اوباما یا با اونا یا با ما

نویسنده
وحید پارسا

روز اول فروردین پای صفحهٔ جادویی تلویزیون نشسته بودم  و پیام اوباما  را می دیدم که به یاد شعاری افتادم که در خیابانها ورد زبان جوانان رشید ایرانی‌ بود که یک صدا فریاد  می زدند:  ”او با ما  یا  با  اونا  یا با  ما ”

نمی دانم  آیا رئیس جمهور آمریکا در آن روزهای پس از انتخابات این شعار را شنیده بود یا خیر؟ براستی  آیا پیام نوروزی ۱۳۹۰ اوباما برای ایرانیان و به ویژه جوانان ایرانی‌ که روی سخنش بیشتر با آنان بود کار ساز خواهد شد ؟وی موضع پیشین خود  را اصلاح کرده و رویکردی جدید نسبت به ایران و مشکلا تش برگزیده است.باید از مشاورین کار کشته اش نیز قدر دانی کرد که بی‌ یاری آنان نمی توانسته چنین متن نغز و گفتاری هوشمندانه را بیان کند.بنظر میرسد رئیس جمهور آمریکا هر  چه زمان میگذرد، در قامت رئیس جمهوری ایالت متحده خبره تر و کار کشته تر عمل می‌کند.

باید نیز چنین باشد چون یک سالی‌ دیگر به پایان دوره قانونی اولش نمانده است و این به شماره افتادن را خودش بهتر از هر کس میداند.او میداند که اگر پیروز دوره بعد نباشد باید کاخ سفید را به دیگری بسپارد و دنبال خا نه ا ی دیگر باشد.لرزش‌های به هنگام و نا بهنگامی که از شمال آفریقا تا خاو رمیانه را فرآ گرفته، سبب گشته تا اوباما به عنوان رییس جمهور آمریکا موفق عمل کند و سیاستی درست و کاملا در جهت منافع آمریکا  را در پیش رو داشته باشد یعنی حرکت در مسیر شورای امنیت سازمان ملل متحد که نمونه آن را در قطع نامه شورا  راجع به لیبی‌ و سرهنگش  دیدیم. واکنش درست نسبت به رفتن بن علی‌ و مبارک و گوش سپردن به افکار عمومی این دو کشور و حتی گوشزد به سران حکومت بحرین برای مدارا با مردم آشفته و خشمناک. وارد کنش و واکنش شدن نسبت به کشتار گسترده مردم لیبی‌ توسط قذافی که دارای مسلسل و جت های جنگنده میباشد که روزگاری برای دفاع از مردمش با پول آنها خریده بود  و اکنون همراه پسرش  ”شمشیر اسلام”، همان مردم  را از زمین و هوا به آتش میکشد.اما اوباما و ناتو  بدون تائید  اتحادیه عرب وارد میدان کارزار نشدند دست به اقدامی علیه لیبی‌ نزدند بر خلاف پرزیدنت سابق آمریکا  که افکار عمومی دنیا برایش جالب نبود و فقط میدان داری نبرد را می جست و می‌خواست ! هر  چند که او نیز  در گفتارش براین نکته که دموکراسی در خاور میانه آغاز گشته است پیوسته انگشت می گذاشت. به هر حال اینگونه میتوان دید که اوباما بسیار دیپلماتیک عمل می‌کند و به چم و خم مسوولیتی که بر دوش دارد واقف گردیده. در دو پیام پیشین جهت تبریک عید نوروز به ایرانیان، هم با مردم ایران زمین گفتگو کرد و هم با دولتیان.مردم ایران گوش سپردند اما دولت و حاکمیت بنا به مثلی یک گوششان  درب بود و گوشی دیگر دروازه!

