این روزها در بین رسانههای حکومتی ایران یک داستان مکررا تکرار میشود: “سادگی زندگی آقا” و “داستان کشف او توسط مجلس خبرگان”. منظور از “آقا”، آیت الله خامنه ایست، و این تبلیغات در حالیست که دیگر واژه دیکتاتور با نام رهبر جمهوری اسلامی همراه شده است؛ رهبری که باید نظرش “فصل الخطاب” باشد.
با گذشت بیش از یک سال از شکل گیری جنبش سبز، موج اعتراضهای خیابانی در ایران فروکش کرده و مسئولین جمهوری اسلامی در صددباز سازی چهره رهبر جمهوری اسلامی برآمده اند؛از کیهان شریعتمداری گرفته تا تابناک محسن رضایی و عصر ایران.
سید علی خودمون
“مقام رهبری بر روی یک موکت ساده و چند فرش مندرس روزگار میگذراند”، “بعضی از شبها شام هم در خانه ندارد”، “برای تهیه منزل شخصی برای فرزندانش با مشکل مالی روبرو است”…. این موارد را اگر کنار اخباری که در مورد درایت آیت الله خامنه ای برای حل معضلات در نشریات دولتی درج می شود، بگذاریم میشود همان چیزی که رسانههای حکومتی این روزها به جد دنبال آن هستند.
در همین راستا، روزنامه کیهان در بازگو کردن ابعاد شخصیتی و زندگی آیت الله خامنهای توسط یکی از محافظانش آنچنان دچار اغراق و گزافه گویی شد که دفتر رهبری را مجبور به تکذیب برخی موارد مطرح شده در این روزنامه کرد. این نشریه که مدیر آن، نماینده ایت الله خامنه ای است، از قول محافظ خامنه ای نوشت:
“درکتاب خاطرات آقای حیدر واعظ کاشانی اهل قم در باره آقای خامنه ای از قول آقای بهاالدینی چه فرمودند آنهم در چه سالی؟ ایشان(واعظ کاشانی) می گویند من در اتاق بودم و هر 2 داماد آقای بهاالدینی نشسته بودند. پسرآقای بهاءالدینی وارد شدند و گفتند: مجلس خبرگان آقای منتظری را به قایم مقام رهبری انتخاب کردند. ایشان نگاهی به پسرشان انداخت و فرمودند: نه اینطور نیست. پسرشان گفتند: مجلس خبرگان انتخاب کرد تمام شد. ایشان دوباره فرمودند: نه این طور نیست بعد از امام خمینی، رهبر ما آقا سید علی خودمونه.در انتخاب آقای منتظری اصلا آقای خامنه ای امام جمعه بوده نه رییس جمهور. مسایلی که بین عرفا و بزرگان و مراجع می گذرد ما نمی بینیم. اینها مسایل مادی است ما می بینیم نه مسایل غیرمادی و برداشتشان با ما فرق دارد. در عالم دیگری هستند و ما به تحلیل آنها وارد نیستیم.
مطالبی از خصوصیات ایشان: سیرههایی وجود دارد که ما مجازیم بگوییم. برخی موارد را راضی نیستند ما بگوییم و جامعه بداند و ما نمیگوییم ولی دیدهایم. به اهلش میتوان گفت که اثرگذار باشد در زندگیشان. چیزی که ایشان را به مقام مرجعیت و رهبری رساند فقط و فقط خودشان و رفتارهایشان است….در سفر پس از رهبری ایشان به قم خیلی از علما و بزرگان حتی تا عوارضی قم آمده بودند جهت استقبال مانند آیت الله جوادی آملی. آیت الله حسن زاده آملی خودشان برای ورود آقای خامنه ای به قم خودشون به ورودی شهر قم آمدند ولو اینکه ایشان را نیز ندیدند. سخنان ایشان در مورد آقای خامنه ای در دیدار با رهبری بسیار عجیب بود و من در تمام این مدت من و دیگران فقط گریه می کردیم و آنها در فضای دیگری بودند. بسیار متواضعانه با ایشان برخورد می کرد و با صفا.
