روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در سالگرد 22 خرداد متن مصاحبه با مرتضی الویری را به صورت تحریف شده درج کرد. الویری، شهردار اسبق تهران، فعال سیاسی اصلاح طلب و نماینده مهدی کروبی در کمیته پیگیری حوادث پس از انتخابات ضمن اعتراض شدید به این اقدام روزنامه جوان، متن کامل این مصاحبه را به عنوان گفتگویی صریح و شفاف، در وبسایت رسمی خود منتشر کرده است.
به نوشته الویری: “حدود دو سوم مصاحبه من حذف شده و در برخی موارد پاسخ یک سؤال در ذیل سؤال دیگری قرار گرفته و از آن بدتر، مطالبی در مصاحبه ذکر گردیده که بهیچ وجه در اظهارات بنده نبوده بلکه برخی از دوستان آن روزنامه، منویات ذهنی خود و آنچه که دوست داشتند از زبان من (به سلیقه آنان) بشنوند را، در روزنامه به چاپ رساندهاند”.
مقایسه این دو متن، می تواند به عنوان یک نمونه، برای شناخت میزان وفاداری روزنامه های دولتی به واقعیت ها و اخبار مورد بررسی قرار گیرد.
متن کامل این مصاحبه در پی می آید.
آقای الویری! در سابقه مصاحبه های شما با رسانه های مختلف تنها رسانه هایی مشاهده می شود که بعد از انتخابات به دلایل مختلف از جمله اقدام علیه نظام و یا ارتباط با جریانات خارج ازکشور تعطیل و یا توقیف شده اند، آیا دلیل خاصی داشت که با این سایت ها مصاحبه انجام می دادید؟
من هیچ فیلتری برای خودم قائل نبودم، وبا هرسایت وروزنامه ای که درخواست گفتگوداشت، مصاحبه انجام می دادم. البته رسانه هائی که امانتداری نمی کردند و مصاحبه را مثله می کردند از نظر من در لیست سیاه قرار می گرفتند و دیگر با آنان مصاحبه نمی کردم. گفتکو با یک سایت یا روزنامه به معنی پذیرش مواضع آن سایت یا روزنامه نیست. یادم نمی رود که شهید مطهری در زمان شاه با مجله “زن روز” آن موقع مصاحبه کرده بود. بسیاری از متدینین بر او خرده گرفتند که چرا با یک مجله مبتذل مصاحبه کرده ای. استدلال شهید مطهری این بود که هدف رساندن پیام به مخاطب است.
من با همه سایت ها اعم از اصولگرا واصلاح طلب که خواستار مصاحبه شدند گفتگو ومصاحبه کرده ام و مقالاتی در سایت شخصی خود منتشر کردم که رسانه ها از آن گرفته و منتشر کرده اند. حالا اگر این مقالات را رسانه های اصلاح طلب درج کرده اند، اما اصولگرایان نه به من مربوط نیست. بروید از خودشان بپرسید.
آماری که من از تعداد مصاحبه های شما تهیه کردم، از ابتدای سال 88 تنها با یک روزنامه آن اعتماد ملی و در سایت ها هم گفت وگوهای مکرر با جمهوریت وکلمه، قلم و.. داشتید که بیشتر این سایت ها به دلایل مختلف توقیف ویا وابسته با بیگانه شناخته شده اند؟
انگار بحث جدی ما از همین ابتدای مصاحبه آغازشده است. همانطورکه اشاره کردم، من هیچ محدودیتی برای خودم قائل نیستم و اعتقاد دارم که اطلاعاتی که دارم باید دراختیارمردم قراردهم. اگر سایت یا روزنامه ای تخلف کرد باید خودش پاسخگو باشد اما دلیل نمیشود که تا زمانی که رسانه ای دایر است به دلیل اینکه ممکن است روزی بسته شود من با آن گفتگو نکنم.
بسیاری از این سایت ها به دلیل ارتباط با بیگانه توقیف و یا فیلتر شدند، یعنی اهداف یک رسانه برای شما اهمیتی نداشت؟
یکی ازاختلافات من با دوستان شما همین است که من با اینگونه فیلترکردن هامخالف هستم و معتقدم به مصلحت نظام جمهوری اسلامی نیست که سایت های اطلاع رسانی فیلترشود. من با تعطیل شدن روزنامه اعتمادملی هم مخالف بودم و در این زمینه هم مصاحبه ای انجام دادم.
من با توقیف وتعطیل شدن روزنامه و سایت های مختلف به شکل گسترده مخالف هستم و متهم کردن این سایت ها به ارتباط با جریان خارج ازکشورراهم قبول ندارم و این روش که مخالف را به جریان خارج از کشور نسبت دهیم، قبول ندارم واینگونه رفتارها را به صلاح کشورنمی دانم.
اما طبق اعلام وزارت اطلاعات از چند ماه قبل ازانتخابات 88 بیش از 60 موسسه و سایت غیر مجاز که دنبال براندازی نظام بودند، چطور شما این موضوع را نادیده گرفتید و با توقیف سایت های وابسته و برانداز نظام مخالف هستید؟
اطلاعاتی که من داشتم خلاف این موضوع را نشان می داد وباورمن اینگونه بود که این سایت ها در جهت نظام اما با یک نگرش و رویکرد دیگری فعالیت می کنند. باید بپذیریم همان طور که اثر انگشت دو نفر عین هم نیست فکر و اندیشه دو نفر نیز نمی تواند عین هم باشد. ما باید این تنوع سلیقه ها را به رسمیت بشناسیم و به آن احترام بگذاریم. درست نیست هر کس که مثل ما فکر نکرد را عامل و وابسته به بیگانه بنامیم.
آقای الویری این روزها از شما به عنوان یکی از طراحان جریان فتنه نام برده می شود، این موضوع تاچه اندازه صحت دارد؟
برای من خیلی جالب است که همین روزنامه جوان مدتی پیش خبری را با این مضمون که “الویری از طرف کروبی به دنبال سازماندهی جریان فتنه در کشوراست “، منتشرکرده بود.
برای من جای تعجب دارد که روزنامه جوان این مطلب را از چه منبعی به دست آورده است، چرا که این موضوع از اساس و بنیان اشتباه و باطل است.