اوباما پیام  خود را چنین آغاز می کند:

“شما پای بند زنجیر های گذشته نیستید، نفرت انحراف آفرین از امریکا، که از آن نه کار و نه فرصت برایتان بوجود میاورد. این انتخاب های دولت ایران نشانه نیرومندی آن نیستند، آنها ترسشان را نشان میدهند، زیرا وقتی دولتی تا آنجا از مردم خود وحشت دارد که به آنها حتی  اجازه دسترسی به اطلاعات یا برقراری ارتباط با یکدیگر را نمیدهد این به خود ی خود گویاست، اما آینده ایران  با ترس شکل نخواهد گرفت.آینده ایران از آن جوانان است، جوانانی که سرنوشت خود را تعیین می کنند  و دولت ایران نباید بترسد که اقتدارش از بین خواهد رفت”.

سپس با شعری از سیمین بهبهانی که به نظر او، زنی است که سخنانش جهان را به لرزه افکنده است، کلام خود را پی می گیرد و می گوید که من میدانم او را از سفر به فرای مرزهای ایران نیز باز داشته اند.

پر آشکاراست که انتخاب این چامه و برگزیدن نام این بانوی گرامی برای چنین جشن نوروزی و قدر دانی از او توسط شخص اوباما و بیان این گفته که جهان را به لرزه افکنده است چه  اندازه برای ایرانیان گرانقدر میباشد.در مقابل سر افکنده میشویم که این  بانوی  بزرگوار را درون کشورمان به اسیری گرفته اند  وگویی ایران را تبدیل به تبعید گاه کرده اند.

وقتی اوباما از جعفر پناهی این هنرمند و کارگردان سرشناس نام میبرد که نمیتواند فیلم بسازد و حتی  اجازه اندیشیدن و نوشتن را از او گرفته اند باید سرمان را به زیر افکنیم و ببینیم که، افق آزادی و اندیشه چه دوردست و دست نیافتنی شده.او از نسرین ستوده، ولیان و… نام برد و از ستمی که بر آنان میرود، دیگر باید شرمنده آنها و خانواده اشان باشیم.

اوباما که خود گویا به تاریکی و روشنایی، امید در پس نا امیدی و آبادانی در پس هر ویرانی که شالوده ی اندیشه ایرانیان است پی برده و بر خلاف احمدی نژاد که گفت: “سواد نوشتن اسمش را هم ندارد “، نشان داد که تاریخ و پیشینه ما را به خوبی خوانده و می داند که ما به روشن ساختن اندیشه بشری یاری فراوان رسانده یم.

نبرد بین خیر و شر، روشنی و تاریکی، نیکی و بدی بن مایه اندیشه ایرانی بوده است که در پایان، این نیروی خیر و خوبی است که بر بدی و نا راستی و دروغ و اهریمن پیروز می شود وگر نه امید آدمی معنایی پیدا نمی کرد. اوباما به این فلسفه و خرد ورزی نهفته در آن توجه کرده چرا که میگوید :“استبداد و ستم امید را در آدمی میکشد”. به راستی  این مظاهر اهریمنی افق سرزمینمان را تیره و کدر ساخته است، در بند کشیدن  آزادیخواهان و زندانی کردن آنها و اندیشه شان و اجازه سفر به بانویی ندادن همه از درونی تیره و چرکین حکایت می کند که اهریمن بر تمام بدیها فرمان میراند.

به نآگاه اوباما از جمعیت جوان ایران  سخن میگوید و آنان را به میدان می آورد. او میداند که در این افق تیره سپیده دمی نیز آشکار خواهد شد و این همان امیدی است که در طول تاریخ ما را رهانیده.نیروی راستی و روشنی نیز یارانی دارند که در مقابل بدیها صف آرایی می کنند و اندیشه پاک و پویای جوانان بهترین  سرمایه  ایران است.

اوباما در پیام های دو سال گذشته نیز  جملاتی این گونه گفته بود ولی در کلام امسال استواری ویژه ای نهفته بود گویی به باورمندی خاصی رسیده است.بنظر میرسد که خیلی ها، خیلی چیزها شنیده اند و پنبه ها را از گوشها بدر آورده اند.

وبه یقین  اوباما “ما” را  انتخاب کرد و با زبانی ساده گفت : من با شما هستم.