موشک های کروز روسیه که از دریای خزر به خاک سوریه شلیک شدند جواب برعکس داد و به جای اینکه اسد را در قدرت نگه دارد زمینه ساز تحولاتی شد که می تواند به حذف برنامه ریزی شده دیکتاتور سوریه منجر شود. بمباران های روسیه و همکاری نزدیک با ایران، به احتمال زیاد این نگرانی را در غرب ایجاد کرده که ممکن است پتک آهنین ارتش روسیه و نفوذ ایران نقش بزرگی در خاورمیانه بازی کند. به همین دلیل آمریکا و اروپا در صدد برآمده اند تا بحران سوریه را با دعوت رسمی ایران به کنفرانس وین در مسیر قابل کنترلی هدایت کنند. از امروز دور جدیدی ازمذاکرات سوریه در وین آغاز می شود که برخلاف گذشته٬ برای اولین بار عربستان سعودی٬ قطر٬ امارات و ترکیه پذیرفته اند که بدون ایران نمی توان برای سوریه راه حلی یافت.
بحران سوریه دروازه های سه جهنم را به صورت همزمان به روی جهان و به ویژه غرب گشود. اولین دروازه٬ کابوس سوریه بدون اسد است که ثابت کرد فقدان اسد و سیستم متمرکز او در سوریه می تواند به ایجاد اغتشاش و حکومت اسلام گرایان آدم خوار در منطقه منجر شود٬ تا حدی که مردم خاورمیانه دمکراسی و حقوق بشر را فراموش کنند و آرامش نسبی دوران صدام حسین ٬ حافظ اسد و قذافی را دوران طلایی خاورمیانه تلقی کنند. زیرا بسیاری از مردم کشورهای عربی معتقد شده اند که دیکتاتوری رهبران عرب از حکومت آدم خوارهایی همچون ابوبکرالبغدادی امن تر و قابل هضم تر است.
دومین دروازه جهنم ٬ توحش عصرحجری داعش بود که وحشتی جهانی را ازعملکرد نسل جدید اسلامگرایان افراطی ایجاد کرده است ٬ بخصوص که شواهدی در دست است مبنی بر اینکه اسلامگرایان در تلاش اند تا برای مقابله با جهان غرب به مواد هسته ای دست یابند. سومین دروازه و شاید ملموس ترین بحرانی که معادلات سوریه را جهانی کرد، بحران آوارگان سوری است. یعنی بحران انسان های بی پناهی که فقط برای زنده ماندن از سرزمین خود فرار می کنند و اروپا نزدیکترین پناهگاهی است که به آن می رسند و حتی با سیم خاردار و حفاظ های امنیتی نمی توان جلودار آنها بود.
معادله های امنیتی پس از توافق هسته ای
طی سه دهه گذشته یکی از مهمترین اختلافاتی که تنش زدایی در روابط ایران و آمریکا را دشوار می کرد شکل گیری معادلات امنیتی با تاکید بر حفظ منافع آمریکا بود که کاخ سفید تاکنون اصرار داشته است تا ایران در هیچ یک از معادلات حضور نداشته باشد و ایران نیز به شکل گیری هر معادله امنیتی در اطراف مرزهای خود حساسیت فوق العاده از خود نشان داده است. برای اولین بار پس از بحران طالبان در افغانستان….٬ دوکشور ایران و آمریکا برای حل یک بحران منطقه ای که منافع هر دو را تهدید می کند قرار است دور یک میز نشسته، مذاکره و احتمالا برنامه ریزی کنند. آمریکا حتی پا را از این فراتر گذاشته و از متحد سنتی و قدیمی خود یعنی عربستان درخواست کرده است تا به صورت رسمی نسبت به حضور ایران در یک معادله سکوت کند ونیز از دیگر اعراب بخواهد تا نفوذ ایران را در بحران و تنش های داخلی کشورهای عرب به رسمیت بشناسند.
شرط بندی بر سر همه یا هیچ در سوریه
مذاکرات وین بر سر آینده بحران سوریه و سرنوشت اسد با شرکت ایران ممکن است آغازگر دوران جدیدی برای طراحی نقش آینده ایران در منطقه پس از توافقنامه هسته ای با ۱+۵ باشد. در صورتی که سیاست خارجی ایران بتواند رفتاری منطقی در پیش بگیرد و با لحاظ واقعیات امروز منطقه و بدون جهت گیری های خشک و متصلب ایدئولوژیک علیه اسراییل٬ همکاری های منطقه ای را بپذیرد در آن صورت می توان امیدوار بود که طی یکی دو دهه آینده٬ دوباره نفوذ ایران تبدیل به روابط گسترده سیاسی و اقتصادی و دیپلماتیک با همه کشورهای منطقه شود. اما اگر سیاست خارجی ایران از حمایت شیعیان و حزب الله و ضدیت کور با اسراییل و آمریکا عبور نکند و همچنان با میان داری نظامیان بر ادامه معیارهای کهنه انقلاب ۳۸ سال گذشته اصرار کند در آن صورت می توان پیش بینی کرد که تحول خاصی در سیاست خارجی ایران رخ ندهد و کشور ایران با همه توانایی ها و موقعیت استراتژیک فوق العاده ای که دارد درگیر جنگ های نیابتی پی در پی با سعودی ها شود.