اما قبل از اینکه روزنامه جوان این مطلب موثق را منتشرکند، سایت ها ورسانه های مختلفی در رابطه با این موضوع مطالبی را منتشر کرده بودند، فقط کافی است اسم شما رادراینترنت جستجو کنیم، تعداد زیادی خبر، گفت وگو و مقاله در رابطه با نقش شما در فتنه های بعد از انتخابات به دست می آید!؟
برای اینکه فضای مصاحبه تلطیف شود بگذارید در رابطه با “موثق” بودن آنچه که روزنامه جوان منتشر کرد لطیفه ای را بگویم. میگویند یک بنده خدائی بطور ناگهانی به دوستش در خیابان برخورد کرد و به او گفت : اه حسن توئی؟ من چندی پیش باخبر شدم که تو مردی. حسن گفت نه اینطور نیست من زنده هستم، مگه نمی بینی. طرف گفت نه بابا، تو مردی. چون اون منبع خبری که خبر مرگتو داد کاملا موثق بوده !!!
اما برگردیم به مطالب موثق شما یعنی نقش من در حوادث پس از انتخابات. من در جریان انتخابات فعال بودم، اما پس از انتخابات، به غیراز راهپیمائی 25 خرداد، در هیچ تجمعی حضور نداشتم. تنها فعالیت تشکیلاتی من پس از انتخابات، حضور در کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات بود که توسط آقایان موسوی، کروبی و خاتمی تشکیل شد و با دستگیری ما در 17 شهریورفعالیت این کمیته متوقف شد. دادگاه عضویت ما در کمیته فوق را خلاف قانون ندانست و تبرئه شدیم اما بنده را به علت شرکت در راهپیمائی 25 خرداد به یک سال حبس تعلیقی محکوم کرد. حالا شما که مدعی شده اید که من جزء جریان فتنه و یا طراحان فتنه بوده ام باید مصداق فتنه را نشان بدهید. من در اینجا صریحا می گویم هیچ یک از کسانی را که در چارچوب قانون خواستار مطالبات قانونی خود و دیگران هستند فتنه گر نمی دانم. به خصوص افرادی را که عشق و اعتقادشان به اسلام و ایران را در روزهای سخت نشان داده اند.
مقام معظم رهبری بارها در سخنانشان بعد از انتخابات نسبت به جریان فتنه و هوشیاری آحاد جامعه هشدار داده اند، فکر نمی کنید این نظرشما در رابطه با عدم قبول جریان فتنه با صحبت های رهبری در تناقض است ؟
البته من به شخصه به این موضوع معتقد هستم که در جریان انتخابات و حوادث تلخ بعد از آن جریاناتی که سمت و سوی آنها به ضد انقلاب برمی گردد سعی داشتند ازوضعیت به وجود آمده سوءاستفاده کنند. به عبارت دیگرجریانات برانداز که سالهاست دنبال اهداف خود هستند، ازیک فضای آشوب زده بهره برداری های خاص خودشان را می کنند، و این فضای آشوب زده و ملتهب پس ا زانتخابات سال گذشته به نوعی فراهم شد.
این نکته را هم بگویم که چنانچه به افرادی که سابقه درخشانی در نظام و انقلاب داشته اند، تهمت فتنه گروارد کنیم، استوانه های تنومندی را که درشرایط دشوار، جامعه سخت به آن ها نیازمند است فرو خواهد ریخت. حساب جریان فتنه باحساب معترضین به انتخابات جداست.
شما به چه علتی دستگیر شدید؟
زمانی که درتحقیقات کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات، تعداد کشته شدگان به عدد72 رسید وبه محض اینکه آقای بهشتی سخنگوی کمیته این آماررااعلام کرد، بلافاصله هم دفتر کمیته پیگیری پلمب شد و تمام مدارک ووسایل ضبط و من و آقای بهشتی و آقای دکتر امینی (استاد حقوق دانشگاه شیراز) دستگیرشدیم.
به نظر میرسد در قضیه تعداد کشته شدگان سهوا و یا شاید هم عمدا آماری اعلام شد که نظام بالطبع آن تحت فشار قرار بگیرد. البته ما به نیت خیر شما در مورد حضور دراین کمیته شک نداریم ولی عددی که اعلام شد مقداری مشکوک بود با این اوصاف آماری که از طرف کمیته در رابطه با تعداد کشته شدگان اعلام شد تا چه میزان مستند و با توجه به واقعیت ها بود؟
آقای بهشتی بر مبنای اطلاعاتی که در دفتر و توسط کارکنان دفتر کمیته به دست آمده بود، این آمار را اعلام کرده بود و من هم تصورمی کنم که این آمار بدون هیچ قصد وغرضی اعلام شده است و تمام این موارد هم در دادگاه مطرح شد و همه ما در دادگاه در زمینه فعالیت های کمیته اعم از جمع آوری پول جهت کمک به خانواده های آسیب دیده و یا انتشار آمار جان باختگان و غیره تبرئه شدیم.
اما شما با وثیقه آزاد شدید؟
بله من به قید وثیقه آزاد شدم ولی این به معنی ثبوت مجرمیت نبود زیرا دادگاه من در آن زمان تشکیل نشده بود. سه اتهام از سوی دادستانی به من وارد شده بود، یکی فعلیت درکمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات. دیگری دررابطه با مصاحبه هایی که انجام داده بودم وسوم شرکت در راهپیمائی 25 خرداد. در رابطه با مصاحبه ها و حضور درکمیته پیگیری من دردادگاه تبرئه شدم، اما دادگاه دلایل من را برای شرکت در راهپیمایی نپذیرفت ومن به یکسال حبس تعلیقی محکوم شدم.
در مجلس هم کمیته ای برای پیگیری همین موضوع کشته شدگان تشکیل شد، اما در نهایت آمارارائه شده توسط مجلس با آمارمد نظر شما بسیار متفاوت و پایین تر است، چطور شما به آمار 72 کشته دست پیدا کردید؟
ما اطلاعات و اسامی69نفر جانباخته را به مجلس ارائه کردیم، اما چند روزبعد مجلس اعلام کرد که هیچ اطلاعاتی ازطرف کمیته پیگیری دریافت نشده است، مجدداً نسخه دیگری را برای کمیسیون امنیت ملی مجلس فرستادیم. تا آن زمان کمیته ما به عدد 69 رسیده بود و بعد به 72 رسید و با دستگیری ما کار متوقف شد.
