نیروهای دموکراسی خواه خارج از کشور در معرض آزمونی جدید قرار گرفته اند. این جریان با چه اقدامات و تحلیلهایی میتواند از نیروی مطرح به نیروی موثر تبدیل شود؟ البته روی سخن در این یادداشت با جریانها و افرادی است که معتقدند:
۱- اتفاقات در داخل میافتد در نتیجه نیروی مخاطب را باید شناخت و برای آن نیرو تحلیل و راهبرد ارائه داد.
۲- مسئله ایران استبداد است نه مستبد، در نتیجه دموکراسیخواهی را به عنوان مطالبه مطرح میکنند.
۳- به هژمونی برنامه اعتقاد دارند نه هژمونی جریانی؛ و جنبش سبز و رهبری مبعوث آن را حداقل به عنوان رهبران مدنی قبول دارند.
شرایط سخت داخلی
قصد حاکمیت گشودن فضا نیست و سودای رفرم نسبی در ایجاد فضا را ندارد. امکان رابطه میان نیروهای داخل کشور بسیار سخت یا غیرممکن است. این فشار به حدی است که امکان تحمل و ایجاد فضای مناسب برای تحلیل و اقدام را از نیروها میگیرد. نتیجه این فشار آن است که اگر در نزدیک انتخابات، فضا هم به شکل محدود باز شود باز نیروهای مزبور ناچارند مطابق سیاستهای حاکمیت عمل کنند. چون فرصت تدبیر و تامل نیروهای داخلی به دلیل فشار و تزویر حاکمیت بسیار محدود شده در نتیجه تصمیم گیری موثر از سوی نیروهای سبز و اصلاحطلب امکانپذیر نیست.
خارج از کشور و امکان تعامل
شرایط نیروهای خارج از کشور از این لحاظ متفاوت است که امکان استفاده از شرایط مناسب برای تدبیر موثر وجود دارد. این عنصر میتواند کمک کند تا این نیروها به تقدیر غافلگیری مجدد دچار نشوند. نیروهای دموکراسیخواه خارج از کشور با توجه به شرایط ایجاد شده میتوانند در ایفای نقش ملی خود قدمی به جلو بیایند و از نیروی مطرح به نیروی موثر تبدیل شوند که این خود قدمی به جلوست. ارزیابی انتخابات ۱۳۸۸ نشان میدهد نیروهای خارج از کشور در نزدیک انتخابات و بعد از آن نقش موثری ایفا کردند اما در ایجاد فضای انتخاباتی از ماهها قبل نقش موثر نداشتند. اگر نیروهایی اینچنین رفتار کردند صدایشان در داخل کشور چندان پژواک نداشت.
شرایط جدید
شرایط فعلی امکانی فراهم آورده است که میتوان صدای رسا و واقعی داخل کشور شد. صدای جامعه مدنی، جریانهای دموکراسیخواه و صدای زندانیان و رهبران جنبش.
بیگمان پژواک این صدا، فضای جدید رو به اعتلا ایجاد میکند، قدرت تحولخواهی را روزافزون میسازد و تا حد زیادی از کشمکشهای فردی و جریانها میکاهد.
دموکراسیخواهان در خارج میتوانند با تمرکز روی چهارمحور: ۱ - رفع حصر رهبران جنبش و آزادی زندانیان سیاسی، ۲- انتخابات پیش روی رئیسجمهوری و ۳- مخالفت با حمله احتمالی علیه ایران ۴- صدای بلند جامعه مدنی بودن۵ - ایجاد فضای موثر برای طرح خواستههای اقتصادی مردم، در ایران نقش بازی کنند.
۱- رفع حصر رهبران جنبش و آزادی زندانیان سیاسی
رکود نسبی در جامعه ایران نیاز به شوک مثبت دارد، البته به انفجار نیاز ندارد چون انفجار به انتحار ختم میشود. شورشهای کور شرایط را بهتر نمیکند. دولت ایران توان مقابله با شورشها را دارد که جواب آن سرکوب است. اما بیگمان توان مقابله با حرکتهای مدنی گسترده را ندارد. حرکتهای بینالمللی از قبیل گردهمایی ایرانیان در سراسر جهان، دیدار با سازمانهای مدنی و احزاب سیاسی و دیدار با شخصیتهای دموکرات و آزادیخواه برای رفع حصر موسوی و کروبی اقدامی مثبت است. در این دیدارها و فعالیتها از مخاطبین خواسته میشود که به دولت ایران فشار آورند که رفع حصر صورت بگیرد. برای انجام این کار میتوان از تمام امکانات معقول و موثر بهره گرفت. این اقدام دو تاثیر مهم دارد: ۱- همدلی نیروهای داخل و خارج را بیشتر میکند. ۲- فشار بر حاکمیت فراوانتر میشود.
اگر رفع حصر شود جامعه شوک مثبت و معقول دریافت میکند. بیگمان کمپین رفع حصر کروبی و موسوی و آزادی زندانیان سیاسی میتواند هماهنگ انجام شود و متمرکز هدایت شود یا اینکه به شکل غیرمتمرکز با توافق بر سر اصولی مشخص صورت بگیرد، منتها در شکل غیرمتمرکز میتوان بر سر چند اصل و روش و زمان مناسب هماهنگی ایجاد کرد.
