تیرماه ۱۳۸۸ تمام شد. حوادث این ماه که ادامه رویدادهای خرداد ماه است، به نوشته بیانیه “جنبش مسلمانان مبارز ایران” سرفصلی جدید در تاریخ معاصر ایران است. این حادثه بیتردید دوران جدیدی را در سرنوشت نظام و جامعه رقم خواهد زد.
در هفته آخر تیرماه، اتفاقات واعلام مواضع، که مهمترین آنها نمازجمعه 26 تیرماه هاشمی رفسنجانی بود، نشان داد که جامعه به دو پاره مبدل شده و در دو سوی این گسل تاریخی، نیروهای سیاسی در سه خط متمرکز شده اند. نیروهائی که در کشاکش باآنها یا کودتا عقب خواهد نشست، و یا خط خونین برنامه ریزی شده را پیش خواهد برد.
در یک خط نیروهای کودتا ایستاده اند. مسلح به انواع وسایل و نیروهای سرکوب در داخل و دلگرم به پشتیبانی روسیه و بعد چین درجهان. پشاپیش این خط دیگر نه “ا.ن.” ـ محموداحمدی نژاد ـ بلکه رهبر جمهوری اسلامی قرار دارد. و اکنون دیگر آشکار است که عناصر و نیروهای متعلق به این حزب “پادگانی- طالبانی” از یک مرکز فرماندهی هدایت می شوند، هم در حرف و هم درعمل.
آیت اله سیدعلی خامنه ای، در نقش فرمانده این خط تردید نمی کند که بلافصله تنها یارمانده خود از “نهضت امام خمینی” یعنی هاشمی رفسنجانی را تهدید به سقوط کند.حسین شریعتمداری هم که بلند گوی اصلی این فرماندهی است، هاشمی، خاتمی، موسوی وکروبی را در تیترهای ارگان مرکزی کودتا یعنی کیهان تهران به “غرب” می چسباند.
این فکر از زمانی که محمدخاتمی به طور غیرمنتظره درانتخابات پیروز شد و علی اکبر ولایتی، جمهوری اسلامی رابه شوروی، جریان دوم خرداد را به پروستریکا تشبیه کرد و خاتمی را چون گورباچف دید؛ به نظریه اصلی خط کودتا تبدیل شد. نظریه ای که با اندیشه خلافت اسلامی آمیخت و از شوونیسیم شیعی- ایرانی هم بعنوان ملات استفاده کرد.
اکنون و بعد از کودتای ۲۲خرداد که بیشتر پرده هاکنار رفته است، اعضای شناخته شده حزب “پادگانی- طالبانی” وجوه مختلف نظریه خود را باصراحت بیشتری مطرح می کنند.
مصباح یزدی ومحمد یزدی جنبه های مذهبی آن رابیان می کنند. حرف مصباح این است: “امروزه بسیاری از افراد حتی حکم رهبری و فرمایشات ایشان را مانند حکم و مصوبات مجلس شورای اسلامی میدانند.”
محمد یزدی می گوید: “مشروعیت با مقبولیت تفاوت دارد. مشروعیت حاکمیت در اسلام از طرف خداوند است و مقبولیت حاکمیت با همراهی مردم است.”
محمد نبی حبیی ـ دبیر کل موتلفه واز شرکای اصلی کودتا- حرف او را دقیقتر می زند: “اگر رای مردم مخالف حکم خداباشد، با مشکل مشروعیت روبروست.”
طبق این فرمول بندی، مخالفین و منتقدین “حاکمیت خدائی” علیه آن “فتنه” می کنند و در “فتنه” به گفته مصباح سه گروه دخیل اند: “گروه اول طراحان فتنه هستند، گروه دوم افرای هستند که از برپا شدن فتنهها به منفعتهایی میرسند و گروه آخر کسانی هستند که این فتنهها هیچ نفع و ضرری برای آنها ندارد.”
حجت الاسلام مجتبی ذوالنوری جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران با متهم کردن “بسیاری از بزرگان کشور در طراحی فتنه های اخیر” از اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از مهمترین این افراد نام می برد.
“برادر حسین” نماینده رهبر جمهوری اسلامی در روزنامه کیهان، پیشنهاد محمد خاتمی برای همهپرسی را “بخش دیگری از سناریوی غرب… برای فتنهانگیزی” می خواند وموسوی وکروبی را هم به خاتمی می چسباند.