شما این آمار کشته شدگان را براساس چه مدارک وتحقیقاتی به دست آوردید؟
کمیته پیگیری آسیب دیدگان شماره تلفن، نشانی دفتر و نشانی الکترونیکی خود را در رسانهها منتشر کرد و از مردم خواست اطلاعات خود را در اختیار کمیته بگذارند.
یعنی تنها مبنای شما دررابطه با تعداد کشته شدگان تماس تلفنی و نظرات سایت بود؟
بعد ازهر تماس کمیته پیگیری با درج مشخصات تماس گیرندگان، اقدام به تحقیق وانجام مصاحبه با خانواده کشته شدگان داشت، که درنهایت این آمار به دست آمد.
کمیته پیگیری که در آن زمان با ارگان و یا دستگاهی ارتباط نداشت، چگونه از صحت اطلاعات و مشخصات افراد مطلع می شدید ؟
ما شخصی را به سازمان بهشت زهرا معرفی کردیم تا اطلاعات بگیرد. جلسهای نیز با کمیته منتخب شورای شهر داشتیم. کمیسیون امنیت ملی مجلس هم از ما دعوت کرد تا برای تبادل اطلاعات هماهنگی کنیم.
آقای الویری! طبق اسناد به دست آمده پروژه کشته سازی از ماه ها قبل ازانتخابات کلید خورده بود آنجا که بحث ترور یکی ا زکاندیداها و یا همسرش در آستانه انتخابات مطرح شد و یا موضوع ترور آقای خاتمی د رپرواز اهواز تهران و… به نظر میرسد این موضوعی نیست که یک شبه یا دو شبه اتفاق افتاده باشد. به نظر میرسد دست جریانات خارجی و ضد انقلاب دراین جریان پیداست. البته این به آن معنا نیست که شما با اطلاع از این نیت ضدانقلاب دنبال اهداف آنها بوده اید. ولیکن این موضوع که جریان خارج نشین با هدف تهییج مردم در داخل دنبال کشته سازی بود غیر قابل کتمان است. از سوی دیگر بخش زیادی از آمارهای موجود غیر واقعی و سا ختگی است حداقل موضوع این است که خود ما در روزنامه جوان با چند تن ا ز افرادی که د راین لیست بعنوان کشته مطرح شده بودند مصاحبه کردیم و زنده بودنشان را بررسی کردیم !، چطور است که شما این موضوع را نادیده گرفته اید و بازهم به آما ر72 کشته تا کید دارید؟
ذکراین عدد برمبنای یافته ها واطلاعات جمع آوری شده سطح شهراست و افرادی هم که در کمیته فعایت داشتند، افرادی شناخته شده و مورد اطمینان بودند. البته احتمال اشتباه در این موضوع را نفی نمی کنم ولیکن به طور قاطع و صریح اعلام می کنم که ما هیچ قصد و هدف سویی در اعلام آمار نداشتیم و حتی به اصل امانت داری و رازداری اسناد و مدارکی که به کمیته تحویل داده می شد، پایبند بودیم. بازهم تاکید می کنم من احتمال اشتباه را در یک چنین موضوع حساسی نفی نمی کنم، احتمال این موضوع است که در این لیست اشتباهاتی هم وجود داشته است.
اما دررابطه با این موضوع و آمارهای نادرست به نظام ضربات جبران ناپذیری وارد شد!
این موضوع به قضیه هلوکاست و ادعاهای مختلف برای کشته شدکان شباهت دارد. در حالی که مسئله اصلی تعداد کشته شدگان نیست. نگاه اصلی باید به گونه ای باشد که حتی اگر یک نفر بیگناه هم کشته شده باشد، دغدغه رسیدگی به پرونده این یک نفر هم در کشور وجود داشته باشد.
یکی ا زکسانی که نامش در این لیست وجود داشت فردی به نام سعیده پور آقایی است که بعدها مشخص شد وی ازخانه فرار کرده و لیکن اسمش د رلیست مذکور وجود داشت. که البته آقای موسوی هم درمراسم ختم ساختگی این فرد شرکت کرد! شما احتمالا بهتر از من میدانید خواهر این فرد سپیده پور آقایی از فعالان کمیته گزارشگران حقوق بشر و از نزدیکان کیوان رفیعی عامل کد دار گروهک مجاهدین خلق بوده است. اینکه نام این فرد در لیست کشته شدگان منتشر می شود از آن دست شواهدی است که بر جعلی و مشکوک بودن این لیست صحه می گذارد؟
بله این از همان مواردی است که گفتم اشتباه بوده است و البته کمیته این موضوع را فورا اعلام کرد. یادم هست آقای مقیسه که دفتر کمیته را اداره می کرد در اولین جلسه نام دو نفر را که به اشتباه جزء جان باختگان ذکر شده بود اعلان کرد که یکی از آنها سعیده پورآقائی بود. در مورد خواهر این فرد و یا کیوان رفیعی اطلاعات من صفر است. یکروز به اشتباه نام سعیده پور آقائی درلیست جان باختگان آمد و پس از سه چهار روز گفتند اشتباه شده و از لیست خارج شد. هیچ غرض و مرضی هم حد اقل از ناحیه دوستان ما در کار نبوده.
نکته دیگر اینکه این لیست اسامی که کمیته منتشر کرد کاملا منطبق با لیستی است که از طریق کیوان رفیعی عامل کد دار منافقین دراختیار محسن مخملباف که سخنگوی خارج ازکشور مهندس موسوی بود قرار گرفت و همین ایمیل برای آقای بهشتی ارسال شد و لیست مذکور که شامل 72 نفر بود بعنوان کشته شدگان حوادث پس ازانتخابات منتشر شد. سند مربوط به این ایمیل موجود است. البته این به آن معنا نیست که همه اعضای کمیته مذکور از این ایمیل با خبر بوده اند. خود شما از این ایمیل و لیستی که آمده بود خبر دارید؟
نه من ازموضوعی که شما می گویید بی خبرم. ولیکن به صراحت اعلام می کنم که اگر برای افراد کمیته پیگیری صحت و یا غیر واقعی بودن مطلب واسمی مشخص می شد هیچ انگیزه ای برای عدد سازی دروغی وجود نداشته است. ما هدفمان پیگیری موضوع و سر و سامان دادن به ماجرا بود وبا نیت خیر وارد این کار شدیم. ضمنا به طور قطع می گویم هرگز لیست 69 یا 72 نفره که ما منتشر کردیم بر گرفته ازکانال خارجی که شما گفتید نبود، زیرا لیست ما، در تماس با خانواده های جان باختگان به تدریج جمع آوری شد. علت تشابه لیست می تواند این باشد که آن ها از لیست ما گرفته باشند نه ما از آن ها.