راه اندازی کمپین موسوی و کروبی و توافق بر سر بیانیه ۱۷ موسوی و بیانیه ۴ کروبی (حقوق شهروندی) را تاکید و تایید کند که گامی به سوی دموکراسیخواهی ممکن در ایران است.
۲- انتخابات پیش روی رئیسجمهوری
حکومت برای انتخابات پیش رو برنامه همراه با تزویر تدارک دیده که باید خنثی شود. اختلاف میان اصلاحطلبان و سبزها و دموکراسیخواهان در دستور کار است. چگونه میتوان این هدف حکومت را خنثی کرد؟
همگامی نسبی نیروها درسالهای پرالتهاب آینده به دموکراسیخواهی نیروها یاری میرساند. برای حفظ و افزایش این همگرایی باید برنامهریزی داشت و جلو اختلافات در دوران رکود را گرفت، چرا که در دوران رکود اختلافات عمیقتر میشود. اختلافات در دوران رکود امکان همکاری موثر نیروها را در دوران اعتلا میگیرد. چنین امری را هم در دوره اصلاحات و هم دوران جنبش سبز میدیدیم که مانع از همگرایی نیروها به شکل موثر شد.
در حالی که اقشار متوسط و تحصیلکرده که نیروی اصلی جنبش هستند از نیروها انتظار همگرایی داشتند و هنوز هم دارند، آن را کمتر دیدهاند. برای آسیبشناسی این مشکل ناچار هستیم با ورود به موقع بر مسائل جامعه هماهنگتر میان داخل و خارج شویم و این فاصله را کمتر و کمتر کنیم. پس باید در انتخابات پیش رو با در نظر گرفتن امکان همراهی اصلاحطلبان و سبزها و دموکراسیخواهان و توان اقشار متوسط جامعه، شرایط حاکمیت و شرایط جهانی توجه کرد و به راهبرد هماهنگ و موثر رسید. در این مورد سخن بسیار است اما باید همگان با رعایت نقد با یکدیگر تعامل کنند تا به همگرایی بیشتر برسند.
نیروهای خارج از کشور امکان بسط و شرح نظر مناسبتری دارند، منتها اگر هشیار و متناسب با درک شرایط داخل موضعگیری کنند.
۳- مخالفت با حمله احتمالی علیه ایران
اقدام موثر نیروهای خارج از کشور میتواند مخالفت با جنگ و حمله احتمالی علیه ایران باشد. پژواک واقعی صدای مردم ایران، مخالفت با جنگ و حمله نظامی است.
هر نوع کمپین قدرتمند در این مورد بر همدلی مردم با نیروهای سیاسی میافزاید و نشان میدهد که دموکراسیخواهان با قدرت با نیروهای جنگطلب حاکمیت و جناحهای جنگطلب غربی مخالف هستند و هر گونه جنگطلبی و ماجراجویی برای ایران و منطقه و جهان را فاجعه قلمداد میکنند. از نوشتن مقاله در رسانههای فارسیزبان و خارجی از گردهمایی تا دیدار با شخصیتها و گروهها و نهادهای بینالمللی و نوشتن نامه سرگشاده به مقامات کشورهای غربی و حکومت ایران میتواند این کمپین را پرشکوه کند.
۴- در هر شرایطی بدون قید شرط صدای جامعه مدنی ایران باشیم از حقوق مدنی آنان در هر شرایطی حمایت کنیم.
۵- طرح مطالبات اقتصادی جامعه و جهت سیاسی و مدنی دادن بدون سیاست زدگی بخشی از وظایف مهم خارج از کشور میتواند باشد.
به نظر میرسد که پنج هدف مزبور، اگر در دستور کار نیروهای خارج از کشور قرار بگیرد و بر انجام آن توافق شود تا جریانات با یکدیگر هماهنگ شوندو حر کت بر حول اهداف مزبور رابطه با داخل را به مردم و جامعه مدنی نز دیک میکند.
در راستای این همکاری میباید چند ویژگی باید مورد مطالعه و توافق قرار بگیرد که عبارتند از:
۱- نحوه سازماندهی متمرکز یا غیرمتمرکز
۲- توافقهای حداقلی برای همگرایی بیشتر
۳- گفتگوهای مناسب در مورد نحوه عمل مشترک انجام بگیرد.
۴- پیشنهاددهندگان میتوانند جوانان سبز یا مجموعه چهرهها و جریانات دستاندر کار باشند در نتیجه این حرکات میتواند به نام همه جریانها یا یک نهاد ستادی به اجرا در آید تا احساس هژمونی طلبی در میان نیروها ایجاد نکند.
در این مورد تجربه کارهای مشترک وجود دارد که قابل تامل است. مانند حرکات مشترک در دوره جنبش سبز و راه اندازی کمپینهای حمایتی از نهادهای مدنی و زندانیان….. این اقدامات باید جمع بندی و اصلاح شود تا موفقتر انجام شود.