جهنم همین‌جاست

فرهاد رجبعلی
فرهاد رجبعلی

مسلمانان معتقدند روز آخرتی هست و‎ ‎بهشت و جهنمی وجود دارد بعد‎ ‎حسابرسی در دنیای دیگر. اما بر این‎ ‎اعتقادم که ‏جهنم در همین دنیاست‎ ‎که‎ ‎بعضی‌ها در نتیجه عملکردشان‎ ‎دچارش می‌شوند؛ یکی همین‎ ‎علی‎ ‎کردان وزیر تازه استیضاح ‏شده کشور‎ ‎است. ‏‎


علی کردان آن طور که خود در جلسه‎ ‎استیضاح‌اش در مجلس تعریف کرد، به‎ ‎اصطلاح در جهنمی افتاده که‎ ‎اطرافیان ‏برایش ساخته‌اند و‎ ‎رهایی‎ ‎ندارد. حتی خانواده‌اش هم‎ ‎در امان نیست و پسرش از شرم رفتار‎ ‎پدر‎ ‎شرمسار و گریان است ‏و دخترانش‎ ‎نیز از خجالت هجرت کرده‌اند. ‏‎


‎ ‎وزیر سابق کشور جهنم دنیایی را که‎ ‎در آن افتاده به حدی طاقت فرسا‎ ‎و‎ ‎غیر قابل تحمل توصیف می‌کند که به‎ ‎ادعایش ‏امکان دارد از پس‎ ‎استیضاح، همسرش نیز برایش باقی نماند. ‏‎


‎ ‎هیچ عدالتی بالاتر از روز حساب برای‏‎ ‎این دسته نیست، ولی نهایت لذت آن‎ ‎است که روز حساب در این دنیا باشد‎ ‎که ‏جناب علی کردان نیز در همین‎ ‎کره‎ ‎خاکی حساب پس داد و مورد قضاوت‎ ‎افکار عمومی قرار گرفت و در‎ ‎غایت ‏بی‌اعتباری و از دست رفتن کامل‎ ‎حیثیت‌اش خانه‌نشین گشت. ‏


‎ ‎اگر نمایندگان مردم اینچنین که با‎ ‎کردان برخورد کردند، من بعد نیز به‎ ‎مسئولیت محوله خود به درستی و‎ ‎جسورانه عمل ‏کنند، این‎ ‎نوع‎ ‎حسابرسی‌ها دامان خیلی‌ها را‎ ‎خواهد گرفت. چه‌بسا هستند‎ ‎کسانی‎ ‎که در سی سال گذشته دامان‌شان‎ ‎لکه‌های ‏رنگین بیشتر و‎ ‎بزرگ‌تر‎ ‎از آقای کردان دارد و تا به امروز‎ ‎حساب به احدی پس‎ ‎نداده‌اند و در‎ ‎کمال راحتی بر مسند‌‌ ‏قدرت هستند. کسانی که یک شبه چند ده روزنامه را‎ ‎بستند و در چشم بر هم زدنی‎ ‎خبرنگار‎ ‎عکاسی را به کما بردند و ‏هلاک‎ ‎کردند و پرونده فساد‎ ‎اقتصادی‌ و اخلاقی شان‎ ‎هم چند من شده. بماند‎ ‎اعدام‌های دهه شصت و‎ ‎ترورهای سال‌های ‏بعدش که برای خود‎ ‎حکایتی‌ست. ‏‎


‎ ‎به راستی این سئوال از بعد جلسه‎ ‎استیضاح در‎ ‎ذهنم افتاده که چه‎ ‎می‌شد اگر در روزهای خون و انقلاب‎ 57 ‎نیز چنین‎ ‎خرد و عقلانیتی وجود‎ ‎داشت تا بعضی از عناصر فاسد گذشته‎ ‎نیز به چنین‎ ‎حسابرسی بی‌پرده‎ ‎می‌افتادند و دیگر نیاز به‎

‎ ‎جوخه‌ها نبود تا عده‌ای‎ ‎با اعدام‎ ‎به راحتی ابدی رسند؟ کاشکی‎ ‎هیچ‌گاه ترور لاجوردی‌ها و‎ ‎رئیس‎ ‎اسماعیلی‌ها و مقدس‌ها ‏صورت‎ ‎نمی‌گرفت تا روزی در دادگاه‎ ‎افکار‎ ‎عمومی همانند کردان محاکمه‎ ‎می‌شدند. ‏‎


‎ ‎سعید‎ ‎امامی نیز همین طور که چه حیف‎ ‎شد داروی نظافت را سر کشید! مگر‎ ‎مرگی‎ ‎بدتر از ریخته شدن علنی‎ ‎اعتبار و ‏حیثیت حقیقی و حقوقی ظالم‎ ‎نزد‎ ‎افکار عمومی وجود دارد که علی‎ ‎کردان نیز به همین معترف است که‎ ‎روز‎ ‎و شب ‏راحت ندارد و حتی‎ ‎خانواده‌اش نیز ازو رو‎ ‎برگردانده‌ است؟‏‎ ‎


‎ ‎اما هنوز هم دیر نیست. با این همه‎ ‎جفا که در در حق‌ها‎ ‎شده، کارنامه‌های سیاه برخی به حدی‌ست‎ ‎که اگر عقلای‎ ‎حکومت عزم جزم کنند از برای اصلاح‎ ‎نظام، قطعا چه‎ ‎بسیار نشانی وجود‎ ‎دارد همانند کردان‌ها که لکه ننگ‎ ‎نظام ‏جمهوری‎ ‎اسلامی هستند و رسوا شدنشان در چشم همگان واجب است. ‏‎

‎ ‎

دلیل بسیاری از‎ ‎مشکلات و معضلات کشور، همین‎ ‎کردان‌ها‎ ‎هستند که امور را در دست دارند و‎ ‎اجازه ارتباط صحیح و ‏پیام رسانی‎ ‎شفاف از‎ ‎واقعیات جامعه را حتی به حکومت نمی‌دهند و در نتیجه رهبران نیز همانند شاهان سابق مدام در ‏اشتباهند و اوضاع کشور را از دریچه خواست‏‎ ‎نامحرمان می‌بیند. ‏

اگر رهبران واقعا‏‎ ‎دغدغه مردم یا حتی حکومت را را‏‎ ‎دارند، همین طبقه کردانی‏‎ ‎مانع آن است تا جور دیگر بینند و‎ ‎بشنوند صدای‎ ‎مردم را آن طور که آنان‎ ‎می‌خواهند؛ وگرنه که بر اکثریت‎ ‎جامعه روشن‎ ‎است که اشکال کار کجاست‎ ‎و ‏اصلاحات اساسی جز با تغییر این مناسبات “کردان پرور” ممکن نیست. و در اساس امید به برقراری مجدد‎ ‎دولت ‏اصلاحات در آینده، بهانه‌ای‎ ‎است برای رسیدن به هدفی بزرگ‌ که‏‎ ‎واداشتن نظام حاکم به اصلاح این مناسبات می‌باشد. ‏‎

‎ ‎