جناب آقای الویری! ما شما را فردی انقلابی با پیشینه سوابق مبارزاتی قبل ازانقلاب و خدمت به نظام امام و انقلاب دربعد از انقلاب می دانیم. شما در جریان حوادث و اتفاقات یکسال گذشته به نوعی سکوت کردید و در راستای محکوم کردن حوادث اقدامی انجام نداده اید، در صورتی که از شما به عنوان یک شخص انقلابی و دارای سابقه مدیریتی در سال های گذشته انتظار می رفت که در برابر این اتفاقات که کلیت نظام را نشانه رفته بود واکنشی داشته باشید، آیا این سکوت به علت معذورات حزبی و جناحی بوده است ؟
خیر من اصلا عضو حزبی نیستم تا معذوریت حزبی داشته باشم. من بر مبنای باورها و اعتقاداتم حرف می زنم. این باور و اعتقاد هم همان عشق به اسلام و ایران است که به خاطر آن پنج بار قبل از انقلاب به زندان رفتم و شکنجه شدم. امیدوارم باقیمانده عمر هم آتش این عشق در دلم روشن و فروزان بماند. موضع گیری های من بعد از انتخابات هم یک رویکرد انتقادی نسبت به دولتمردان بود و معتقد بودم که اعتراض افراد معترض را نباید با زور پاسخ داد، بلکه روش های منطقی وقانونی برای این موضوع وجود دارد. من قبول دارم که از هر حادثه ای ولو کوچک در کشور، جریانات بیگانه و ضد انقلاب سوء استفاده می کنند و در این مورد هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. اما ما نباید با کار های نسنجیده بهانه به دست آنان بدهیم. متاسفانه اتفاقات یکسال گذشته هم فارغ از این موضوع نبود. بدون تردید جریان ضد انقلاب درماجرای بعد ازانتخابات به دنبال بهره برداری و سوء استفاده از شرایط موجود بود و هست. من معتقدم که در شرایط کنونی هم می توان با استفاده از راهکار های منطقی بین دلسوزان نظام و دوستداران آن آشتی به وجود آوریم و از این طریق از سوءاستفاده جریانات مخالف نظام و ضد انقلاب که مترصد ضربه زدن به ایران است جلوگیری کنیم.
چرا همین دلسوزان انقلابی که مورد نظر شما هستند و از آنها انتظارزیادی در کشور است، توهین به امام و رهبری ونظام وبه تاراج رفتن میراث معنوی امام (ره) واکنش نشان ندادند؟
بر عکس، جریان منتقد که در میان آنان بسیاری از مبارزین وانقلابیون قبل از انقلاب ، مراجع، روحانیون انقلابی، جبهه رفته ها و وفاداران به نظام جمهوری اسلامی و نزدیکان امام خمینی به چشم می خورند رفتارهای دولتمردان نظیر دستگیری ها، اعتراف گیری ها، بستن مطبوعات و سایت ها ونظیر این ها را به تاراج رفتن میراث امام وتضعیف نظام و رهبری می دانند. البته هرگونه اعتراض و یا شکایت از موضوعی باید در چارچوب قانون باشد و هرگونه هنجار شکنی و میدان دادان به جریانات مخالف نظام را به ضرر منافع ملی می دانم.
بحث تقلب در انتخابات از جمله مباحثی بود که بعد از انتخابات به کرات از طرف آقایان موسوی و کروبی و برخی هوادارانشان مطرح شد. بنابر شواهد موجود این بحث از ماه ها قبل از انتخابات مطرح شده است. برای اولین بار در پاییز 87 آقای بهزاد نبوی بحث تقلب را مطرح کرد، از سوی دیگر آقای کروبی هم در سخنانی پیش ا زانتخابات با توصیه به دوستانش به صراحت اعلام می کند که به هیچ وجه در انتخابات تقلب نمی شود ونباید اعتماد عمومی مردم را سلب کرد، اما بعد از انتخابات بحث تقلب به صورت گسترده مطرح می شود. آقای محتشمی پور د رجلسه روز شنبه 23 خرداد د رمجمع روحانیون به آقای موسوی م یگوید ما آنقدر سند و مدرک ا زتقلب داریم که اگر مقاومت کنی رییس جمهورت می کنیم! حتی برخی معتقدند دلیل ایجاد توهم برای آقای موسوی همین سخنان محتشمی پور بعنوان رییس کمیته صیانت ا زآرا آقای موسوی بوده است. ازآن طرف مقام معظم رهبری هم زیر سوال بردن سلامت انتخابات را جرم بزرگ و به ضرر کشور دانسته اند، پافشاری دوستان شما برموضوع تقلب و عدم توجه به سخنان رهبری به چه علتی بوده است؟
در مورد مواضع میرحسین موسوی و نزدیکانشان و کروبی خودشان باید پاسخگو باشند، اما من به عنوان مسئول کمیته صیانت از آرای آقای کروبی ماحصل برداشت هایی که در رابطه با انتخابات داشتم را در جلسه چهارشنبه 26خرداد در حضورمقام معظم رهبری ارائه کردم.
نگرانی از سلامت یک انتخابات می تواند به طور طبیعی وجود داشته باشد و به نظر من نفس نگرانی طبیعی و در همه انتخابات های گذشته هم وجود داشته است. این دغدغه اتفاقا بد هم نیست زیرا باعث دقت بیشتر برگزارکنندگان انتخابات می شود.
اما اینکه پروژه ای به نام تقلب در انتخابات توسط افراد مخالف نظام پایه ریزی شده باشد، حداقل درستاد آقای کروبی را نفی می کنم.
متاسفانه ما فکر می کنیم که اگر انتقادی از یک فرد یا یک ارگان نظام می شود، تمام نظام زیر سوال رفته است، در صورتی که نظام جمهوری اسلامی بسیار بالاتر از اینگونه صحبت ها است.
نظامی داریم که 98 درصد به آن رای مثبت دادند و بیش صدها هزار نفر در عرصه های مختلف دفاع و جنگ در راه حفظ این نظام به شهادت رسیدند. نظام جمهوری اسلامی مجموعه ای از رهبری و قوه قضائیه و مجریه و دستگاه های مختلف است. نباید هر نقدی را تضعیف نظام تلقی کنیم.
