صحنه

نویسنده
پیام رهنما

نگاهی به نمایش “نظمیه زنان” نوشته و کارگردانی “اصغر خلیلی”

تجربه در وادی تکنیک

می گویند اثر دراماتیک باید از یک نیاز درونی به مشارکت سرچشمه گرفته باشد. به عبارت دیگر، اثر دراماتیک باید حاصل ضرورتی فردی (درونی) یا ضرورتی اجتماعی (بیرونی) باشد. اما صرف احساس نیاز و ضرورت، برای تبدیل یک اثر دراماتیک به یک اثرهنری ماندگار و قابل تامل کافی نیست. اگر”آن” نیاز و”این” ضرورت نتوانند خود را به تمامی، در ذات و جوهره بیان دراماتیک بازتاب دهند، به کژراهه خواهند رفت. تاریخ تحول شیوه ها و سبک های هنری نافی خلق الساعه گی و گویای وقوع دگرگونی در روش ها و شیوه های فردی “عکس العمل” هنرمندان به تعارضات زمانه است. آثار شیوه گرایانه ای که برمبنای سرسپردگی هیجانی به ظواهر و نادیده انگاری نیازهای عام، واقعی و روزآمد جامعه مخاطبانشان شکل می گیرند، در بهترین حالت تاثیر زیادی نخواهند داشت و البته درباره نمایش “نظمیه زنان” هم چنین رخ می دهد.

“نظمیه زنان”در نگاه اول یک اثر متکی به داستان به نظر می رسد. پس از گذشت نخستین صحنه های نمایش، ظاهر یک تاریخ نگاری داستان پردازانه با رنگ و لعاب سیاسی و اجتماعی در صحنه آشکار می شود. در ادامه، زبان و گفتار نمایشی به عنوان یک ویژگی بسیار مهم (اما نه قوی و دارای کیفیت دراماتیک) تمایل به غلبه بر همه مناسبات اجرا را پیدا می کند و رفته رفته گرایش به طرح معما از دل این پرداخت تکراری دیده می شود. گویی تکنیک داستان پردازی دراماتیک قرار است کیفیت درام و جذابیت اجرا را تضمین کند.

اما ظاهرا رویکرد این چنینی، چندان که انتظار می رود، در پرداخت و اجرای نمایش مورد توجه نبوده است، زیرا به محض آنکه معمایی قرار است به وجود آید چینش پازل معماوار و پردازش طرح و توطئه دراماتیک جای خود را به افشای واقعه ای روشنگرانه درباره مناسبات سیاسی و مظلومیت اجتماعی قهرمان این فضای سیاست زده می دهد.
“نظمیه زنان” آن گونه که به نظر می رسد داستان پیچیده یک معمای سیاسی را مطرح نمی کند! نمایش حتی از حداقل تلاش برای ایجاد تعلیق و ترغیب لذت کشف در تماشاگر طفره می رود و گویا با حرکتی هدفمند و آگاهانه سعی دارد تا به جای درگیر کردن مخاطب با داستان، او را درگیر مفهوم روشنفکرانه اش کند. نمایش بیش از آنکه بخواهد با داستان و قصه اش مخاطب را جذب کند، در تلاش است تا به عنوان یک هنر روشنگر به تحلیل شرایط و بزرگنمایی حضور اجتماعی قهرمانش بپردازد. 

نمایش اصغر خلیلی را باید از آن دسته “متن های اجرایی” پسامدرن تلقی کرد که قصد دارد از طریق مهندسی چیدمان صحنه، رویگردانی از روایتگری، بهره گیری از تکنیک های کلاژ و پاستیژ و ارجاع به متون گوناگون (بینامتنیت)، فضایی چندصدا و متکثر فراهم کند. متنی ناتمام و قطعیت گریز که جز از طریق مشارکت خودآگاه و ناخودآگاه تماشاگر به کمال معنایی خود دست نمی یابد.

آنچه نویسنده در نمایش “نظمیه زنان” انجام می دهد همان ادامه تجربه گری در وادی تکنیک است. نمود شکلی آن بازی های زبانی است که در ابتدای نمایش با آن روبه رو می شویم و کاملاً برای مخاطبی که این جنس آثار را می شناسد آشناست. بهره وری تکنیکی نمایشنامه نویس از این بازی های زبانی زمانی شکل می گیرد که او در ترکیب نوشته خود با زمان و تاریخ از قابلیت تفاوت نام ها (نام اشخاص و مکان ها) بهره می برد. او با یک شوخ طبعی، که اتفاقاً همسو با پی رنگ اصلی است، از همان ابتدا با این حربه تکنیکی مخاطب را با نمایش همراه می کند. گذشته از این نمود شکلی، آنچه بیشتر اهمیت دارد راه حلی است که خلیلی برای تفاوت دو نوع فرهنگ موجود در اثر ارائه می دهد. در اینجا خلیلی باز هم تعمداً یا غیرتعمداً به سراغ تجربه یک تکنیک می رود و دو فرهنگ و دو نوع نگاه در تاریخ ایران را ممزوج در هم و با ظرافت خاصی کنار هم می آورد. این نمایشنامه نویس خواسته یا ناخواسته تعمق بیشتری نسبت به وقایع رخ داده و مرجع به شخصیت ها می دهد، که این در ذات نگاه درام نویس است. همین نگاه درصد عمده ای از فردیت شخص را در مولفه های اجتماعی او در نظر دارد.

در کارگردانی نمایش ابزار صحنه و ارتباط بازیگران با آن جزیی از رفتار شخصیت های نمایش شده است، اما این عامل در برخی صحنه‌ها واقعیت نمایش را دچار مشکل می‌کند. در فضای ساده و قابل فهم نمایش وقتی نور قطع و وصل می‌شود واکنش و رفتار شخصیت برای ما اهمیت پیدا می‌کند، اما وقتی بازیگر را درگیر جا به جایی و تغییر صحنه می‌بینیم رابطه ما به عنوان مخاطب با اثر با مشکل رو به رو می شود. این عامل ساده و کم اهمیت در نمایش می‌توانست با دقت و توجه بیشتر برطرف شود. 

بازی بازیگران یکدست نیست و دقیقا به دلیل عدم هدایت کارگردان در شخصیت پردازی و چیدمان بی دقت هنرپیشه ها در خطوط صحنه مختصات ویژه ای در مجموعه اثر مشاهده نمی شود.

همه نکات دست به دست یکدیگر می دهد تا هجمه ای از این مشکلات بر سالن مجموعه تئاتر شهر بر دیدگان تماشاگر نقش ببندد.