ما با آقای موسوی کاشانی مسئول دفتر رهبری بیت آقای جوادی رفتیم و اعلام کردیم آقا می خواهد بعد از نماز مغرب بیاید دیدار شما. ایشان فرمودند: “بگویید نیاید، واقعا می گویم. منزل من بسیار بسیار حقیر است وگنجایش ایشان را ندارد. من خواهشم این است اگر می خواهند بزرگی کنند بیایند قدمشان روی چشمم ولی خانه من گنجایش ایشان را ندارد. من حاضرم بارها بارها خودم بیایم خدمتشان. بگویید با این شرایط من راضی نیستم بیایند. ما به رهبری اعلام کردیم این گفته را و رهبری فرمودند: ما اگر برویم منزلشان خیلی چیزها گیرمان میاید. این برخورد ایشان بسیار متواضعانه و باکرامت بود.
نماز مغرب عشا خدمتشان رفتیم وگفتیم که آقا انشاالله امشب تشریف میارن، با بچه های حفاظت ایشان هماهنگ کردیم تا اطراف خانه پست حفاظتی بگذارند و همسایه ها نیز اذیت نشوند. آقای آملی پیش ما ایستاده بودند و ما گفتیم شما بنشینید تا ایشان نزدیک شوند ما خبرتان می دهم. ایشان گفتند من از صبح تا الان منتظرم اصلا آرام و قرار ندارم. ما گفتیم اقلا شما بگذارید تا از دفتر(قم) حرکت کردند ما به شما اطلاع می دهیم. ایشان از هنگامی که خبر حرکت رهبری را شنیدند در خانه ایستاده بودند و منتظر بود. وقتی آقا تشریف آوردند ایشان سریع دویدند درب ماشین را باز کردند و تلاش کردند دست آقا را ببوسند ولی آقا ممانعت کرد. ایشان پیاده شدند و داخل خانه شدند و آقای آملی تا دست آقا را نبوسیدند کوتاه نیامدند. برخورد ایشان با رهبری بسیار متواضعانه و خود را حقیر و کوچک می گرفتند و آقا نیز با ایشان متواضعانه برخورد می کردند…..”
این مطلب با واکنش دفتر آقای خامنه ای رو به رو شد: پایگاه خبری پارلماننیوز، به نقل از “روابط عمومی دفتر مقام معظم رهبری” از نارضایتی رهبر جمهوری اسلامی از درج این مطلب خبر داد و نوشت: “در پی درج مطلبی به نقل از یکی از محافظان مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در یکی از روزنامههای کثیرالانتشار به تاریخ 16 خرداد 89 یکی از مسوولان دفتر مقام معظم رهبری رسما اعلام کرد: مطالب مذکور شامل تحریفات گسترده و خلاف واقع فراوانی میباشد و نشر آن نارضایتی جدی معظمله را به دنبال داشته است. لذا این دفتر موکدا به مسوولان و دستاندرکاران مطبوعاتی و رسانهای توصیه میکند از درج هر گونه مطالب غیرموثق و غیرمستند خودداری نمایند.”هزار و سیصد و سمنان در 192 صفحه و همراه با آلبوم تصاویر” خبر دهدو این بار از قول یکی از کسانی که برای استقبال از علی خامنه ای جمع شده بودند، بنویسد: “من یک بار دیگه هم آقا رو دیدم. دوران جوونی. با چند نفر از هم دوره ای هامون رفته بودیم مشهد. تعریف آقا رو زیاد شنیده بودیم. گفتیم بریم مسجد کرامت ببینیمشون. رفتیم اما در مسجد رو بسته بودن. هر طور بود آدرس خونشون رو گرفتیم که بریم. البته قبلش فکر کردیم، گفتیم حالا ما رفتیم؛ اگر مخالفا ریختن تو خونه ما چیزی نداریم از خودمون دفاع کنیم. این بود که از یه مغازه که گاری تعمیر می کرد چند تا پیچ گوشتی خریدیم؛ گذاشتیم تو جورابامون. به هر حال رفتیم منزل آقا. یادمه اون روز یک خانواده مشهدی مهمان آقا بودند که آقا به بچه شون که قاری قرآن بود می گفتند می تونی امسال نفر اول قرائت قران توی خراسان بشی؟… بعد هم که مهمونای آقا رفتن اومدن سروقت ما. با ما روبوسی کردن و احوالپرسی. یادمه اون روز وقتی که توی چشمان آقا نگاه کردم احساس کردم یک خورشید ته دلم روشن شد…”
بعد از آن هم سایت تابناک این روند را ادامه داد.این رسانه وابسته به سردار رضایی در چهاردهم فروردین ماه سال جاری در مطلبی به نقل از رضا میر کریمی، نویسنده وکارگردان سینما از سفر رهبر جمهوری اسلامی با هواپیمای عمومی به مشهد خبر داد و مدعی شد: “آقا فقط سفرهای رسمی دولتی را با پرواز اختصاصی میروند. سفرهای شخصی [که عمدتا هم سفر زیارتی به مشهد است ] را مثل همه مردم، با پروازهای عمومی میروند.”