بازی منطقه ای روسیه و خطای محاسبه های ایران
یکی از سراب هایی که ممکن است سیاست خارجی ایران را درگیر کند همسو شدن با سیاست های خاورمیانه ای روسیه است که شباهت زیادی به سیاست کشورهای بازنده دارد که تلاش می کنند برای آینده یارگیری کنند. در مقایسه با آمریکا که در حال حاضر در همه معادله های سیاسی امنیتی نظامی در سراسر جهان حضور دارد، روسیه تقریبا در انزوای سیاسی ـ اقتصادی قرار دارد و در هیچ معادله مهم بین المللی نقش ندارد. آمریکا باوجود صرفه جویی های جدی اقتصادی و تعطیل کردن شمار زیادی از پایگاههای نظامی در سراسر جهان هنوز شمار قابل توجهی پایگاه در سراسر جهان دارد که حافظ منافع و روابط امنیتی آمریکا هستند. برخلاف آمریکا٬ مسکو به غیر از ارمنستان٬ بلاروس٬گرجستان٬ تاجیکستا٬ و سوریه، که چهار کشور اول همگی از دولت های اقماری پیشین روسیه هستند، در هیچ نقطه دیگری از جهان پایگاه نظامی ندارد. تلاش اخیر روسیه برای حضور نظامی در سوریه و تقویت پایگاه طرطوس در لاذقیه در همین چهارچوب قابل توجیه است. در ضمن ٬ انزوای جهانی روسیه پس از الحاق کریمه و بحران سال گذشته اوکراین در شرایطی است که این کشور به لحاظ اقتصادی در تحریم بین المللی قرار دارد و کاهش قیمت نفت نیز بر اقتصاد این کشور تاثیر قابل توجهی بر جا گذاشته است.
بنا براین اگر هماهنگی نظامی ایران و روسیه در جریان جنگ داخلی سوریه بدین معنا باشد که ایران همه تخم مرغ های خود را در سبد روسیه قرار دهد، آن هم در شرایطی که ممکن است دو سال دیگر مسکو با معامله اقتصادی با غرب سیاست خود را تغییر دهد، در آن صورت ایران بازنده بزرگ پیروی از روسیه خواهد بود. اما در شرائطی که ایران منافع استراتژیک خود را بر اساس تعریف های جدید و به روز شده پیگیری کند در آن صورت می توان انتظار داشت که ایران یک بازیگر مهم در معادلات آینده منطقه باشد.
بشاراسد چقدر می ارزد؟
طی چهار سال گذشته دولت ایران هزینه قابل توجهی برای در قدرت نگه داشتن بشار اسد صرف کرده است. این هزینه در بخش های مهمی طبق یک محاسبه استراتژیک دراز مدت صورت گرفته است تا مانع سرازیر شدن موج جریان القاعده و داعش به سوی مرزهای ایران شود.همچنین هزینه های نظامی و امنیتی ایران در سوریه به این ترتیب توجیه شده است که مانع زیاده خواهی های عربستان سعودی شود و نیز پایگاههای سیاسی طرفدار ایران را در فاصله بین مرزهای ایران و اسراییل تقویت کند.
در حال حاضر اعتبار سیاسی بشار اسد پس از چهار سال جنگ داخلی و نیز سرکوب خونین مخالفان کاملا مخدوش شده است. در صورتی که معادله های جدید منطقه ای بتواند مانع رشد جریان اسلامگرایی داعش و تابعان آنها شود و تضمین هایی را در این ارتباط به دست آورد، شاید بتوان وارد دوران سیاسی پس از بشار اسد شد. در صورتی که شکل بندی نظام سیاسی سوریه در آینده این توانایی را داشته باشد که مانع راه افتادن دوباره جریانی مانند داعش از سوریه و عراق شود در آن صورت می توان از معادله های جدید استقبال کرد. اما اگر تغییرات در سوریه نتواند منجر به تغییراتی شود که نطفه های جریاناتی مانند داعش را از بین ببرد یا کنترل کند، هنوز باید صبر کرد و دید بازیگران مهم منطقه ای مانند عربستان و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس چه نقشه هایی برای آینده منطقه در سر دارند.
بنابر یک احتمال جدی ممکن است بحران سوریه به علل و عوامل متعدی هیچگاه پایان نیابد. معنای این عبارت این است که ایران همچنان باید درگیر جنگ در سوریه باشد و هزینه های کلانی را برای پیروز نشدن جریان القاعده و داعش در سوریه پرداخت کند. به غیر از هزینه های نظامی ٬ ادامه مداخله نظامی ایران در سوریه منجر به قدرت گرفتن بیشتر نظامیان در صحنه داخلی خواهد شد که مردم بشدت از آن اجتناب می کنند. بنا براین ٬ راه حل میانی برای چنین بحران چند جانبه ای این است که ایران همکاری های منطقه ای خود را با غرب و نیز با ایالات متحده آغاز کند که حاضرند برای سوریه هزینه سیاسی و نظامی بپردازد و برای این منظور به ایران نیز نقش های منطقه ای واگذار کنند. پیگیری چنین روندی بی تردید هم از فشار سیاسی و نظامی اسراییل بر ایران می کاهد و هم حاکمان عربستان سعودی را مجبور می کند تا پس از ایران از جنگ نیابتی دست بردارند و هم در دراز مدت ٬ خانواده های ایرانی دیگر شاهد کشته شدن سربازانشان در سوریه نباشند.