین را واجب شرعی می‌داند.” او همچنین تاکید کرده: “ایجاد فرقه گرایی بین شیعه و سنی، عرب و عجم، کرد و ترک از توطئه های دشمنان است در حالیکه ملاک اسلام فقط تقوی است و این ها برنامه شیطانی است و امروز شیطان آمریکا و صهیونیسم است.”

 وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی بدون اشاره به نقش سیاست خارجی ایران در ایجاد این فرقه‌گرایی‌ها خواستار وحدت بین گروه‌ها و اقوام ایرانی شده و اضافه کرده: “از ضرورت‌های عالم اسلام وحدت است به ویژه بین همه اقوام ایرانی از قبیل ترک، کرد، بلوچ، عرب و عجم و تاکید کردند همه ما در صف واحد از مقام معظم رهبری تبعیت کنیم.”

برخی کارشناسان معتقدند سیاست خارجی جمهوری اسلامی که زیر نظر سیدعلی خامنه‌ای عملیاتی شده، یکی از مهمترین علت‌های اوج‌گیری بحران در منطقه خاورمیانه است. گرچه این سیاست‌ها از همان ابتدای حاکمیت نظام جمهوری اسلامی با عنوان “حمایت از مستظعفین عالم” و “صدور انقلاب” وجود داشت، اما شدت گرفتن بی‌سابقه این اقدامات، در ده سال گذشته تبدیل به بحرانی بزرگ در منطقه شده است.

پیش از آن و در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و همچنین سیدمحمد خاتمی که شانزده سال بطول انجامید، سیاست تنش‌زدایی دولتهای مستقر اجازه گسترش بحران را نمی‌داد. بعدها سیدعلی خامنه‌ای صریحا از این سیاست‌ها انتقاد کرد و به تجلیل از سیاست خارجی محمود احمدی‌نژاد پرداخت. او حتی چند ماه پیش، بار دیگر از سیاست خارجی دوره هاشمی و خاتمی انتقاد کرد و گفت: “برخی می‌خواهند بگویند چون نظام اسلامی بر مبانی خود ایستادگی کرده، اعتبار بین‌المللی ایران تنزل یافته است، در حالیکه در برخی دوران‌ها که متأسفانه مسئولان در مقابل غرب کوتاه می‌آمدند، برخوردهای آن‌ها تندتر و توهین‌آمیزتر بود. در دوره‌ای مسئولان کشور حتی مناقب مسئولان امریکایی را ذکر کردند اما رئیس‌جمهور سبک سر امریکا بلافاصله جمهوری اسلامی ایران را محور شرارت نامید.”

 او اضافه کرد: “در دوره‌ای دیگر، رابطه با یک دولت اروپایی به ظاهر خوب بود و آن دولت از ایران تجلیل می‌کرد اما همان دولت اروپایی، در جریان داستان رستوران میکونوس، تشکیل دادگاه داد و کشورهای اروپایی سفرای خود را از تهران فراخواندند و به خیال خود خواستند سیلی سختی بزنند اما از همین حسینیه پاسخ خود را با سیلی سخت‌تری دریافت کردند. هرگاه نظام اسلامی در مقابل امریکا و اروپا کوتاه آمده است، آنها گستاخ‌تر شده‌اند و هر زمان که نظام بر شعارها و مبانی انقلاب پافشاری کرده، عزت جمهوری اسلامی بیشتر شده است.”

با همین تصویر بود که نهادهای نظامی و امنیتی حکومت از “عمق استراتژیک” منافع جمهوری اسلامی در لبنان و سوریه و عراق و یمن سخن گفتند و مدعی شدند که چاره‌ای جز درگیری با دشمن در فراسوی مرزهای ایران نیست. دوره ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد دوره گسترش این برنامه بود و نتایج آن نیز به مرور آشکارتر گردید.

از همین دوره، شاخه برون مرزی سپاه پاسداران، موسوم به سپاه قدس که پیش از آن تنها به عملیات‌های محدود در خارج از ایران می‌پرداخت، بازیگر اصلی سیاست خارجی در منطقه شد. حتی سال گذشته فرمانده کل سپاه پاسداران بدون پرده‌پوشی از ماموریت سپاه قدس در خارج از مرزها سخن گفت و اعلام کرد: “حوزه ماموریت نیروی قدس سپاه، خارجی بوده و کمک به نهضتهای اسلامی، توسعه انقلاب اسلامی و کمک به مقاومت مظلومین در سراسر دنیاست و در کشور هایی مثل لبنان، سوریه و عراق که مردم به کمک نیاز داتشه باشند، سپاه با نیروی قدس کمک می کند.” او تاکید داشت: “سپاه حمایت و دفاع از ملتهایی که تحت ستم آمریکا و اسراییل باشند وظیفه خود می داند و هرگونه انتقال فناوری را که از انتقال سلاح هم مهمتر است، انجام می دهد کما اینکه از قبل هم اعلام کرده ایم و انجام هم شده است و به این مطالبات در هرجا که باشد، پاسخ می دهیم.”