در چند ماه اخیر از این دست روایتها و خاطرات را میتوان به کرات در رسانههای مختلف پیدا کرد: گزارشی با عنوان روایتی متفاوت از حضور رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی در مورد سفر خامنهای به مشهد در تعطیلات عید (سایت تابناک، ۵ فروردین ۱۳۸۹) و یا خاطرات خواندنی ناطق نوری از مبارزات رهبر انقلاب (سایت الف، ۱۳ بهمن ۱۳۸۸) و مطلبی با عنوان تخریب رهبری، آخرین حربه دشمن (سایت الف، ۳ تیر ۱۳۸۸) و….
هر چند مجتبی ذالنور، جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در گفتگو با ایلنا گفته است: “ما توانستیم که یک فوتبالیست را به مردم خود بشناسانیم اما نتوانستهایم رهبری را آن طور که باید معرفی کنیم.”
روی دیگر تصویرآقا
وقتی بحث معرفی رهبر پیش آمد، و همراه با پررنگ شدن نقش مجتبی خامنهای، فرزند دوم ولی فقیه، گزارشی مفصل با نام رازهای زندگی خامنهای منتشر شد که تصویری کاملا متفاوت از آنچه رسانههای حامی رهبری مدعی آن هستند را برای مردم به نمایش گذاشت. گزارشی که نشان میداد علی خامنهای به شکلی گسترده امکانات مالی حاصل از درآمدهای نفت را در خدمت زندگی شخصی خود و ثبات پایههای حکومتش در آورده است. به موازات انتشار این گزارش، چند صباحی هم خبر وجود یک حساب بانکی با سپردهای چند صد میلیارد دلاری در یکی از بانکهای انگلستان به گوش رسید که گفته می شد متعلق به مجتبی خامنهای است.
اینکه بتوان به روشنی گفت کدام دسته از ادعاهای فوق به واقعیت نزدیکتر است کار چندان سادهای نیست، اما در این بین حلقههای حفاظتی متعدد و غیر قابل نفوذ پیرامون بیت رهبری در میدان پاستور را شاید بتوان حقیقیترین تصویر از زندگی رهبر جمهوری اسلامی دانست.علاوه بر این سفرهای آقای خامنه ای به نقاط مختلف ایران، که گاه به طور کاملا مشهود تا میلیاردها تومان هزینه در بر دارند، شاید تنها گزینه آشکار و عیان برای حدس زدن آن چیزی باشد که در هزارتوی بیت ولی فقیه حکومت اسلامی میگذرد.
اما حالا سئوال اساسی این است: چرا تا سال گذشته تعداد این گونه مطالب در رسانههای حامی رهبر جمهوری اسلامی به نحو قابل توجهی کمتر از امروز بوده است؟و از سوی دیگر:چرا هیچ کس از میان منتقدان وضع موجود که تا سال گذشته هنوز در دایره خودیهای نظام جا داشتند، تا کنون چنین خاطراتی از رهبر ایران ذکر نکرده اند؟