در میانهی معرکه، بیدار بخوابید! این سخن امام علی کیمیاست.
“إن أخ الحرب أرق”؛ أرق در ادبیات عرب کسی است که هنگام خواب هم هوشیار است؛ میشنود و میداند که اگر آرام و عمیق بخوابد دیگرانی در کمین خواب او بیدارند…
جنبش سبز یکسال بود که در میان معرکه بیدار خوابیده بود اما سوداگران جان و آبروی مردم گمان برده بودند که این خواب مرگ است و حالا که ناگهان باز سربرآورده، شب شراب قدرتشان را خماری صبح، برآشفته است.
بشار اسد رییس جمهور سوریه راست میگفت که بیماری اعتراض، خاور میانه را فرا گرفته… آزادی و دموکراسی همان اندازه که برای آزادیخواهان شفاست برای دیکتاتورها بیماری است.
اعلیحضرت و سپاه پیرامونش این روزها سخت بیمارند؛ کیهان این سه روز را بخوانید تا باور کنید این همه هذیان جز از بیماری تبدار و از رویاهای بر باد رفته بر نمیآید.
ده هزار نیروی انتظامی را شهر را می پایند تا باد نبرد والیانش را.
پارلمان به صحنه تظاهرات “مرگ برها” تبدیل میشود.
هویت برای شهید معترض جعل میکنند و جنازهاش را از خانوادهاش نیز دریغ میکنند.
برنامههای تلویونی یکسویه و سرشار از تهمت و دروغ یکی پس از دیگری رژه میروند.
25 بهمن تهران، تیتریک رسانههای مهم دنیا میشود اما در کیهان سهشنبه (26 بهمن) نماینده ولی فقیه در اقتدا به رهبرش که مخالفانش را میکروبهای سیاسی خواند معترضان روز دوشنبه را “400-300 نفر آشغال” توصیف میکند و میگوید: “به جز چندصد تن از اوباش سازمان یافته- که دستگیری های انجام شده به سرعت ارتباطات خارجی برخی از آنها را آشکار کرده- عملا کسی به درخواست سران فتنه یعنی موسوی و کروبی برای تجمع خیابانی اعتنا نکرد”.
در کیهان چهارشنبه (27 بهمن) نیز سران فتنه را مصداق بارز یاغی و محارب میداند که حکم آنها اعدام است! اما امروز پنج شنبه (28 بهمن) مینویسد :“در یک شهر بزرگ، حتما این تعداد اراذل پیدا میشود… آیا این پدیدهای است که لازم باشد به لحاظ امنیت ملی و استراتژیک آن را جدی بگیریم؟ قطعا چنین نیست”.
راستی اینهمه توان نظامی و رسانهای و تهدید به اعدام برای مهار چند صد اوباش را چه کسی باور میکند؟
اینها هذیان های تب تاب سوز آزادیخواهی مردمی است که کیهان و رهبرش آنها را میکروب خواندهاند.
خامنهای و هم پیمانش بشار اسد که زندانهای سوریه را از 2500 زندانی سیاسی پر کرده باید هم از بیماری و میکروب سخن برانند و از تب حادثه ای که در راه است هذیان بگویند.
سرمقاله کیهان امروز (28 بهمن) میگوید: “دقت کنیم در 25 بهمن در واقع چیزی که بتوان نام آن را یک رخداد با اهمیت گذاشت اساسا رخ نداده است. چند ساعت، در چند خیابان همیشه شلوغ تهران، چند صد نفر به اوباش گری پرداختند و بعد بلافاصله، بعد از اینکه نیروهای انتظامی و مهم تر از آنها مردم را در مقابل خود دیدند، از صحنه غیب شدند. همین”!
اما درست در چند خط پایینتر از همین نوشته به نقل از خوانندگان خود میگوید: “خواص بی بصیرت هنوز ایفای نقش می کنند و خبرگان رهبری در جلسه آتی خود باید به موقع نقش خود را برای پاکسازی درونی آغاز نماید و قوه قضائیه نیز خاصه نمایندگان مجلس و ملت با بصیرت و دیگر خواص را در محاکمه سران فتنه به اجرا درآورد که مصلحت اندیشی دیگر محلی از اعراب ندارد”.
عجبا که “در خیابانهای همیشه شلوغ تهران چندی اوباش می آیند و زود هم غیب میشوند” اما همه نظام، از خبرگان رهبری تا قوه قضاییه و مجلس همه باید بسیج شوند تا این اوباش را به خانه برگردانند؟
حاکمان ایران در ساعتهای آینده احمقانهترین تصمیمها را خواهند گرفت و کیهان باز هم هذیان خواهد گفت اما این بیماری لاعلاج است! “هذیانهای شاهانه” سراغ همه مستبدان میآید با این تفاوت که اگر سراغ آیتاللهها و ژنرالهای متقدس بیاید توهمات را وحی آسمانی میخوانند و گمان میبرند سرابهایشان وحی و الهامات الهی است و البته چنین بالانشین تبداری چون برافتد “استخوانش سخت تر خواهد شکست”…