در همین دوره، بسیاری از چهره‌های تندرو نزدیک به آیت‌الله خامنه ای صریحا از سیاست تنش‌زدایی انتقاد کرده‌اند. از جمله یکبار حسن رحیم‌پور ازغدی، عضو شورای انقلاب فرهنگی و از نزدیکان به بیت سیدعلی خامنه‌ای گفته بود: “بسیاری شعارهای امام را در روز روشن عوض کردند. ما در هیچ یک از سخنان امام در عرصه سیاست خارجه یک کلمه تنش زدایی نداریم و همه آن صدور انقلاب بوده است.”

تاکید دوباره سیدمحمود علوی بر اینکه که حمایت از کشورهایی مثل فلسطین، لبنان و بحرین را “واجب شرعی” می‌داند، در واقع تاکید دوباره بر همان سیاستی است که اکنون به منازعه‌ای خونین و بی‌سابقه در منطقه دامن زده است.

چند سال پیش و در بهمن ماه سال ۱۳۹۰، سیدعلی خامنه‌ای در پاسخ به اتهام دخالت ایران در منطقه گفته بود: “ما آنجائی که دخالت کنیم، صریح می‌گوئیم. ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجه‌اش هم پیروزی جنگ سی و سه روزه و پیروزی جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش می‌کنیم و هیچ ابائی هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است.”

البته این ادعاها چندان مطابق با واقعیت نبود. برای نمونه جمهوری اسلامی با وجود شواهد متعدد، سال‌ها از اعلام صریح حضور نظامی‌اش در سوریه خودداری کرد. حتی یکبار در آبان ماه سال ۱۳۹۲ جواد کریمی قدوسی فرمانده پیشین بسیج خراسان و نماینده مشهد فاش کرد: “صدها گردان از ایران در سوریه وجود دارد، هر چند خبر پیروزی‌های ارتش سوریه را از زبان یک فرمانده سوری می‌شنوید، اما پشت پرده آن نیروهای ایرانی قرار دارند.” اما باز هم “نظام” حاضر به اعلام صریح حضورش در سوریه نبود. بالاخره در ماه‌های اخیر تعارفات دیپلماتیک کمتر شده و بسیاری از فرماندهان نظامی سپاه از دخالت ایران در سوریه و عراق سخن می‌گویند.

با اینهمه در ایران سخن گفتن از درستی ونادرستی این سیاست‌ها و هزینه های هنگفتی که برای کشور دارد، ممکن نیست. همانند سیاست هسته ای جمهوری اسلامی در دوره قبل، که اجازه هیچ نقدی به آن داده نمی شد، درباره حضور نظامی امنیتی در منطقه نیز اجازه هیچ گفتگویی داده نمی‌شود.

هرچند برخی از سیاست‌پیشگان ایرانی فاجعه‌ای را که اکنون در حال وقوع است پیش بینی کرده بودند. از جمله در بهمن ماه سال ۱۳۹۱، مصطفی تاج‌زاده طی نامه‌ای سرگشاده به سیدعلی خامنه‌ای با انتقاد شدید از دفاع مطلق حکومت از بشار اسد نوشته بود: “جناب آقای خامنه‌ای، اشتباه اول حکومت ما در چند سال گذشته به اجماع رساندن قدرت های بزرگ علیه میهن و مردم از یک طرف و تحریک غرب و به ویژه ایالات متحده بوده است به طوری که جمهوری اسلامی ایران جایگزین ستیزه جویان سلفی – تکفیری طالبان و القاعده شده است. […] در منطقه نیز جناح حاکم خطایی را مرتکب شد که با آل سعود و آل خلیفه و دیگران درافتاد بدون آن که به این مسأله بیندیشد که وقتی تهران، بغداد، دمشق و بیروت عملا در کنترل شیعیان قرار گیرد، چه اندیشه ها و نیروهایی در ترکیه، مصر، عربستان و … پرو بال خواهند گرفت و چه مخاطراتی همگان، به خصوص ایران و متحدانش را تهدید خواهد کرد. طبعا برای چنین شرایطی خود را آماده نکردیم. اشتباه سوم را در جریان بهار عربی مرتکب شدید. جنابعالی با دفاع از شعار تشکیل حکومت اسلامی و اجرای اجباری احکام شرعی (احکام متعارف فقهی) هم زمان هم مسلمانان دموکرات را در این جوامع از هم دردی اسلامی دور کردید و هم به تقویت جریان سلفی – تکفیری در میان اهل سنت پرداختید که در حال حاضر پرچم دار این شعار هستند و در صددند تا به هر قیمت که شده خلافت و امارت اسلامی را احیا کنند.”