اما دوستان شما که بارها به موضوع تقلب اصرارداشتند، نه تنها در فرصت قانونی هیچ سندی ارائه نکردند، بلکه در یکسال گذشته هم سندی ارائه نکردند و پیوسته نظام را به اعمال تقلب در انتخابات محکوم کرده اند!
ما در کمیته صیانت از آرای آقای کروبی در مراحل مختلف چه قبل و چه بعد از انتخابات نامه های مختلفی را به مراجع مختلف، شورای نگهبان و حتی رهبری نظام ارسال کردیم. شکایت جامع ما هم در24 خرداد تقدیم شورای نگهبان شد. تا جائی که من خبر دارم آقای محتشمی نیز در ستاد آقای موسوی همین کار را انجام دادند. اما من در مورد سایر دوستان پاسخگو نیستم. من پس از تایید صحت انتخابات توسط شورای نگهبان از بیان هر گونه بحثی در رسانه ها در این باره خود داری کردم. این نکته را هم اضافه کنم که شما ممکن است با یک قانون که تمام مراحل آن اعم از تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان راگذرانده مخالف باشی و حتی در این مورد حرف بزنی واین کار شما خلاف نیست. مهم اینست که اگرامری کلیه مراحل قانونی را طی کرد باید به آن تمکین کنیم ولو اینکه از نظر کارشناسی نظر دیگری داشته باشیم. و بدون محدودیت زمانی براساس اسناد و شواهد موجود و مبنای قانون روند کلی انتخابات را بررسی کند.
آقای الویری! در این شرایط که بیشتر افراد و مسئولان برای حرکت کشور به سمت آرامش و همت و کار مضاعف برای جبران عقب ماندگی ها سکوت کرده اند، فکر نمی کنید که این نوع موضع گیری ها به نوعی موجب التهاب در جامعه و تشویق بیگانگان شود؟
این موضوعی که شما اشاره می کنید، یعنی اینکه صدای مخالف را ساکت کنیم، روزنامه و سایت ها را ببنیدم و اجازه بدهیم که دولت هرکاری که دلش می خواهد انجام دهد. نتیجه این خواهد شد که جامعه به سمت اشتباهات بزرگ و سنگینی خواهد رفت. در اصل نهم قانون اساسی آمده است که هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات سلب کند.
مثلی است معروف که می گوید “ دست شکسته کار می کند اما دل شکسته کار نمی کند “. تجربه تلخ کشورهای کمونیستی و شوروی سابق را بیاد داشته باشیم که چگونه به دلیل ناذیده گرفتن آزادی ها و سلایق فردی، علیرغم شعارهای آرمانی و بلند پروازانه پس از 80 سال فرو پاشید. شما اگر به سلایق و عقاید افراد اجازه بروز و ظهور ندادید دل او را شکسته اید و دیگر دستش به کار نمی رود. بنابراین ایجاد فضای باز برای انتقاد و ابراز دیدکاهها نه تنها خلاف همت و کار مضاعف نیست ، بلکه مقوم و لازمه آن است. شما ببینید بهروری نیروی انسانی (که شاخصی برای شعار همت و کار مضاعف میتواند باشد) در کشورهای آزاد بیشتر بوده است یا در کشورهای غیر آزاد.
باید بپذیریم که ایران باید بوسیله همه ایرانیان که حاضر به فعالیت در چارچوب هنجارهای قانونی موجود هستند ساخته شود ودیدگاههای آنها را باید محترم بشماریم. جامعه یک صدائی راه به جائی نخواهد برد.
ویرانگری و تخریب به سود هیچکس نیست و نباید برای احقاق حقوق به روش های غیر اخلاقی متوسل شد” این جمله بخشی از یکی از مقالاتی است که شما چندی پیش منتشر کردید، با توجه به این دیدگاه چرا و به چه علت زمانی که کروبی با اقدامات خود به دنبال تحریک افکار عمومی بود شما در سمت مشاورش این جملات و دیدگاه ها رابه آقای کروبی انتقال نمی دادید؟
تنها فراخوانی که اعلام شد مربوط به روز 25 خرداد بود که به صورت مشترک توسط موسوی و کروبی اعلام شد و این فراخوان هم به نظر من هیچ کارغیرقانونی نبود، چرا که به وزارت کشور تقاضای راهپیمایی خود را اعلام کردند.
البته وزارت کشور مجوز نداد؟
بسیاری از افراد و خود من هم معتقد هستند که طبق اصل 27قانون اساسی راهپیمایی و تجمع نیازی به اخذ مجوزندارد. اصل 27 بطور صریح میگوید : تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل و سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. این نکته را هم اضافه کنم که بنده سمت مشاورت آقای کروبی را نداشتم. تنها مسئولیت من پس از انتخابات عضویت در کمیته پیگیری آسیب دیدگان بود.
اما بسیاری از این راهپیمایی ها در آخر به درگیری و اغتشاش کشیده شد، چطور شما این موضوع را نادیده می گیرید؟
بعد از 25خرداد هیچ کدام از راهپیمایی ها بنابردرخواست آقای کروبی نبود، به غیر از روز قدس و 22 بهمن که در روز قدس هم من در زندان بودم.
اگرآقای کروبی تنها یک بار اعلام فراخوان راهپیمایی داشت، اما در حوادث بعد از انتخابات با نطق ها و پیام های خود به ویژه با تهمت به نظام به نوعی جامعه را به سمت التهاب و نگرانی می کشاند، شما که مخالف ویرانگری و تخریب هستید، بازهم این موضوع را قانونی می دانید؟
این مواردرا باید از خود آقای کروبی سوال کنید، چرا که من مسئولیتی که در قبال آقای کروبی داشتم، پیگری امور آسیب دیدگان بود که این کمیته پیگیری هم بعد ازدستگیری من در تاریخ 17 شهریوربه نوعی تمام شد.
کروبی با استدلال هایی که داشت، موضوع تجاوز در زندانها را اعلام کرد و به علت اینکه اطلاعی در این زمینه ندارم مطالب آقای کروبی را نه تایید میکنم و نه تکذیب.
به چه علت شما در انتخابات به سمت آقای کروبی رفتید؟
من آقای کروبی را به جهت سوابق انقلابی و حضوردر مدیریت ها کلان یک فرد راسخ و پابرجا در نظام اسلامی می دانستم و احساس می کردم که در زمینه برنامه های اقتصادی و سیاسی به نظرات من نزدیکتر است.
