تسلیم تهران، اعتراض برلین

حامد احمدی
حامد احمدی

» حرف اول

صدور ارزش‌ها؛ ایده و آرزو مسئولان انقلابی جمهوری‌اسلامی، حالا به مسئولان فرهنگی‌ای سرایت کرده که در اجرای یک جشن‌واره‌ی بومی با پسوند “بین‌المللی” دچار مشکل هستند. شاید بررسی کیفیت اجرای جشن‌واره‌ی فیلم فجر، انتخاب فیلم‌ها، هیات داوران و خط‌مشی سیاسی آن، بهترین راه برای رسیدن به تصویر جایگاه سینمای دولتی ایران باشد. جشن‌واره‌ای که از همان ابتدا، تعهد و ارزش‌های فرامتنی را جای‌گزین تخصص و کیفیت هنری کرده و در تمام این سال‌ها این رویه را پی گرفته و ادامه  داده. از آن زمان که بازی‌گر فیلم محسن مخمل‌باف فقط به دلیل داشتن پوشش چادر صاحب سیمرغ شد تا همین امسال که فیلم “والا پیام‌دار” ِ مجید مجیدی بدون بازبینی در جای‌گاه ویژه و بیرون از مسابقه‌ی “سودای سیمرغ” رونمایی شد و بر پرده‌ی نمایش نشست. حالا مسئولان برگزاری چنین جشن‌واره‌ای برای آن‌سو مرزها و یکی از سه جشن‌واره‌ی معتبر دنیا، برلین، نامه می‌نویسند و خط‌مشی و شیوه‌ی کار تعیین می‌کند. یکی از همان نامه‌های مسئولان دولتی و حکومتی ایران به ابرقدرت‌های دنیا که پر از حکمت و اندرز است برای رستگاری و معمولا بی‌جواب می‌ماند.

شاید اگر همه‌چیز مطابق میل مدیران و مسئولان فرهنگی جمهوری‌اسلامی پیش می‌رفت و “محمد”- تازه‌ترین ساخته‌ی مجیدی- به جای فجر در برلین نمایش افتتاحیه‌اش را برگزار می‌کرد، امروز دیگر خبری از نامه‌ و توصیه به پرهیز از سیاست در عالم هنر نبود. اما فیلم پرطمطراق و هزینه‌ی مجیدی به هیچ‌کدام از بخش‌های جشن‌واره‌ی برلین راه پیدا نکرد و در عوض فیلم ساده و کم خرج جعفر پناهی از صافی بخش مسابقه گذشت تا کارگردان‌ش با حکم ممنوع‌الکاری و ممنوع‌الخروجی در دست، از طریق وسیله‌ی ارتباطی وایبر، بر خرس طلایی این جشن‌واره بوسه بزند. حالا از چپ تا راست، از هواداران سینمای ولایی تا پیروان نظریه‌ی هنر برای هنر، یادشان افتاده که با جشن‌واره‌ای مواجه هستند که هنر را به پای سیاست زمین می‌زند و سر می‌برد. انگار همین دیروز نبود که خبرنگاران سینمایی روزنامه‌ها برای رسیدن به مراسم استقبال از رضا ناجی- بازی‌گر فیلم مجیدی و برنده‌ی خرس نقره‌ای- با هم مسابقه می‌گذاشتند تا زودتر به “فرودگاه امام” برسند و عکس‌های یادگاری را روی جلد نشریات‌شان بفرستند.

