اتحادیه اروپا تصمیم بر اعمال تحریم های شدید علیه ایران گرفته، ولی این تحریم ها مشکل بتوانند برنامه هسته ای این کشور را متوقف کنند. غرب چه راه هایی پیش رو دارد تا بتواند به کمک آنها از دستیابی جمهوری اسلامی به بمب جلوگیری کند؟ نتیجه یک مداخله نظامی چه خواهد بود؟ آیا جنگ اطلاعاتی تأثیری دربر خواهد داشت؟ در این بحران پنج سناریو قابل پیش بینی است.
تحریم ها در گذشته هیچ گاه تا این حد شدید نبوده اند: از اول ژوئیه ۲۰۱۲ خرید نفت و محصولات پتروشیمی ایران ازسوی اتحادیه اروپا قطع خواهد شد و همچنین تحریم های اعمال شده علیه بانک های ایرانی ازسوی سیستم مالی بین المللی اجرا خواهد شد. این تحریم ها توسط وزرای خارجه اروپایی به تصویب رسید. گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان در این مورد گفت: “بدین ترتیب منابع مالی برنامه اتمی ایران خشک خواهد شد.” هدف تحریم ها این است که ایران را به ازسرگیری مذاکرات درخصوص برنامه اتمی اش متقاعد سازیم.
اتحادیه اروپا از این اتفاق نظر قدردانی کرد و ایالات متحده و اسراییل نیز از “تصمیم جسورانه” کشورهای اروپایی استقبال کردند. باراک اوباما نیز نام بانک تجارت ایران را به لیست نهادهای تحریم شده اضافه کرد. اوباما دراین خصوص اظهار داشت: “ایالات متحده فشار بر ایران را ادامه خواهد داد.”
اوباما همچنین اظهار داشت: “من برای بازداشتن ایران از بمب اتمی به هر گزینه ای متوسل خواهم شد.” درعین حال، او خاطرنشان ساخت که اتخاذ یک راه حل مسالمت آمیز همچنان امکان پذیر است و جمهوری اسلامی می تواند به نزد جامعه بین المللی بازگردد.
با ابن حال، تردیدهای بسیاری درخصوص این مسأله وجود دارد که آیا تحریم ها به واقع می توانند جمهوری اسلامی را مجبور به عقب نشینی کنند. غرب هنوز چه اهرمی در دست دارد؟ چه خواهد شد اگر تحریم ها نتیجه بخش نباشند و تهران به راه خود برای دستیابی به بمب ادامه دهد؟
سناریوی اول – تشدید تحریم ها
در بهترین حالت کشورهای خریدار نفت ایران، مانند چین، ژاپن، هندوستان و کره جنوبی، به جرگه کشورهای تحریم کننده خواهند پیوست. نزدیک به دو سوم نفت ایران برای صادرات به کشورهای سیری ناپذیر شرق آسیا مورد استفاده قرار می گیرد و تنها ۲۰ درصد برای صادرات به اروپاست. اقتصاد ایران فقط در صورتی دچار مشکل خواهد شد که کشورهای آسیایی نیز به تحریم نفت این کشور بپیوندند. آمریکا و اروپا هفته هاست که از متحدان خود کره جنوبی و ژاپن می خواهند که به جمع تحریم کنندگان بپیوندند.
احتمال وقوع این حالت به چند دلیل ضعیف است: چین و هندوستان به دلیل رشد اقتصادی به شدت نیاز به نفت نه چندان گران دارند. وجود نفت سیاه برای آنها به واقع حیاتی است. برای پکن و دهلی، اینکه این مایع از کجا می آید چندان حائزاهمیت نیست. داشتن یک “سیاست خارجی پایدار” آن طور که در پایتخت های غربی عرف است، برای دولت چین چندان ملموس نیست. درنتیجه، این مسأله که اروپا نمی تواند مقصدی برای صادرات نفتی ایران باشد، مواضع شرکای تجاری آسیایی را علیه تهران بهتر خواهد کرد. این موقعیتی است که بعید به نظر می رسد چین و هندوستان آن را ازدست بدهند.
سناریوی دوم – تهدید ایران به بستن تنگه هرمز
سران جمهوری اسلامی در پاسخ به تحریم های نفتی تهدید کردند که تنگه هرمز را خواهند بست. به گفته ناظران امر، وضعیت نظامی ایران به گونه ای است که حداقل برای چند روز می تواند این تنگه دریایی را ببندد. بهای نفت به شدت افزایش خواهد یافت و این مسأله وضعیت اقتصاد جهانی را متزلزل خواهد کرد.
دراین صورت امکان حمله نظامی آمریکا علیه حکومت جمهوری اسلامی قابل پیش بینی است. همین چند روز پیش دو ناو هواپیمابر به همراه چندین شناور و ناو جنگی وارد آب های خلیج فارس شدند. در همین لحظه دو ناو “کارل وینسون” و “آبراهام لینکلن” با ۱۵۰ هواپیمای جنگنده و هلیکوپتر در کنار سواحل ایران به حالت آماده باش بسر می برند. ایوو دالدر، سفیر ایالات متحده در سازمان ناتو، در این خصوص در بروکسل گفت: “ما تمامی تلاش خود را خواهیم کرد تا تنگه هرمز مانند همیشه به صورت یک مسیر بازرگانی بین المللی باز بماند.”
