مسلمانان معتقدند روز آخرتی هست و بهشت و جهنمی وجود دارد بعد حسابرسی در دنیای دیگر. اما بر این اعتقادم که جهنم در همین دنیاست که بعضیها در نتیجه عملکردشان دچارش میشوند؛ یکی همین علی کردان وزیر تازه استیضاح شده کشور است.
علی کردان آن طور که خود در جلسه استیضاحاش در مجلس تعریف کرد، به اصطلاح در جهنمی افتاده که اطرافیان برایش ساختهاند و رهایی ندارد. حتی خانوادهاش هم در امان نیست و پسرش از شرم رفتار پدر شرمسار و گریان است و دخترانش نیز از خجالت هجرت کردهاند.
وزیر سابق کشور جهنم دنیایی را که در آن افتاده به حدی طاقت فرسا و غیر قابل تحمل توصیف میکند که به ادعایش امکان دارد از پس استیضاح، همسرش نیز برایش باقی نماند.
هیچ عدالتی بالاتر از روز حساب برای این دسته نیست، ولی نهایت لذت آن است که روز حساب در این دنیا باشد که جناب علی کردان نیز در همین کره خاکی حساب پس داد و مورد قضاوت افکار عمومی قرار گرفت و در غایت بیاعتباری و از دست رفتن کامل حیثیتاش خانهنشین گشت.
اگر نمایندگان مردم اینچنین که با کردان برخورد کردند، من بعد نیز به مسئولیت محوله خود به درستی و جسورانه عمل کنند، این نوع حسابرسیها دامان خیلیها را خواهد گرفت. چهبسا هستند کسانی که در سی سال گذشته دامانشان لکههای رنگین بیشتر و بزرگتر از آقای کردان دارد و تا به امروز حساب به احدی پس ندادهاند و در کمال راحتی بر مسند قدرت هستند. کسانی که یک شبه چند ده روزنامه را بستند و در چشم بر هم زدنی خبرنگار عکاسی را به کما بردند و هلاک کردند و پرونده فساد اقتصادی و اخلاقی شان هم چند من شده. بماند اعدامهای دهه شصت و ترورهای سالهای بعدش که برای خود حکایتیست.
به راستی این سئوال از بعد جلسه استیضاح در ذهنم افتاده که چه میشد اگر در روزهای خون و انقلاب 57 نیز چنین خرد و عقلانیتی وجود داشت تا بعضی از عناصر فاسد گذشته نیز به چنین حسابرسی بیپرده میافتادند و دیگر نیاز به
جوخهها نبود تا عدهای با اعدام به راحتی ابدی رسند؟ کاشکی هیچگاه ترور لاجوردیها و رئیس اسماعیلیها و مقدسها صورت نمیگرفت تا روزی در دادگاه افکار عمومی همانند کردان محاکمه میشدند.
سعید امامی نیز همین طور که چه حیف شد داروی نظافت را سر کشید! مگر مرگی بدتر از ریخته شدن علنی اعتبار و حیثیت حقیقی و حقوقی ظالم نزد افکار عمومی وجود دارد که علی کردان نیز به همین معترف است که روز و شب راحت ندارد و حتی خانوادهاش نیز ازو رو برگردانده است؟
اما هنوز هم دیر نیست. با این همه جفا که در در حقها شده، کارنامههای سیاه برخی به حدیست که اگر عقلای حکومت عزم جزم کنند از برای اصلاح نظام، قطعا چه بسیار نشانی وجود دارد همانند کردانها که لکه ننگ نظام جمهوری اسلامی هستند و رسوا شدنشان در چشم همگان واجب است.
دلیل بسیاری از مشکلات و معضلات کشور، همین کردانها هستند که امور را در دست دارند و اجازه ارتباط صحیح و پیام رسانی شفاف از واقعیات جامعه را حتی به حکومت نمیدهند و در نتیجه رهبران نیز همانند شاهان سابق مدام در اشتباهند و اوضاع کشور را از دریچه خواست نامحرمان میبیند.
اگر رهبران واقعا دغدغه مردم یا حتی حکومت را را دارند، همین طبقه کردانی مانع آن است تا جور دیگر بینند و بشنوند صدای مردم را آن طور که آنان میخواهند؛ وگرنه که بر اکثریت جامعه روشن است که اشکال کار کجاست و اصلاحات اساسی جز با تغییر این مناسبات “کردان پرور” ممکن نیست. و در اساس امید به برقراری مجدد دولت اصلاحات در آینده، بهانهای است برای رسیدن به هدفی بزرگ که واداشتن نظام حاکم به اصلاح این مناسبات میباشد.