راستی کجائی “قیصر”؟ چاقو راغلاف کردی، مبارک. در ذغال آتشگردان که می توانی بدمی. ”رگبار” نمی زند، باشد، تا کی درانتظار “شایدوقت دیگر”؟ “سفر سنگ” هیچ، چرا کسی “غزل”نمی خواند؟ “وقتی ما خوابیم” چه کسی باید “روسری آبی” سر کند وپشت در زندان ها برود؟ “ستارخان” کجاست؟ کسی در “دایره مینا” نمانده که “اعتراض” کند؟ “داد و ستد” که در شهر کوچکی توقیف شد، می شود داد وبیداد راه انداخت، امابی خیال “دایره”؟
گلی به جمال اکبر عبدی که می رود یک زندانی را نجات می دهد. خانم ها، آقایان شما کجا تشریف دارید؟ اسپیلبرگ باید داد بزند و شما درچیذر برای “ژولیت” میز بچینید؟ رابرت دونیرو باید دلش برای”همکار سینمائی” بتپد و رابرت دونیروی ایران نمایشگاه عکس بگذارد تا هرچه بیشتر از منطقه “افساید” دور باشد؟
باید امضای مارتین اسکورسیزی راببینیم و سراغ آقایان محترم را در “میهمانی مامان” بگیریم؟ امضای جاناتان دم جلوی چشم مان است، “بانوی اردیهشت” کجاست؟ لازم نیست “زیر پوست شهر” بگردی. اوضاع خرابتر از این حرف هاست.
خانم ها، آقایان! فصل “خون بازی” است. شماکه بهتر می دانید. سرتان را ازخانه های زعفرانیه وفرمانیه بیرون بیاورید:
- دهانت رامی بویند…
امروز نوبت “طلای سرخ” است. فردا به شما هم می رسد. بازجوئی های سعیدامامی در هتل مربوطه یادتان هست؟
حالاشاگردهایش دارند “بادبادک سفید” را سوزن سوزن می کنند. نورچشمی های نظام دارند “به نام پدر” کاری می کنند که از هر آزاده ای جز “خاکسترسبز” نماند ؛ و شما حاج آقا می خواهید تا ابد در این “ارتفاع پست” بمانید؟ این بود آرمانی که یاران شما برایش در جبهه ها سوختند و تکه تکه شدند.
باور کنید کادویی که “رنگ ارغوان” دارد، ازخون بهترین فرزندان ایران رنگین شده است. هنوز متوجه نشده ایدکه “نان بیت” بومی دهد؟ شما را “دعوت” می کنیم نگاهی به امضای جیم جارموش بیاندازید…
شما که تا نزدیک خطر هم رفته اید و خبر از “آذرخش” داده اید، خوب می دانید که “ابلیس” بر “سرزمین خورشید” حکم می راند. نه؛ “دوئل” نکنید. برای “پرواز آخر” هم هنوززوداست. اما نمی شود کار الیور استون را تکرار کرد و فقط یک امضای ساده پای چهار خط نوشته گذاشت؟
خانم ها، آقایان! کسی نمی خواهد داد بزنید.حتی پنجره هارا باز نکنید. توی خیابان آمدن که در شان شما نیست، اصلا نیست.فیلم سیاسی هم نسازید. هیچ عاقلی از هیچ هنرمندی نمی خواهد چه وچگونه بسازد. سینما هم فیلم سیاسی دارد وهم سکسی.اما هنرمندان وفیلمسازان همه جا در کنار مردمند. بامردمند. نمی خواهیم پابلو نرودارابیادتان بیاوریم، سراغ برشت برویم، بخواهیم صفحات سی و پنج دور ملینا مرکوری و حتی ام کلثوم را بگذارید. کافی است به نامه تر و تازه سینما گران بزرگ دنیا نگاه کنید.
“دونده” که جای خودش، نیازی هم به “قیصر” نیست. فقط یادمان باشد فصل ساختن “گاو” گذشته است. “آقای هالو” که به وجه امضاء نمی داد، حالا لباس “هامون” را به تن دارد.
فقط یک “کپی برابر اصل” بسازید. همین. بین ندا وژولیت این دومی را انتخاب کرده اید، ما اعتراضی نداریم. خواست ما خیلی ساده است: نامه بزرگان سینمای جهان را بردارید و زیرش امضاء بگذارید: “با همکار فیلم سازتان اظهار همبستگی” کنید.
این سینمائی است که قیصر داشت، باور کنید برای ما افت دارد اکران روز ما “سکوت” باشد.