به عبارت دیگر آقای کروبی به نظر متخصصین اقتدا می کند و آمادگی پذیرش نظرات کارشناسان را دارد.
اما از نظر اقتصادی با سلایق و برنامه های آقای موسوی موافق نبودم. در رابطه با آقای احمدی نژاد هم به هیچ وجه و از هیچ نظر با سلایق و افکارش موافق نبودم. آقای محسن رضایی هم هنوز نامزد نشده بود. بنابراین من و چند نفر از دوستان تصمیم گرفتیم با تدوین برنامهای در زمینهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با آقای کروبی همکاری کنیم.
این مواردی که اشاره کردید، مربوط به زمان پیش از انتخابات بود در حال حاضرهم با توجه به اقدامات آقای کروبی هنوز هم همین نظر رادارید؟
شاید با برخی از رفتارها مشکل داشته باشم اما اینکه افرادی به صورت دائم علیه آقای کروبی تبلیغ کنند وعنوان یکی از سران فتنه را به وی اختصاص دهند، راه درست و اصولی نیست. من افرادی نظیر کروبی را جزء خدمت گذران وسرمایه های نظام می دانم. ما مجاز نیستیم سرمایه های نظام را به دلیل اختلافات سیاسی به تاراج دهیم.
همین آقای کروبی، به نظام جمهوری اسلامی تهمت تجاوز در زندان ها را وارد کرده است، باز هم شما معتقدید که این فرد در بین مردم محبوبیت دارد؟
این چه حرفی است که به محض اینکه شخصی یک مآمور زندان و یا یک کارمند را متهم به تخلفی میکند تهمت به نظام تلقی میشود. اما از سوی دیگر وقتی در کهریزک چند نفر در زندان کشته میشوند و یا به کوی دانشگاه نیمه شب حمله می شود این حساسیت وجود ندارد.
آقای کروبی بر مبنای یکسری استدلالها این موضوع را اعلام کرده است، من در حال حاضر در مقام دفاع از آقای کروبی نیستم. این اختلاف نظر را هم با ایشان دارم که منطقی بود قبل از منتشر کردن نامه ، بررسی ها را کامل و در مرحله بعد و در صورت احراز، موضوع اعلام می کرد.
بنابر اسناد به دست آمده توسط وزارت اطلاعات برخی از آقازاده ها و سران فتنه با ارتباط با جریانات خارجی به دنبال براندازی نظام بودند، شما این موضوع را هم نفی می کنید؟
خود این موضوع باید ثابت شود و تنها یک ادعا مسئله را حل نمی کند، اگر فردی به دولت انتفاد داشته باشد، این شخص ضد نظام نیست و نمی توان عنوان ارتباط با بیگانه به او وارد کرد.
برای من قابل قبول نیست که چهره هایی همچون آقایان موسوی، کروبی و خاتمی وابستگی به جریانات خارج از کشور داشته باشند. اگر با این روش ها چهره های انقلاب را ملکوک کنیم چی باقی می ماند.
آقای الویری !شما درتمامی پاسخ هایتان به نوعی موضوع را به دولت نسبت می دهید، بحث ما دررابطه با دولت نیست، موضوع براندازی نظام است که فکر می کنم بسیار بالاتر از تخریب دولت باشد!
من این موضوعات را اتهامات بی اساس می دانم و به واقع به صادق و سالم بودن افرادی همچون مصطفی تاجزاده، بهزادنبوی، میردامادی، باقی و… اعتقاد دارم و با اطمینان خاطر بر این باور هستم که این افراد مدافع نظام هستند، اما متاسفانه همواره این روش ها وجود داشته است که برای اینکه رقیب را از صحنه خارج کنند، اتهاماتی نظیر جاسوسی و وابسته بیگانه بودن وارد می کردند.
بسیاری از این افراد انقلابی که مد نظر شما هستند، در دادگاه های بعد از حوادث اعترافاتی را در زمینه همکاری با بیگانه و جریانات خارج از کشور داشتند، چطور شما این موضوع را نادیده گرفته اید؟
نگهداری در زندان انفرادی برای فردی که به طور دائم صدها صفحه در روز مطالعه انجام می دهد و با دهها نفر در تماس است و قرارگرفتن در یک سلول انفرادی و ایزوله شدن از کلیه اخبار خودش یک شکنجه است.
بنابراین من به هیچ وجه افرادی را که در این شرایط مجبور به بیان سخنانی شده اند را نکوهش نمی کنم.
اما آقای عطریانفر مدت ها بعد از آزادی در گفت وگوبا رسانه های مختلف صحبت هایی برخلاف نظرات شما داشته اند، اما شما به مواردی چون شکنجه و زندان انفرادی اشاره می کنید؟
من به نظرات آقای عطریانفر احترام میگذارم. شاید هم نظرات سابقش تغییر کرده باشد که باز هم برای من قابل احترام است.
یکی از انتقاداتی که همواره به شما وارد شده، مربوط به پیش بینی های غلط و اشتباه در زمان مختلف است، به طور مثال شما در تاریخ 27 /12/87 در گفت وگو باایسکانیوز اعلام کردید که انتخابات به درو دوم نمی رود، در حالی که در تاریخ 18/3/1388 در مصاحبه ای با روز آنلاین دور دوم انتخابات را پیش بینی کردیدو در مواردی هم به عمیق تر شدن وقایع بعد از انتخابات اشاره داشته اید، آیا این انتقادات را قبول دارید؟
مطلبی که در رابطه با یک مرحله بودن انتخابات گفتم مربوط به زمان کاندیدایی آقای خاتمی بود و من هم بر این باور بودم که انتخابات با حضور خاتمی یک مرحله ای تمام خواهد شد. من با انصراف آقای خاتمی مخالف بودم. در حال حاضر هم همین برداشت را دارم که چنانچه خاتمی انصراف نداده بود، با استقبال عظیمی که در سفر به سه استان از او مشاهده کردیم بازبا رای بالاو قاطع در مرحله اول به پیروزی می رسید.
اما در رابطه با مصاحبه 18 /3/88 با روز آنلاین در رابطه با پیش بینی دو مرحله ای شدن انتخابات. بله پیش بینی من این بود که انتخابات بین موسوی و یک نفر دیگربا تقدم آقای موسوی به مرحله دوم کشیده می شد.
