عزیز حکیمی
سلمان رشدی، نویسندهی بریتانیایی، گذشته از آن که جزو نویسندههای شناختهشدهی جهان است، احتمالا برای نویسندههای همترازش، به طور رشکبرانگیزی جزو خوشاقبالترین آنها نیز هست، تا حدی که به سختی میتوان گفت آیا این کیفیت خوب آثار رشدیست که او را چنین مطرح کرده، یا عزم خستگیناپذیر مقامهای ایرانی که با دشمنی غیرقابلدرکشان با رشدی، برای او و آثارش تبلیغ میکنند.
وزارت ارشاد ایران به دلیل حضور سلمان رشدی، در نشست افتتاحیه نمایشگاه کتاب فرانکفورت تصمیم گرفته این نمایشگاه را تحریم کند، هرچند آنچه در واقعیت اتفاق میافتد، نه تحریم نمایشگاه، که محروم کردن نویسندگان و ناشران ایرانی از یک فرصت مهم بین المللی در نشر کتاب است.
در بیانیهای که وزارت ارشاد صادر کرده، آمده است: «نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت […] متأسفانه در سال جاری در تعارض آشکار با اهداف اعلام شده فرهنگی، تحت پوشش آزادی بیان اقدام به دعوت از یکی از چهرههای منفور در جهان اسلام نموده و برای سلمان رشدی، نویسنده ملحد کتاب آیات شیطانی فرصتی برای ایراد سخنرانی در آن نمایشگاه و رونمایی از آخرین اثر وی نموده است که محتوای آن نیز خود نوعی مقابله مستقیم با اندیشهها و باورهای دینی میباشد»
جمهوری اسلامی، از جمله معدود کشورهاییست که هنوز هم فرهنگ و هنر و نشر کتاب را ابزاری در خدمت سیاست میداند و تعریفهای تنگنظرانه، متناقض و سیاستزده منحصر به خود را از آزادی بیان (و دیگر آزادیهای مدنی) دارد.
وزارت ارشاد ایران میافزاید: «جای تأسف است که برگزارکنندگان این رخداد خود را بازیچه دست عوامل صهیونیست و ضد اسلام قرار داده و با مستمسک قرار دادن واژه آزادی بیان، عواطف و احساسات مسلمانان سراسر جهان را خدشهدار ساختهاند.»
البته مقامهای ایرانی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت که سهل است، در رویدادهای داخلی مشابه (مثل نشر یک کتاب، یک تجمع فرهنگی، تشکیل یک سازمان مردمی)، حتی اگر تحت نظارت مستقیم خودشان رخ دهد هم، قادر بودهاند ردپایی از صهیونیستها و استکبار جهانی بیابند، و جایی هم برای حرف حساب باقی نمیگذارند. چون احتمالا اگر میشد با حرف حساب و گفتگوی مدنی آنها را متقاعد ساخت که چنین سیاستهایی نتیجهای چیزی جز ضربه زدن به سرمایههای معنوی ایران و مطرح شدن هر چه بیشتر یک نویسنده «مرتد» ندارد، در چند دهه گذشته طبیعتا گشایشی حاصل میشد. اما ظاهرا اهل فرهنگ و قلم ایران، مثل والدین کودکی بهانهجو و پرخاشگر، ذله شدهاند.
مدتهاست که سانسور و دیگر محدودیتهایی که بر ضد کتاب در ایران اعمال میشود به ندرت باعث تعجب فارسی زبانها میشود و کمتر کسی حال اعتراض و برنامه ریزی برای اقدامی مدنی بر ضد آن را دارد. اما پرسشی که به هر عقل سلیمی میرسد این است که ایران از محروم ساختن ناشران ایرانی از فرصتی که این نمایشگاه به دست میدهد، دقیقا چه سودی میبرد؟ آیا این تصمیم ایران کوچکترین تاثیری بر کیفیت نمایشگاه خواهد داشت؟ آیا در پایان نمایشگاه حتی کسی یادش خواهد ماند که ایران آن را تحریم کرده بود؟ آیا وزارت ارشاد ایران واقعا نمی داند که این تصمیم فقط شمار خوانندگان سلمان رشدی را افزایش خواهد داد؟ این آیاها را میتوان همین طور ادامه داد.
در خبری که سایت فارسی بی بی سی در مورد تحریم نمایشگاه کتاب فرانکفورت از سوی وزارت ارشاد ایران، منتشر کرده آمده که «تعدادی از تشکلهای نشر در ایران» با نوشتن نامه ای به برگزارکنندگان نمایشگاه خواسته اند که سلمان رشدی در این نمایشگاه حضور نیابد. در گزارش بیبیسی روشن نشده که آیا منظور از این تشکلها ناشرهای خصوصی در ایران است یا تشکلهای دولتی مرتبط با نشر و صد البته امید این است که گروه دوم باشد.
با این همه، اگر حال و حوصلهای باقی باشد، اتفاقاتی نظیر تصمیم وزارت ارشاد ایران برای تحریم نمایشگاه کتاب فرانکفورت، هرچند تاسفبار، همزمان میتواند فرصتی خوب برای جلب توجه جهانی به وضعیت نشر و کتاب در ایران باشد. چنین اخباری برای ایرانیها و دیگر فارسی زبانها ممکن است تکراری باشد، اما برای بسیاری از مردم جهان جزو رویدادهای قابل توجه است. برای درک این اهمیت کافی است تجسم کنیم قرار است به یک شهروند کتابخوان و کتابدوست آلمانی بفهمانیم که چرا ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت شرکت نخواهد کرد. کلیدواژههای اصلی که در این توضیح به کار میبریم چه خواهد بود؟ و نیز به جز احتمالا کرهی شمالی چند کشور دیگر را میشناسید که برای توجیه تصمیمی مشابه از کلیدواژههای مشابهی استفاده کنند؟
هر چند از زمانی که رهبران سیاسی آلمان نیز فرهنگ، هنر و کتاب را ابزاری در خدمت سیاست میدانستند، چند دهه ای بیشتر نمی گذرد، اما نسل جدید اروپایی به دشواری میتواند از منطق مقامهای ایران در محروم کردن یکی از بخشهای اصلی جامعه خود از یک فرصت مهم شگفت زده نشود.
فایده جلب توجه جهانی به این وضعیت، هرچند باعث تغییر سیاستهای جمهوری اسلامی در ارتباط در عرصه نشر نخواهد شد، اما میتواند باعث همکاری و همدلی بیشتر نهادهای جهانی مرتبط با نشر و کتاب با نهادهای فرهنگی فعال در حوزه نشر و کتاب فارسی در خارج از ایران شود و کمک کند تا حداقل بخشی از آسیبهای ناشی از سیاستهای دولت ایران در این حوزه ترمیم شود. و این روزنامهنگاران فارسیزبان، بخصوص کسانی که در رسانههای خارجی به زبانهایی غیر از فارسی کار میکنند، هستند که میتوانند نقشی مهم در مطرح کردن این معضل در سطح جهانی داشته باشند.
منبع: نبشت. کام