مایکل سینگ
وقتی پای سیاست خاورمیانه به میان می آید، بوضوح نمایان می شود که هم اوباما رئیس جمهور منتخب آمریکا و هم هیلاری کلینتون وزیر امور خارجۀ این کشور بر نزدیکی به ایران تأکید دارند و رویکردی اساسا ً متفاوت را نسبت به دولت بوش پیش گرفته اند. مطمئنم که مزیت های نزدیکی به ایران در ماه های آتی، در این وبلاگ و جاهای دیگر، بیشتر مورد بحث و گفتگو قرار خواهد گرفت. بعنوان مقدمه بهتر است کمی به چارچوب این موضوع بپردازیم.
لازم به ذکر است که رویکرد کلی دیپلماتیک که مورد حمایت اوباما و کلینتون است – یعنی ترکیب سیاست تحریم و تشویق به همراه پیشنهاد گفتگو با ایران – دقیقا ً همان رویکردی است که آمریکا و متحدانش در طی چند سال گذشته اتخاذ کردند. دولت اوباما باید تصمیم بگیرد که بدنبال اتخاذ چه تحریم ها و مشوق های جدیدی است و اینکه آیا می تواند نظر متحدان خود را جلب کند.
این موضوع به مسألۀ نزدیکی به ایران برمی گردد. باید توجه داشته باشیم که این نزدیکی ابزاری برای رسیدن به هدف است، نه اینکه خود به تنهایی هدف باشد. عملکرد این ابزار دیپلماتیک اساسا ً دو چیز است:
1- فواید قابل پیش بینی: این نیز به نوبۀ خود به اهداف دو طرف (ایران و آمریکا)، منطق طرفین در مذاکرات، و مهم تر از همه اینکه، کدام طرف تا چه اندازه نفوذ و قدرت دارد، بستگی دارد. شما بواسطۀ سیاست های تحریمی، تشویقی و ابزارهای دیگر قدرت پیدا می کنید؛ شما از طریق دیپلماسی که یک نمونۀ آن اتخاذ سیاست نزدیکی است، قدرت پیدا می کنید.
2- زیان های احتمالی: مزیت های سیاست نزدیکی باید نسبت به زیان های آن سنجیده شوند. در بیشتر موارد زیان حاصل از مذاکره قابل چشم پوشی است؛ با این وجود، وقتی طرف مقابل رژیمی مانند رژیم ایران یا زیمباوه باشد، زیان های احتمالی قطعا ً بیشتر خواهند بود.
رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا پس از سخنرانی اخیر خود در دانشگاه دفاع ملی در جلسۀ پرسش و پاسخ خاطر نشان کرد، یک نکته ای که در مناظرۀ علنی دربارۀ اتخاذ سیاست نزدیکی به ایران نادیده گرفته شده، این واقعیت است که هر یک از دولت های آمریکا از سال 1979 به طریقی سیاست نزدیکی به ایران را اتخاذ کرده اند. این موضوع شامل حال دولت بوش نیز می شود – ایران و آمریکا در خصوص امنیت عراق در مذاکرات سه جانبه با عراق در سطح سفرای کشورها شرکت کردند. علاوه بر این، پس از اینکه ایران غنی سازی اورانیوم خود را به حال تعلیق درآورد، آمریکا بعنوان عضو گروه 1+5 پیشنهاد مذاکره با ایران دربارۀ برنامه هسته ای این کشور را در نشستی چندجانبه ارائه داد.
اما دولت اوباما تاکنون توضیح چندانی نداده است که چگونه طرح های ابتکاری این دولت – مانند ارائۀ پیشنهاد مذاکرات دو جانبه به رژیم ایران و حذف پیش شرط ها – باعث افزایش احتمال موفقیت مذاکرات در خصوص برنامۀ هسته ای ایران و یا کاهش زیان های حاصل از مذاکرات خواهد شد. سؤالی که دولت اوباما باید پاسخ دهد این است که آیا و چگونه رویکرد خاص نزدیکی به ایران در سیاست کلی آمریکا خواهد گنجید، سیاستی که هدف آن ایجاد و بکارگیری اهرمی برای موفقیت اهداف آمریکا در کوتاه مدت است.
منبع: فارین پالیسی، 16 ژانویه