اما حالا که هیات داوران جشن‌واره‌ی برلین در بیانیه‌ی خود تلویحا به دلیل اهدای جایزه اشاره و آن را به مقاومت پناهی در مقابل سانسور تقدیم کرده، مسئولان یکی از سیاسی‌ترین و البته خنثی‌ترین جشن‌واره‌های فیلم، از راه می‌رسند تا نسبت به آلوده شدن هنر به سیاست هشدار بدهند و از “دیتر کاسلیک” مدیر جشن‌واره‌ی برلین بخواهند که “دیوار برلین دیگری” بنا نکند! حجت‌الله ایوبی به عنوان نماینده‌ی فرهنگ دولتی و یکی از مسئولان برگزاری جشن‌واره‌ی فیلم فجر، در حقیقت دیگران ِ دنیا را از کاری منع می‌کند که سال‌هاست در ایران تبدیل به رسم و سنت شده. جشن‌واره‌ی فجر در تمام این سال‌ها سیمرغ‌های نامرغوب‌ش را پیش‌کش کسانی کرده که با دولت و حکومت بوده‌اند. اسامی و افرادی که هر از چند گاهی با تغییر وضعیت و معادلات سیاسی، از برنده به جای‌گاه ممنوعه می‌رسند. همین یک دهه قبل بود که شب اختتامیه‌ی جشن‌واره‌ی فجر دستوری ویژه به هیات داوران رسید. معاونت سینمایی وقت امر کرده بود جایزه‌ی بهترین بازی‌گر مرد به فرد انتخاب شده- حمید فرخ‌نژاد- اهدا نشود؛ چون که در لیست سیاه دولت فعلی قرار دارد. جشن‌واره‌ی فجر که به طور سیستماتیک، بسته و محدود چیده و برگزار می‌شود، در کوچک‌ترین جوایز دخالت می‌کند اما در مقابل، جایزه گرفتن کارگردانی را که زیر سایه‌ی حکم دادگاه است، از جشن‌واره‌ای معتبر تاب نمی‌آورد. نامه‌ی ایوبی گرچه از سوی مسئولان آلمانی پاسخی دریافت نکرد، اما بهترین جواب از میان همان “خانه‌ی پدری” بر زبان آمد؛ جایی که پناهی می‌گوید “مسئولان فرهنگی حکومت ایران خودشان سال‌هاست که در کار بالا بردن دیوار سانسور هستند.”

فجر بومی و مسئولان‌ش به برگزارکننده‌گان برلین ِ جهانی، راه و چاه نشان می‌دهند! در طنز تلخ این ماجرا همین بس که جشن‌واره‌ی فجر در روزهایی که سودای بین‌المللی شدن داشت و هنوز بخش نمایش فیلم‌های غیرایرانی را حذف نکرده بود، پیوسته به دنبال آثاری می‌گشت که ورای ارزش هنری، در مخالفت با امپریالیسم و صهیونیسم ساخته شده باشند. مخاطبان جشن‌واره‌ی بیست‌ویکم فیلم فجر از یاد نبرده‌اند که سیمرغ بلورین بهترین فیلم بخش بین‌الملل به فیلم فلسطینی اهدا شد؛ فیلمی که کارگردان‌ش نه به دلیل ممنوع‌الخروجی که به دلیل بی‌اعتباری فجر در اختتامیه‌اش غایب بود. این مسیر البته ادامه پیدا نکرد تا مسئولان جشن‌واره مجبور بشوند سیمرغ‌های ویژه‌شان را خرج آثار تولیدی خودشان بکنند و این‌بار پرویز شیخ‌طادی به خاطر افشای صهیونیسم روی سن اختتامیه‌ی فجر بیاید! با این پیشینه‌ی سیاست‌زده حالا حجت‌الله ایوبی مسئولان برلین از شنا در دریایی منع می‌کند که مسئولان فرهنگی جمهوری‌اسلامی سال‌ها در آن شناگران ماهری بوده‌اند.

تاریخ رفاقت جشن‌واره‌ی برلین با سینمای ایران طولانی است. از ۱۹۷۴ تا ۲۰۱۵؛ از سهراب شهیدثالث و طبیعت بی‌جان‌ش تا تاکسی ِ جعفر پناهی، حتما که فاصله‌ی زیادی است اما چیزی که این میان تغییر نکرده و از دست نرفته، اعتبار یک جشن‌واره‌ی جهانی‌ست که سال‌ها به کار خود ادامه می‌دهد، حامی سینما و هنرمندان است و از وونگ  کار وای تا آرنوفسکی در راس هیات داوران‌ش قرار می‌گیرند؛ این‌ورتر، در ایران ِ اسلامی، جشن‌واره‌ی فیلم فجر هیات داوران‌ش را به مجید مجیدی و جمال شورجه تعارف می‌کند و جوایزش را نثار مسعود ده‌نمکی و ابوالحسن داوودی. سیاست و ایدئولوژی جای هنر می‌نشیند و مدیران موسمی برای هنرمندان حکم صادر می‌کنند. شاید به جای سنج‌ش کیفیت هنری فیلم “به نمایش در نیامده”ی پناهی در ایران، باید جشن‌واره و مسئولانی را در بوته‌ی نقد گذاشت که سال‌ به سال، جشن‌واره‌ی بومی‌شان، بومی‌تر و محدودتر و قبیله‌‌ای‌تر می‌شود. همان‌ها که به گفته‌ی پناهی “کارشان ساختن دیوار روی دیوار است.”