فیلیپ هاموند، وزیر دفاع بریتانیا، از اعزام ناوهای جنگی بیشتری به سواحل ایران خبر داد. درحال حاضر در حدود ۱۵۰۰ تفنگدار دریایی بریتانیا در اقیانوس هند حضور دارند که در صورت نیاز بلافاصله به خلیج فارس اعزام خواهند شد.
با توجه به قدرت نظامی آمریکا و متحدان عربی اش در منطقه، احتمال اینکه جمهوری اسلامی آغازگر یک رویارویی باشد بسیار ضعیف است. مخاطب لحن تند سران جمهوری اسلامی بیشتر شنوندگان سیاست داخلی این کشور است.
سناریوی سوم – تصمیم اسراییل به حمله بازدارنده
ولی حتی اگر بحران فعلی را بتوان در تنگه هرمز حل و فصل کرد، اختلافات پیرامون برنامه هسته ای تهران همچنان به قوت خود باقی است. دولت اسراییل چندین بار تأیید کرده که بمب اتمی ایران را به عنوان یک تهدید بالقوه می داند. منابع اطلاعاتی اعلام کرده اند که ممکن است تهران تا یک سال دیگر به بمب اتمی دست یابد. به همین دلیل بازهای اسراییلی همچنان معتقدند باید علیه تأسیسات اتمی ایران حمله نظامی شود.
گفتن این مسأله از انجامش راحت تر است: کارخانه های مخفی که به غنی سازی اورانیوم مشغول اند در سراسر این کشور پراکنده اند. و این درحالی است که اکثر آنها در سنگرهای زیرزمینی ساخته شده اند که تنها می توان با بمب های ضدبانکر آنها را نابود کرد؛ و اسراییل فاقد این توان است. انجام یک حمله هوایی موفق علیه ایران نیاز به چند هفته رایزنی میان کارشناسان نظامی دارد.
درعین حال، اسراییل باید ضد حمله های ایران و متحدانش را به حساب آورد. بی شک سیستم تدافعی هوایی اسراییل می تواند حملات ایران را خنثی سازد. با این حال، بزرگ ترین خطر ازسوی حزب الله لبنان است که ازسوی ایران حمایت مالی، ایدئولوژیکی و نظامی می شود. حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله، در گذشته بارها تهدید کرده که “جنگ علیه ایران، کل منطقه را وارد جنگ خواهد کرد”. امروز کارشناسان وزارت دفاع اسراییل، مرز لبنان با اسراییل را “مرز ایران و اسراییل” می نامند.
براساس نتیجه گیری های دستگاه های اطلاعاتی غربی، زرادخانه موشکی حزب الله از زمان جنگ ژوئیه ۲۰۰۶ تاکنون تا حد قابل توجهی توسعه یافته. حزب الله حتی این توان را دارد که به شهرهای جنوبی اسراییل حمله کند. حمله به شهرهای شمالی نیز، علی رغم فاصله کوتاه، برای سیستم دفاعی ضدموشکی اسراییل مشکل است. در این صورت، دیگر یک محل امن در اسراییل یافت نخواهد شد و زندگی مردم و اقتصاد کشور فلج خواهد شد. از زمان جنگ کیپور در سال ۱۹۷۳ و شاید حتی از سال ۱۹۴۸ چنین شرایطی هرگز اتفاق نیفتاده است.
سناریوی چهارم – پذیرش برنامه اتمی ایران ازسوی غرب
برخی محافل امنیتی اسراییل نسبت به حمله علیه ایران و پیامدهای غیرقابل پیش بینی آن هشدار می دهند. تامیر پاردو، رییس موساد، در ماه دسامبر در حضور سفرا اعلام کرد که دولت یهود به خوبی می تواند با بمب اتمی ایران همزیستی کند. درهمین راستا، میر داگان، رییس سابق موساد، قبلاً اظهار داشته بود که “نباید به راهکارهای نظامی متوسل شویم”.
این سخنان در ایالات متحده با روی باز پذیرفته شوند. در مقایسه با دولت اسراییل، واشنگتن خطر را به خوبی احساس کرده. لئون پانتا، وزیر دفاع آمریکا در این ارتباط گفت: “خط قرمز ما برای ایران این است که آنها دست به ساخت سلاح اتمی نزنند.”
سناریوی پنجم – استراتژی دوگانه، مذاکرات و جنگ مخفی
در نتیجه، محتمل ترین سناریو در رویارویی میان آمریکا، اسراییل و ایران این است که به سوی یک استراتژی دوگانه گام برداریم. ازیک طرف، فشارهای دیپلماتیک ازطریق اعمال تحریم و قدرت نمایی مطرح است. درعین حال، کشورهای غربی به جنگ مخفی خود علیه ایران ادامه خواهند داد. به عنوان مثال ویروس کامپیوتری استاکس نت که در سال ۲۰۱۰ وارد سیستم های کنترل هسته ای ایران شد و آن را برای ماه ها به تعویق انداخت.
دانشمندان ایرانی نیز در همین راستا مورد هدف قرار گرفتند. سران جمهوری اسلامی نیز آمریکا و اسراییل را مسؤول این سوءقصدها معرفی کردند. آیا واشنگتن و اورشلیم که یکی از دلایل مبارزات شان “مبارزه علیه تروریسم” است، خود در دسته “تروریست”ها طبقه بندی شده اند، به طوری که در روز روشن به افراد غیرنظامی حمله می کنند؟
ولی فراموش نکنیم که در صورت وقوع جنگ علیه ایران، کل منطقه را شعله ور خواهیم کرد.
منبع: اشپیگل، ۳۱ ژانویه