گپ

نویسنده
یوسف محمدی

گفت و گو با آرش دادگر در نشست مطبوعاتی نمایش طوفان

تکرار بی معنا

آقای دادگر،در اغلب نمایش هایی که سال های اخیر از شما در مقام کارگردان دیده ایم متوجه علاقه ای در ترکیب بندی حضور تماشاگر و اجرایتان شده ایم که اصرار جنابعالی را به تکرار این نوع چیدمان در شکل روایت اثرتان بیشتر نشان می دهد.چرا این روش را در همه ی آثار اخیرتان به اجرا در آوردید و اساسا متن،فضای درام و عناصر مختلف آن تا چه اندازه ای به این کنش شما یاز پیدا می کردند؟

همیشه در آثارم با مسائل سخت افزاری مواجه می شوم، زیرا برای من مکانی که یک رویداد تئاتری در آن اتفاق می افتد، بسیار مهم است.با توجه به اهمیتی که برای حضور تماشاگر در طول صحنه و چیدمان سیال قائلم، در نهایت تالار قشقایی به اجرای این اثر اختصاص داده شد. علاقمند بودم که طراحی صحنه این نمایش هم به گونه ای باشد که در برخی بخش های اثر، مخاطب برای دنبال کردن نمایش مجبور به چرخش سر شود.

به نظرتان طوفان چه ویژگی های مهمی برای جلب نظر تماشاگر نسبت به خود دارد؟

معتقدم کار بر موضوعی که عده ای معتقدند نباید تغییری در آن ایجاد کرد و تماشاگر بارها و بارها آن را دیده یا شنیده و نسبت به آن علاقه مند یا بی علاقه بوده، بسیار سخت است، زیرا بر این باورم اینگونه آثار باید به شکلی ارائه شوند که نشنیده ها، ندیده ها و نخوانده ها را به مخاطب ارائه کنند.
همیشه دوست دارم در خلق اثر، کار را از ندانسته ها آغاز کنم تا منجر به ایجاد شک در دایره دانسته های افراد شود، زیرا آشنایی زدایی و بیگانه سازی همیشه برایم حائز اهمیت بوده است.

تفاوت های میان تولید طوفان و دیگر آثارتان در شیوه ی اجرایی چیست؟

تنها تفاوت روند تولید این اثر با دیگر آثارم در این است که همیشه از متن تا اجرای اثر همپای نویسنده بودم، ولی در این نمایش متنی را انتخاب کردم که نوشته شده بود، بنابراین جهانی را که می خواهم چیدمان کنم، با نویسنده مطرح نکرده بودم. به همین دلیل در تمرینات، بخشی از دیالوگ ها حذف یا برخی صحنه ها جا به جا شد و حتی پایان نمایش که به باورپذیری افراد با توجه به دانسته هایشان اشاره داشت، تغییر کرد.برای اجرای این طرح به گروه نمایشی اعلام کردم که این یک اجرای تاریخی نیست، بنابراین همه ارجاعات تاریخی مثل اسامی تاریخی افراد، باید حذف شود و در نهایت برهوتی ایجاد شود که انسان در تنهایی میان آن تصمیم بگیرد.

و این تعریف چگونه ارائه می شود؟

در ادبیات کلاسیک تکرار برای محکم تر کردن موضوع است، اما در ادبیات معاصر تکرار در جهت ایجاد بی معنایی است.من نیز همچون دیگران به باورها اعتقاد دارم، ولی قصدم از اجرای این اثر این بود که بگویم اجازه دهیم با جهانی جدید به سراغ باورهایمان برویم و شکلی بسازیم که انسان امروز بتواند خودش را در آن پیدا کند.به عقیده من امروز تئاتر در ورطه یک تکرار بیهوده، خالی از مقاومت و بسته قرار گرفته است، در صورتی که کار تئاتر درگیر کردن شما با جهانی است که مجبورید با آن مبارزه کنید، بنابراین اگر بدون چالش باشد، مثل یک نمایشگاه محسوب می شود.
علاقه مندی به کشف و پایه قرار دادن شک و اثبات کردن هر چیزی با دریافت های شخصی ام یکی از عوامل جذابیت در تولید و اجرا برای من است. تمایل به کسب تجربه درباره این نوع سبک و ژانر با ایجاد دگرگونی، عدم پرداختن به روایت های تاریخی، موسیقی های احساسی، نورپردازی های خاص و نوع متفاوت بیان دیالوگ های اثر، از سویی هم باعث ایجاد تلنگر در مخاطب شد و هم زمینه کسب این تجربه را به وجود آورد.


آیا کاری که شما در حال اجرای آن هستید برای نجات تئاتر از وضعیت آشفته ای است که در ان قرار دارد یا نگاهی جدید به مقوله ای فراگیر؟

در این نمایش تصمیم داشتم به جای پرداختن به ظواهری که باعث از دست دادن تئاتر می شود، زاویه نگاه جدیدی را برای تماشاگر به وجود آورم، که معتقدم در گام اول برای اجرای این اثر، ۶۰ درصد موفق عمل کرده ام.

برای اجرای نمایش هایتان همچنان وفادار به گروه خود هستید…

بله.گروه تئاتر کوانتوم بازیگران اصلی و ثابتی دارد که همواره مرا یاری کرده اند و من از همه این افراد تقدیر و تشکر می کنم.هر بار که برای تولید و اجرای این اثر به دور هم جمع می شدیم، از تمرین های آماده سازی و فشارهای سخت تمرین بهره می بردیم و هر روز نیز یک ساعت پیش از اجرا بازسازی دوباره کار را انجام می دهیم.برای دستیابی به پیشرفت باید هزینه پرداخت و تلاش کرد.