معمای شهرام امیری

سعید قاسمی نژاد
سعید قاسمی نژاد

ماجرای شهرام امیری با انتشار دو نوار وارد مرحله جدیدی شده است. شهرام امیری دانشمند هسته‌ای ایران یکسال پیش در عربستان ناپدید شد. دولت ایران بارها به این مسئله اعتراض و ایالات متحده را متهم کرده که یک تبعه ایران را ربوده است. در مقابل، رسانه های غربی خبر از پناهندگی شهرام امیری داده‌اند.

در این مدت سناریوهای بسیاری درباره  ناپدید شدن شهرام امیری مطرح شده است. بسیاری افشای تاسیسات هسته ای قم را به ناپدید شدن او مرتبط دانستند، با توجه به حجم عظیم اخباری که در این باره منتشر شده به نظر می‌رسد دستگاه امنیتی ایالات متحده نیز نسبت به انتشار چنین خبری بی‌میل نبوده است. حضور شهرام امیری، صرفنظر از نقش واقعی او در برنامه هسته ای ایران می‌توانست به عنوان عامل تقویت‌کننده ادعاهای دستگاه امنیتی ایالات متحده عمل کند.

با انتشار فیلمی از کسی که شهرام امیری معرفی می شود در تلویزیون ایران، این ماجرا ناگهان صورت جدیدی پیدا کرده است. در مقابل فیلم دیگری نیز از شهرام امیری منتشر شده است که بدون اشاره به ویدئوی اول سعی می‌کند بی آنکه اطلاعات خاصی از خود بدهد، فیلم اول را نفی کند. در نگاه اول صرفنظر از آنکه حقیقت چیست، فیلم اول واقعی تر به نظر می‌رسد. در فیلم اول امیری مضطرب است که با شرایطی که ادعا می‌کند همخوانی دارد. در سخن گفتن امیری نوعی عجله و اضطراب حضور دارد که حرف او را باورپذیر می‌کند، به این مسئله تپق زدن گهگاه او را اضافه کنید.

در ویدئوی دوم امیری مدام به گوشه به سمت راست بالا و روبروی خود نگاه می‌کند و آشکار است که در حال خواندن متن از روی یک صفحه است. رفتار امیری در این ویدئو همچنان حاوی نوعی اضطراب و ترس است که با شرایطی که مدعی آن است، همخوانی ندارد. در این ویدئو امیری به شکلی کتابی و مصنوعی سخن می‌گوید، لحنی که در فرهنگ ایرانی تداعی کننده نوعی تحت فشار بودن است، ویدئو بسیار تاثیرگذار می شد اگر امیری با لحنی صمیمی سخن می‌گفت نه آنکه متنی را با لحنی مصنوعی از جای دیگر بخواند. نکته جالب ویدئوی دوم این است که در حالیکه امیری ظاهرا این ویدئو را خود منتشر کرده از اینکه به او فرصت داده شده است که با جامعه جهانی مستقیم سخن بگوید. در حالیکه صحنه پس‌زمینه ویدئوی اول بیانگر آن است که فیلم توسط شهرام امیری گرفته شده است، صحنه پسزمینه ویدئوی دوم که اشکارا حالت تئاتری و حرفه‌ای دارد بیانگر حضور قدرتمند دیگری در آنسوی دوربین است. اگر فرض را بر صحت ادعای جمهوری اسلامی بگذاریم، می‌توان این نکته را از ویدئوی دوم استخراج کرد که شهرام امیری با استفاده از آشنا نبودن بازجویانش به گوشه ها، زاویه ها و نکات ریز فرهنگ مردم ایران پیام خود مبنی بر اینکه این سخنان را تحت فشار می گوید به گوش مردم رسانده است. هدف از ویدئوی دوم ظاهرا این است که ادعای ویدئوی اول مبنی بر اینکه مستندات سیا مبتنی بر اعمال فشار بر امیری است را کمرنگ کند، بنا براین او خود را یک مهره بی اهمیت معرفی می‌کند که  اطلاعاتی به سیا نداده است.

نکته مهم دیگر در مقایسه دو فیلم تفاوت چهره دو نفر است، در فیلم دوم شهرام امیری به شکل واضحی صورت فربه تری دارد که بیانگرتفاوت زمان ضبط دو فیلم است. در هر دو ویدئو، دیگری حضور قدرتمندی دارد، در ویدئوی اول امیری دلنگران سر رسیدن دیگری است، در ویدئوی دوم دیگری پشت دوربین است، حضور سنگینش را در اضطراب پنهان شده در چشمان امیری می‌توان به وضوح مشاهده کرد. هر چه هست گویا امیری چندان دلبسته این دیگری نیست.

با توجه به نکات گفته شده، فرض اول یعنی  امکان آنکه کس دیگری در ویدئوی اول به جای شهرام امیری سخن گفته باشد نامحتمل است.

فرض دوم آن است که شهرام امیری نه ربوده شده و نه پناهنده شده است، بلکه با اطلاع و هماهنگی دستگاه امنیتی ایران در عربستان خود را به سیا تسلیم کرده است، فیلم را پیشتر در ایران ضبط کرده است و دستگاه امنیتی ایران منتظر بوده است تا در موقع مناسب برای بی حیثیت کردن سیا آن را منتشر کند. سیا با این فیلم بی‌حیثیت می شود چرا که اولا دستگاهی است که نتوانسته یک زندانی را به درستی کنترل کند، دوم آنکه نتوانسته طی یک سال او را وادار به مصاحبه کند و سوم آنکه بنا به ادعای امیری کوشیده با جا زدن او به عنوان یک مهره مهم علیه ایران پرونده سازی کند.

فرض  سوم آن است که امیری به راستی ربوده شده و در فرصتی مناسب کوشیده است پیام خود را به گوش حکومت ایران برساند. اگر این احتمال درست باشد برگ مهمی در بی‌کفایتی دستگاههای امنیتی ایالات متحده ثبت شده است.

فرض چهارم آن است که شهرام امیری پناهنده شده است و این فیلم نیز بخشی از عملیات پنهانی دیگری است که به دلایلی که مشخص نیست صورت گرفته است. این دلایل می تواند متفاوت باشد، از تحت فشار بودن خانواده امیری گرفته تا مسائل دیگر. حتی ممکن است درز چنین فیلمی بخشی از فرآید مبادله بر سر فرد دیگری که اسیر ایران یا متحدینش شده است، باشد. با توجه به آنکه ایالات متحده پیشتر چند تروریست سپاه قدس در عراق را با رکسانا صابری تاخت زده است چندان بعید نیست که شهرام امیری نیز با سه آمریکایی زندانی، خبری از باب لوینسون، یا مهره به دام افتاده دیگری  مبادله شود.

هر چه که هست به نظر می‌رسد دستگاه امنیتی ایالات متحده در امور ایران به لحاظ کیفیت نیروی انسانی دچار ضعف است. آنطور که شواهد و قرائن نشان می دهند سی سال قطع ارتباط رسمی و عدم حضور رسمی ماموران دولت ایالات متحده و حضور محدود شهروندان آمریکایی تحت کنترل شدید دستگاه امنیتی ایران بر کیفیت نیروی انسانی مشغول به کار در امر ایران بر دستگاههای امنیتی ایالات متحده اثر گذاشته است. ویدئوی دوم اگر عامدانه چنین طرح نشده باشد، به وضوح بیانگر چنین ضعفی است.