شما با چه معیاری این مطالب را عنوان می کنید؟
برداشت من بر مبنای نظر سنجی ها و اطلاعاتی است که دریافت کردم ودر آن زمان معتقد بودم که میرحسین موسوی با رای بالا انتخاب خواهد شد.
در رابطه با انتقاد سوم یعنی عمیق تر شدن وقایع بعد از انتخابات ، معتقدم که در حال حاضر جامعه با سه مشکل ویا بحران موجه است ونباید به این آرامش ظاهری بسنده کنیم.
یکی مشکل پرونده هسته ای و تهدیدات خارجی است که باید با درایت خاصی برطرف شود و الا کشور در معرض خطرات جدی قرارمی گیرد. البته ابتکار جدید دولت د رمورد تبادل سوخت د رترکیه را اقدام بسیار درست و منطقی و به نفع منافع ملی می دانم. موضوع دوم وضعیت اقتصادی کشور است، بسیاری از شاخص های اقتصادی وضعیت مطلوبی ندارد. وابستگی شدید بودجه به دلارهای نفتی، رکود توام با تورم، نرخ بالای بیکاری و کاهش نرخ سرمایه گذاری و…. نمونه ای از این شاخص هاست.
از نظرسیاسی و اجتماعی هم وجدان منتقدین، که از نظر کیفی و کمی بخش مهمی از جامعه را تشکیل می دهند، نسبت به آنچه که بعد از انتخابات صورت گرفته راضی نیست و تا زمانی که این آرامش به وجدان جامعه برنگردد نمی توان به سکوت ظاهری مردم دل خوش کرد.
اما شما چگونه خود را جای وجدان جامعه قرار می دهید، یعنی شما و دوستانتان که به صورت مرتب از فضای بحرانی جامعه صحبت می کنید، از وجدان بیش از 70 میلیون آدم سالم و بالغ خبر دارید؟
این برداشت من است. شما میتوانید یک برداشت دیگری داشته باشید. متأسفانه در کشور یک سیستم نظرسنجی کامل نداریم تا بتوان روی آن حساب کرد و هر جناحی گمانه زنی خاصی برای خود دارد. مجوز راهپیمائی هم که به جریان منتقد نمی دهند تا معلوم شود منتقدین چه میزان هستند. لذا نه شما میتوانید نظر من را نفی کنید و نه من نظر شما را.
اما شما تنها می توانید یک دایره محدودی را در اطراف خود از نزدیکان و آشنایان مشاهده کنید، در صورتی نسبت دادن این موضوع به کل کشور کمی غیر واقع به نظر می رسد!
اگر شما معتقد هستید که یک جریاناتی وجود دارد که می تواند کل کشوررا رصد کند، چرا به جریان مخالف اجازه نمی دهند که حتی یک تریبون داشته باشد و چرا به محض اینکه آقای اطاعت در صدا و سیما دریک برنامه مناظره انتقاداتی را مطرح می کند، این برنامه ها به طور کلی متوقف می شود.
باید سوال کرد که چرا با وجود اینکه طبق نظر مقامات رسمی جریان منتقد یک سوم آراء انتخابات را داشتند، چرا به اندازه این یک سوم، رسانه های ملی را در اختیار شان قرار نمی دهند؟
چرا کلیه شبکه های صدا و سیما در اختیار یک جریان خاص قرارگرفته و اجازه میزگرد نمی دهند. چرا مجوز راهپیمایی صادرنمی شود. همه اینها نشانه این است که یک جریانی که حاکمیت کشور را در دست گرفته، اجازه بروز و نمایش جریان منتقد را نمی دهد وازتریبون هایی هم که در دست دارد به طوردائم تبلیغ می کنند که شهر در امن و امان است و هیچ بحرانی راهم در کشوروجود ندارد.
من بر این باور هستم که، یک سومی که طبق گزارش تایید شده انتخابات به میرحسین موسوی رای دادند، اگر چه دربین آنها چند صد هزار نفری باشند که اصل نظام را هم قبول نداشته باشند (و من این موضوع را نفی نمی کنم ) اما بدون تردید اکثریت قاطع افرادی که به میرحسین رای داده اند، علاقه مند به نظام وکشورهستند و در همین چارچوب نظام هم میخواهند زندگی می کنند.
من همانطور که اشاره کردم، به این انقلاب و نظام عشق می ورزم در عین حال احساس می کنم که راهی که تعدادی از مسئولان می روند راهی است که بسیاری از مردم و مسئولان را دلسرد ونا امید می کند.
اما مدتی است که مناظره های مختلفی در دانشگاه ها و مراکز علمی برگزار می شود و در این برنامه ها افراد مختلف با نظرات و دیدگاه های متفاوت حضور پیدا می کنند؛چطور است که شما این نوع مناظره ها و نقش آنها را نادیده می گیرید؟
این مناظرهها تعدادشان بسیار محدود است ومخاطبین آن تنها تعداد محدودی دانشجو هستند و بصورت ناقص در برخی از مطبوعات که تیراژشان درحد شصت هفتاد هزارتاست منتشر میشود. در حالیکه ضریب نفوذ صدا و سیما در زمینه اطلاعرسانی به مردم بالای هفتاد درصد است اما متأسفانه جریان اصلاح طلب بکلی از این امکان ملی اطلاعرسانی محروم است.
یکی دیگرازانتقاداتی که به شما وارد است، مربوط به پیش بینی شما درباره طرح هدفمند سازی یارانه ها در کشورمی شود، شما در یادداشتی این طرح را مغایر با اصل55قانون اساسی اعلام کردید، در حالی که با تاکیدات مقام معظم رهبری و همکاری دولت و مجلس سرانجام این طرح به صورت قانون در آمد و آماده اجرا درکشور است، به واقع علت اینگونه پیش بینی های اشتباه در چه مواردی است؟
من به طور قطع اعلام می کنم که چنین موضوعی نبوده است.
لایحه هدفمند کردن یارانه ها با اصل 53 قانون اساسی و با چند قانون دیگر مغایرت داردو موجب آشفتگی مالی و توسعه رانت خواری درکشور می شود”این جمله بخشی از مطلبی است که در حال حاضر به نقل از شما در سایتتان هم قرارگرفته است، باز هم این موضوع را قبول ندارید؟
لایحه هدفمند کردن یارانه ها با قانون هدفمند کردن آن تفاوت می کند. انتقاد من در رابطه با لایحه ای بود که دولت به مجلس داد و در حال حاضرهم آن انتقادات را وارد می دانم. اما خوشبختانه مجلس اشکالات این لایحه را برطرف کرد و در نتیجه این قانون که مصوب مجلس است را قبول دارم ، اما لایحه ای را که از طرف دولت به مجلس ارائه شد را هنوز هم مغایر با اصولی از قانون اساسی و باعث آشقتگی مالی می دانم.
