دیروز، ناگهان ساعت هشت صبح هاآرتص اعلام کرد که « تشکیل جبهه بین المللی علیه ایران مهم ترین هدف آناپلیس است.» دو ساعت بعد، رئیس جمهور ایران اعلام کرد که در یک گفتگوی تلفنی با بشار اسد شرکت کرده و نظر روسای جمهور ایران و سوریه این است که « اجلاس آناپولیس از قبل محکوم به شکست است.» چند ساعت بعد، سوریه اعلام کرد که« در کنفرانس سازش و صلح آناپولیس شرکت می کند.» چه رازی در پشت پرده سیاست وجود داشت؟ چه کسی چیزی گفته بود که نباید می گفت؟ در آناپولیس چه خبر است؟
نمایشنامه تک پرده ای بدون زیر نویس
الف نون وارد اتاق کارش می شود، غلامحسین پیشکار و سخنگوی او پشت سرش وارد می شود. الف نون عصبانی است، روی نقشه ای که به دیوار است، با خشم نگاهی می کند و از جیبش ماژیک مشکی در می آورد و اسرائیل را از روی نقشه خط می زند. الهام بسرعت به اتاق بغلی می رود و چند نقشه دیگر را می آورد، یکی از آنها را روی نقشه قبلی می چسباند، روی نقشه فعلی اسرائیل حذف شده و نام فلسطین به جای آن با خط کج و کوله ای نوشته شده است.
غلامحسین: هفته قبل من و فاطی سه شب بیدار بودیم، فاطی نذر کرده بود و باید اسم اسرائیل رو از روی ده تا نقشه جهان محو می کرد و اسم فلسطین رو می نوشت. نقشه ها رو خوابوند توی وایتکس. قشنگ شده؟ نه؟
بازیگراول: الف نون در نقش خودش و ایران
بازیگر دوم: ب الف در نقش سوریه و بشار اشد
غلامحسین، تلفنچی و کامران، در نقش وسایل صحنه
الف نون: آره، ولی ما باید همین الآن جلوی اسرائیل رو بگیریم. الآن به بشار زنگ می زنم و بهش می گم که نباید بره آناپولیس. البته مطمئنم که اون نمی ره. دیشب خواب دیدم.
غلامحسین: می خوای بگم مترجم بیاد؟
الف نون: نه، نمی خوام کسی بو ببره، همه اینها خائن هستند، همه شون جاسوس هستند، مگه ندیدی پیام ما رو برای سارکوزی همه جا پخش کردن و آبروی ما رو بردن، خودم باهاش به انگلیسی و عربی حرف می زنم. اون دیکشنری رو بیار….
غلامحسین دیکشنری آریانپور را می آورد، محمود شماره بشار اسد را می گیرد.
الف نون: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته….
ب الف: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته….
الف نون: الاخوی البشار الاسد؟
ب الف: هو آر یو؟
الف نون: هلو مستر، آی ام احمدی نژاد، ویت مستر بشار اسد، مای برادر، تلفن…
ب الف: هو آر یو؟ دیس ایز د پرزیدنتز آفیس… هو آر یو؟
الف نون: آی ام محمود، فرام ایران، احمدی نجاد؟ مای پیکچر این پرس اند تلویزیون… احمدی نجاد…. آی ام پرزیدنت آو ایران. یس؟
ب الف: ایز در انی اینترپرتر در؟
الف نون: نو نو، آی ام احمدی نژاد، خودش، می، یورسلف…. نو( جلوی گوشی را می گیرد، به غلامحسین) ببین خودم چی می شه؟ زود باش؟
ب الف: ویت ا مینیت پلیز!( بعد از چند لحظه یک نفر با لهجه غلیظ عربی) شما از ایرانی هستی؟
الف نون: یس، آف کورس،( به غلامحسین) نمی خواد، این انگلیسی اش خوبه….
ب الف: بفرمائید فارسی حرف بزنید، در خدمتگزاری شما مشرف هستیم…
الف نون: آی ام پرزیدنت احمدی نژاد، پرزیدنت اسلامیک رپابلیک آف ایران، آی ام برادر آو مستر بشار اسد….
ب الف: ببخشید، شما می گی آقای دکتور احمدی نجاد هستی، رئیس جمهور ایران؟ راست می گی برای خودت؟
الف نون: یس، آی ام، آی وانت تو اسپیک ویت مستر بشار اسد…. ایت ایز( فکری می کند) تاپ سکرت… محرمانه، المحرمانه….
ب الف: منظورش این هست که شما رئیس جمهورت هستی از ایران، آقای احمدی نجاد، که می خواد با پرزیدنت سید الرئیس بشار اسد صحبت می کنی؟
الف نون: یس، خدا خیرت بده، ایت ایز آل رایت، یو آر انگلیش وری گود، آی لاو یو….
ب الف: چند دقیقه صبر کن، ببخشید….
( احمدی نژاد نگاهی به الهام می کند که دارد وسط چهار جلد دیکشنری غلت می خورد)
ب نون: السلام علیکم، من برای شما ترجمه می کنم، آقای پرزیدنت، السید الرئیس پشت اون خط هست، اگر شما هم مترجم برای خودش داری، اون هم می آد به یک خط دیگر….
الف نون: نو، ایت ایز نات نسسری، بی کاز تاپ سکرت، نو صهیونیسم نو امپریالیسم….