سر مقاله کیهان هم حرف را تمام می کند. همه نشان می دهد که در شرایط کنونی به “صبر و سعه صدر مامور”ند و هم آماده “پی کردن شتر فتنه”. گفتمانی که از عصر جاهلیت می آید و خواب بردن ایران را به عصر” شتر” می بیند و کاملش چنین است: “دشمن ما آنانند و ما نیز منزجر از آنان. بی عقلی و خرد آشفتگی است اگر کسی در این میان، جبهه دشمن و دوست را گم کند و به خیال خود در درون جبهه های خودی پاپیچ ملت و حاکمیت شود. البته به صبر و سعه صدر ماموریم در این معرکه. اما خطاست کسی یا کسانی خیال کنند نظام و مردم در برابر خط خطا و خیانت فقط صبوری می کنند یا احیانا باج می دهند. از اینجا به بعد را نمی توانند پیش بینی کنند و چه بسا خطری کرده باشند پرهزینه و ناسنجیده. جبهه بزرگ انقلاب اگر تا اینجا در برابر فتنه انگیزان بردباری کرده و شکیبایی ورزیده، نه از سر ضعف و انفعال یا خوف که صرفا به اعتبار متابعت از مقتدای عزیزتر از جان بوده است. خطاست گمان کنند اینجا کوفه و علی تنهاست. نه، اگر قرار باشد کسانی از اردوگاه انقلاب بیرون بروند، سر به شورش بگذارند و نصیحت در آنها اثر نکند، ملت بزرگ ایران و مردان پاکباخته و بی تعلق آن پای مولا و مقتدای خویش ایستاده اند. صبر را حدی است و اگر فتنه گران کار به گردن کشی کشاندند، با همه تلخی ابا نداریم از پی کردن شتر فتنه که خداوند فرمود «الفتنه اکبر من القتل».”
طبق این نظریه، اکنون “بزرگان نظام” هم به “دشمن” پیوسته اند؛وهاشمی که رئیس دو نهاد مهم جمهوری اسلامی است، باضافه رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس سابق مجلس همگی پروژه آمریکا را پیش می برند.
رویدادهای بعد از کودتا نه تنها این نظریه را از بیخ و بن رد می کند، که چهار مسئول بلندپایه سابق را در دو خط جدا گانه قرار می دهد که در شرایط کنونی با هم وحدت عمل دارند.
محمد خاتمی و محمدهاشمی در خط میانه اند. خواهان تغییر هستند و می کوشند از طریق بسیح روحانیون چپ و علمای بزرگ “اسلامیت نظام” را در کنار “جمهوریت” حفظ کنند. اعلام همه پرسی توسط خاتمی وپشتیبانی “روحانیون مبارز” در این متن قابل بررسی است. همانطور که تماس های هاشمی باعلمای قم و مشهد.
موج سبز می نویسد: “خبرهای رسیده حاکی از آن است که چند تن از علمای برجسته قم به آیتالله خامنهای فشار میآورند تا به جای ادامه جانبداری از احمدینژاد، اعتراضات مردم و انتقادات علما را بپذیرد و بحران سیاسی موجود را با تدبیر حل کند.قرار است به زودی آیتالله جوادی آملی و آیتالله امینی به نمایندگی از طرف جمعی از علما که به درخواست هاشمی رفسنجانی برای پیگیری حل بحران کنونی تشکیل شدهاند، با آیتالله خامنهای دیدار کنند و دیدگاههای آن جمع را به وی منتقل سازند.خبرهای دیگر حاکی است تعداد دیگری از روحانیون بلندپایه نیز به طور جداگانه در جلساتی با رهبری، انتقادات تندی به وی وارد کرده اند. در یکی از این موارد، آیت الله خرازی، عضو برجسته جامعه مدرسین، دیهی خونهای ریخته شده را به گردن رهبر دانسته است.”
مهدی کروبی می گوید: “مقابل چشم مردم جوانان را کشتهاند و اینک میگویند ما اصلاً اسلحهای دراختیار نداشتهایم. من به عنوان عضو این نظام از این دروغهای واضح و نسنجیده شرمنده هستم.”
و میر حسین موسوی که با صراحت تمام اعلام می کند “سنگ ها را بسته اند و سگ ها را باز کرده اند” و از “بیداری ملت” خبرمی دهد، هر دو در کنارملتی ایستاده اند که اکنون جنبش سبزش جهانی شده است.
کروبی و موسوی درعمل به مردمی پیوسته اند که “اصلاحات” را طلب می کنند. همه پرسی در باره انتخابات کف و” اصلاحات” سقف خواست مردم است.
