‎‫آن مرد زیر باران رفت‬

‎‫حمید جعفری‬
‎‫حمید جعفری‬

«آن مرد آمد» ، «آن مرد با اسب زیر باران آمد» …این جملات دست کم اگر یادآور هفت سالگی و درس و مدرسه نباشد ، تداعی کننده فصل پاییز و مهرگان است . چرا که «آن مرد» زیر باران با «اسب» می آید . انگار بیش از آنکه آمدن «آن مرد» در ذهن هفت سالگی ما مانده باشد این گزارش هواشناسی است که با تکرار این جملات برای ما تداعی می شود چرا که تا مادامی که خورشید از «شرق» طلوع می کند و از غرب غروب ، در پاییز باران می بارد و گزارش هواشناسی همانی است که در هفت سالگی آموختیم . اما این روزها برعکس روزهای هفت سالگی از آمدن «آن مرد» نه تنها خبری نیست که از رفتن «آن مرد» خبر می رسد .‬

‫«مرتضی مردیها» فیلسوف ، نویسنده، روزنامه‌نگار و مترجم رفت . مهاجرت کرد .‬
‎  ‫به کجا ؟ به فرانسه ؛ پاریس- دوستان نزدیک اش از احتمال حضور «مردیها» در آمریکا هم سخن می گویند. – ‬
‎ ‫چرا رفت ؟ برای اینکه از سال 84 حضورش در دانشگاه علامه طباطبایی تهران با مشکلات بسیاری همراه شد تا اینکه در سال 89 از این دانشگاه اخراج شد و اجازه تدریس هیچ واحد درسی را به استاد در دانشگاه تربیت مدرس هم ندادند . ‬
‎        ‫برمی گردد؟ شاید …‬
        ‫ ‬
‎        ‫از این دست «مرد» ها بسیار بودند و هستند که رفتن شان زیر باران بوده است . سال 88 همین روزها دانشکده ادبیات دانشگاه تهران خبرساز شد . خبر رسید «محمد رضا شفیعی کدکنی» برای گذراندن یک دوره مطالعاتی در دانشگاه «پرینستون » به ایالات متحده سفر می کند . حاضران و گواهان با خود می خواندند ؛ « سفرت به خیر اما تو دوستی خدا را / چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی / به شکوفه ها به باران / برسان سلام ما را» یک سال سپری شد و وعده حضور دوباره «کدکنی» در ایران محقق و کلاس های شاعر خراسانی دوباره مملو از جمعیت شد .

«بهرام بیضایی» در کوران برف و باران سال گذشته برای تدریس به دعوت دانشگاه «استنفورد» به ایالات متحده رفت . خبرهای جسته گریخته از ناخوش احوالی «بیضایی» سخت دوستدارانش را نگران کرد تا اینکه «شهلا لاهیجی» مدیر انتشارات «روشنگران و مطالعات زنان» و ناشر آثار «بیضایی» نگرانی ها را کمتر کرد و خبر از بهبودی نسبی او داد . هنوز یک سال نشده است که «بیضایی» مهاجرت کرده است و حاضران منتظرند که اگر در روزهای بارانی نشد دست کم در روزهای برفی «بیضایی» برگردد . ناگفته نماند درمورد مورد خاص «مردیها» نه تنها جامعه اندیشه و آکادمیک ایرانی که جامعه روزنامه نگاران هم از حضور او بی نصیب می شوند . «مردیها» دبیر سروی اندیشه روزنامه «جامعه» بود و با روزنامه های «طوس» و «نشاط» و …همکاری داشت. ‬
        ‫ ‬
‎        ‫«مرتضی مردیها» دکتر در فلسفه روش شناسی از فرانسه ، در مقاله «در دفاع از مهاجرت و نقد میهن » هویت آسیب شناختی پدیده مهاجرت نخبگان را در اتصال دقیق با نوع نگرش مبتنی بر تقسیم جهان به دولت – ملتها می داند و معتقد است این نگرش در حال تغییر است و به همین دلیل آن هویت هم می تواند عوض شود . «مردیها» حس وطن دوستی و این باور که «چراغم در این خانه می سوزد » و «ریشه هایم در این خاک است» را مورد نقد قرار می دهد و مخاطب را به این نگرش دعوت می کند که روشنایی خورشید و ستارگان را در هر جای جهان می توان به نظاره نشست و می توان سراسر جهان را وطن خود انگاشت.حالا شاید مغمومانه باید این مقاله «مردیها» را دوباره و دوباره خواند که او و همگنان اش ‬
‎‫کجا رفتند و چرا رفتند؟ که ستارگان آسمانش بی دلیل نمی سوزند و اینجا.


‎ ‫منبع:شرق‬