ب الف: های! هاو آر یو محمود؟ دیس ایز بشار، ای دیدنت نو یو اسپیک انگلیش سو پرفکت…
الف نون: اوه! السلام علیکم و رحمت الله و برکاته، یس، آی کن اسپیک عربی بات نو انگلیش بتر، بی کاز آی ام تلفن یو فور آناپولیس، آر یو این کارنت؟
ب الف: وات دو یو مین؟ آی ام این کارنت؟ وات ایز د کارنت؟
الف نون: کارنت….( فکری می کند)، الجریان، جریان….
مترجم: منظورش چیه آقای احمدی نژاد؟
الف نون: می خوام بهش بگم در جریان آناپولیس هستی؟ دیر بشار! آر یو این کارنت آناپولیس؟
مترجم به بشار اسد: سید الرئیس! هی سد آر یو این کارنت اباوت آناپلیس؟
ب الف: یس، محمود! وات اباوت دیس کانفرنس… آر یو اگری ویت می؟
الف نون: اسپیک…. نو نو، لیسن، بشار! لیسن تو می ، اولا، پلیز یور مترجم گو اوت دیس تلفن، تاپ سکرت، دیس ایز د فرست….
ب الف: دیر محمود! وای؟ وی نید تو اینترپرتر، آی تراست این هیم، دت ایز نو پرابلم….
الف نون: نو پرابلم فور یو، یس پرابلم فور می، بی کاز تاپ سکرت، پلیز گیو می یور ایر تو می. دونت پلی ویت سویل، وی دونت نید تو مترجم، ای دونت نو، صهیونیسم ایز دنجراس، اسپای ایز وری مچ…
ب الف: اوکی، آی تل هیم تو گو، مستر کامران، یو کن گو، پلیز!( صدای گذاشتن گوشی مترجم می آید.) تیک ایت ایزی محمود! دونت ووری.
الف نون: ایت ایز اوکی، تنک یو وری ماچ! وات ایز یور ایده اباوت کنفرانس آناپولیس، صهیونیسم ایز دنجراس، وری دنجراس.
ب الف: یس، آف کورس، ا فیو دیز اگو یو تولد، یو میک ان افورت فور ان اینترنشنال پیس. دت ایز رایت؟
الف نون:( به غلامحسین) تند حرف می زنه، نمی فهمم.( به بشار) وی ماست ترای فور پیس، بات نو امپریالیسم، نو صهیونیسم، یس اسلام، دو یو اندراستاند؟
ب الف: اوکی! آی ترای تو اندرستاند وات یو سی، یو تولد اباوت ان اینترنشنال پیس، اند آی وانت ترای فورمای کانتری…
الف نون: دیر بشار، لیسن، یورکانتری ایز مای کانتری، مای کانتری ایزیور کانتری، بات در ایز هاف بول آندر بول. ایت ایز شارلاتان پلی آو امپریالیسم اند صهیونیسم…
ب الف: آی دونت اندرستاند اباوت هاف بول اند بول، هو یو ان اینترپرتر دت یو تراست این هیم؟
الف نون: نو، ایت ایز نات اوکی! نو، دی وانت تو دورز پلی ویت یو. دو یو اندراستاند؟ وات ایز یور پروگرام فور آناپولیس؟
ب الف: وی وانت تو اتند تو ا کنفرانس. وی آر گوینک تو آناپولیس.
الف نون: نو، پلیز دونت گو. ایت ایز نات اسلامیک.
ب الف: آی وانت تو ترای اباوت ان اینترنشنال پیس.
الف نون: یس، ایت ایز ایسلامیک اند سوپریم لیدر سد اوکی. رهبر معظم، یس؟ تقبل؟
ب الف: قبلت. اند، هو یو ا مسیج فور بوش اند دی آدر لیدرز این کانفرنس؟
الف نون: یس، وی هو کنتاکت ویت صهیونیسم، وی هو کنتاکت ویت امپریالیسم، وی هو کنتاکت ویت استکبار العالمی.
ب الف: ریلی؟ هو یو کنتاکت ویت صهیونیسم؟
الف نون: یس، آنتیل فینال اپیرنس، مستر کام.
ب الف: سیریوس؟ ویل مستر اتند تو کانفرنس؟
الف نون: نو، مستر کام تو دیس ورلد….
ب الف: اوه، کانگراجولیشن، یور مستر کام تو ورلد؟ آر یو شور یور بیبی ایز بوی؟
الف نون: تنک یو، می کانگراجولیشن تو یو، بات ایت ایز نات بوی. ایت ایز یانگ پی پل.
ب الف: اند یو تولد مستر اتند تو آناپولیس؟
الف نون: نو، اتند تو ورلد، اند اتند تو اوری پلیس…
ب الف: … اند افتر، هی اتند تو آناپولیس….
( تلفن قطع می شود)
دو دقیقه بعد، احمدی نژاد به غلامحسین: عجب آدم احمقی یه، بهش می گم ما کنتاکت داریم با صهیونیسم و می خواهیم باهاش برخورد کنیم و آقا ظهور می کنه و ترتیب صهیونیسم رو می ده، مرتیکه نمی فهمه، به من تولد بچه رو تبریک می گه….
یک ساعت بعد، بشار اسد در جلسه با معاونش: احمدی نژاد زنگ زد، یک پیغام تلفنی داشت که نمی خواست حتی مترجم هم نفهمه، گفت ایرانی ها با اسرائیل و امپریالیسم رابطه دارند، می گفت ما خیلی وقته با اسرائیل کنتاکت داریم، و گفت رهبر خودش در آناپولیس شرکت می کنه، آدم نمی فهمه ایرانی ها چی می گن، یک روز می گن نابود می کنیم، یک روز می گن کنتاکت داریم، من که دارم می رم.