جهان هم در کنار وهمراه مردم ایران است. هم اکنون جمعی از بزرگترین فیلسوفان، روشنفکران و هنرمندان دنیا از اعتصابی در برابر سازمان ملل پشتیبانی می کنند که درحمایت جنبش سبز برپا شده است.
ایرانیان در سراسر جهان دروحدتی بی سابقه زنجیره سبز جهانی را محکمتر وگسترده تر می کنند.
دولتهای معتبر جهان هم هنوز دولت کودتا را به رسمیت نشناخته اند. رئیس اتحادیه اروپامی گوید: “دولت ایران با مشکل مشروعیت روبروست.”
حرف اوباما این است: “قرار نیست تا ابد برای ایران صبر کنیم.” هیلاری کلینتون وزیر خارجه اش سخن او را باز می کند: “در صورتی که تهران از برنامه های هسته ای خود دست برندارد واشینگتن آماده است چتر دفاعی اش از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را تقویت کند.همسایه های ایران نگران ترین کشورها از برنامه های هسته ای تهران هستند. واشینگتن همچنان مسیر تعامل با ایران را باز گذاشته اما در صورتی که جمهوری اسلامی به برنامه اتمی اش ادامه دهد اقدامات زمین گیر کننده نیز در دست بررسی است.”
اشاره خانم کلینتون به چنین اقداماتی تشدید تحریم های بین المللی علیه جمهوری اسلامی ایران ارزیابی می شود. یکی از این تحریم ها “بنزین” است.تعدادی از اعضای کنگره ایالات متحده روز دوشنبه از باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، می خواهند برنامه تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران را آماده کند.
سناتورهای جمهوریخواه، جان کایل و جان مککین، سناتور مستقل جوزف لیبرمن، و سناتور دموکرات، ایوان بای از باراک اوباما خواستهاند برای تشدید تحریمهای اقتصادی ایران برنامهریزی کند تا در صورت عدم توقف برنامه هستهای تهران تا پایان سال ۲۰۰۹ طرح تشدید تحریمها به مورد اجرا گذاشته شود.
پیشتر در اردیبهشتماه گذشته ۲۳ سناتور آمریکایی اعلام کرده بودند که با هدف وادار ساختن تهران به تعلیق غنیسازی طرحی را برای بستن راه واردات بنزین به ایران آماده کردهاند.
مرداد ما آغاز شده است. ماه مشروطیت. نزدیک به یک قرن پیش درماهی چون این، انقلاب شاه را که هم نماینده قدرت بودو هم نماد مذهب، وادار کرد فرمان مشروطیت راامضاء کند. کمی بعد در شرایطی مشابه امروز، محمد علیشاه به پشتیبانی پیروان شیخ فضل اله نوری- پدر معنوی حاکمان امروز بر ایران- و قوای روسی، به سنگر آزادی که درآن زما ن مجلس بود یورش برد وآن رابه توپ بست. بسیاری از آزادیخواهان دستگیر شدند. اما مقاومت مردم، کودتای شاه را نافرجام گذاشت و مشروطیت مستقرشد، زودتر از ژاپن و ترکیه.
و حالا بعد از یک و نیم قرن طلب آزادی، قرنی بعد از پیروزی انقلاب مشروطیت، دو جنبش بزرگ آزادیخواهی و یک انقلاب، مردم ایران به روزگاری مشابه در قرنی استبدادی برگشته اند. ژاپن جزوقدرتهای جهانی است. درترکیه، پاره نو بر جامعه حکم می راند. قانون اساسی به همگان اجازه فعالیت سیاسی واجتماعی می دهد. نیروهای مسلح پشتیبان قانون اساسی اند.
در ایران ما، دریغا هنوز، پاره کهنه جامعه، بخش نو را به خون می کشد. خدایگانی بر بستر خون، تخت قدرت خود و ولیعهدش را استوار می کند. نیروهای سرکوب درکار دفاع از او از هیچ جنایتی خود داری نمی کنند.
و مردم دوباره متولدشده اند. سبزند و ایران راسبز می خواهند. بار دیگر در مرداد ماه، خدای استبداد با ناخدای آزادی در کشاکشند.
احمد شاملو ـ که نهمین سال خاموشی او درهمین ماه است ـ بود که گفت:
آه اگر آزادی سرودی میخواند
کوچک همچون گلوگاه ِ پرندهیی،
هیچکجا دیواری فروریخته
بر جای نمیماند