البته تعدادی از نمایندگان مجلس هم همانند دکترتوکلی دررابطه با لایحه دولت همین نظرراداشتند، اما قانون مصوب مجلس تمام این ایرادات را برطرف کرد.
اگر بخواهم در رابطه با فعالیت های اقتصادی یک فعالیت اصولی و صحیح دولت را نام ببرم، اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها است. این جراحی مهمی است که میبایستی خیلی زودتر انجام می شد. بهترین زمان این جراحی، ماههای پس از پذیرش قطعنامه 598 بود. این نقد به آقایان هاشمی وخاتمی وارد است که چرا در دوران خود این مهم را به انجام نرساندند.
علاقه مند هستم نظر مشاور آقای کروبی در انتخابات و شهردار اسبق تهران را در رابطه با مفاسد اقتصادی و مبارزه با آن درجامعه بدانم ؟
متاسفانه دردولت آقای احمدی نژاد تمزکزگرایی بیش ازحد، غیر شفاف بودن اقتصاد و تصمیات غیرکارشناسی که درحوزه اقتصاد اتخاذ شد، موجب این شده است که فساد اقتصادی در کشور و سیستم اداری کشور افزایش پیدا کند. کم نیستند افرادی که در چند سال اخیر از هیچ شروع کرده و اکنون بیلیاردر شده اند. در مورد مبارزه با مفاسد اقتصادی هم چند سالی است که صحبتهای آنچنانی در مصاحبه ها می شود ولی در عمل مردم چیزی ندیده اند.
اما مطالعات انجام شده خلاف صحبت های شما را اثبات می کند، این مطالعات نشان می دهد که ریشه فساد اقتصادی از دوران دولت آقای هاشمی به وجود آمد!
چنین نیست. متاسفانه واقعیت های اقتصادی تحت تأثیر تسویه حساب های سیاسی قرار میگیرد. من معتقدم که قاطعانه باید با مفسد اقتصادی برخوردقانونی صورت گیرد. اما اشکال اینجاست که ما ، مفسد اقتصادی را، یک شخصیت حقیقی تلقی می کنیم و دنبال نام و فامیل او می گردیم. غافل از این که ، مهمترازمفسدین حقیقی مفسدین حقوقی هستند که عبارت از مجموعه های حقوقی نادرستی است که دزد پرور هستند. به علت ناسالم یودن سیستم اقتصادی زمینه برای دزدی و فساد اقتصادی فراهم شده است، یعنی بسیاری از افراد یکباره ثروت های هنگفتی را به دست می آورند.
تا زمانی که سیستم شفاف اقتصادی وجود نداشته باشد ومناقصه ها و مزایده ها با ابهامات برگزار شود و قوانین و مقررات به زبان و منطق اقتصاد تدوین نشود و کسانی قبل از دیگران به اطلاعات اقتصادی دسترسی داشته باشندذ این مفاسد وجود خواهد داشت. در قدم اول باید قانون های شفاف و روشن را برای سالم سازی اقتصاد تدوین کنیم.
باید برای مبارزه با مفاسد اقتصادی علت ها را بررسی کردتا به نتیجه مطلوب رسید، به طورمثال زمانی که سود تسهیلات بانکی را پایین تر از نرخ تورم قرارمی دهیم، فضا را برای رانت خواری بسیاری از افراد فراهم می کنیم. در صورتی که این سود تسهیلات منطقی باشد، هر فرد در جایگاه اصلی خود قرارمی گیردو فساد اقتصادی هم در کشور کمتر به وجود می آید.
شما به بررسی علت های اصلی مفاسد اقتصادی توسط مدیران اشاره کردید، زمانی که مجموعه شهرداری تهران تحت سرپرستی شما بود تا چه حد به این موضوع توجه داشتید ؟
در دوره دو سال نیمی که من شهر داربودم شفاف سازی مالی شهرداری و برقرای انضباط مالی ازجمله فعالیت هایی بود که من در اولویت کاری خودم قرارداده بودم. کسانیکه با مقولات مالی و اداری آشنائی دارند می توانند تغییرات بنیادی در این حوزه را در فاصله سالهای 78 تا 80 شهادت بدهند. در این مدت کلیه اموال و دارائیهای شهرداری احصاء شد و مجموعه ذیقیمتی در این زمینه برای اولین بار تهیه گردید و لوح فشرده آن در اختیار شورای شهر قرار گرفت. مطالعات و بررسی اصلاح ساختار مبنای تشخیص درآمد و سیستم مالی شهرداری تهران از نقدی به تعهدی را بایستی از اقدامات زیربنایی این دوره ذکر کرد.
در این دوران تمامی مناقصه ها و مزایده ها شفاف شد ودر اینترنت قرارگرفت و افراد ازمراجعه حضوری منع شدند و دریافت ها و پرداخت ها از حالت غیر متمرکزوغیر شفاف به حال شفاف در آمد.
به صراحت اعلام می کنم که در آن زمان ما کمترین تخلفات مالی را در شهرداری داشتیم.
اما بعد از گذشت چندین سال از دوران مدیریت شما در شهر داری هنوزهم صحبت هایی در رابطه با اختلاس، کلاهبرداری و مفاسد اقتصادی در این دروان مطرح می شود، در برابر اینگونه صحبت ها چه پاسخی دارید ؟
من حاضرم که با شما یک مصاحبه مستقلی داشته باشم و در یک تریبون باز در رابطه با این موضوع صحبت کنم. به هیچ وجه نمی توان حتی یک مورد در رابطه با اختلاس و یا مفاسد اقتصادی در شهرداری زمان من نام برد.
البته چند موردی وجود داشته است که آن هم مربوط به درگیری های تندی بود که بین شورای شهر و شهرداری به وجود می آمد که بیشتر جنبه سیاسی داشت و در همان زمان هم چند پرونده تشکیل شد که تمامی آنها دردادگاه بی اساس شناخته شده و رای برائت گرفت.