گزارشی از نشست خبری نمایش ”آواز خوان طاس”
این تئاتر ابزورد نیست
بهاره رهنما، سروش صحت، فلامک جنیدی و هوتن شکیبا از بازیگران “آواز خوان طاس” به همراه بهمن معتمدیان (کارگردان) و پویا آریانپور (طراح صحنه و لباس) در نشست خبری نمایش ”آواز خوان طاس” پاسخگوی سوالات خبرنگاران شده اند. گزارش این نشست از تهران را می خوانید.
آقای معتمدیان، به نظرتان این نمایش اوزن یونسکو جزو آثار پوچ گرای تئاتر محسوب می شود؟
معتمدیان : این نمایش نه تنها پوچ گرا و بیمعنی نیست، بلکه نگاهی انتقادی و عمیق به زندگی و روابط انسانها دارد. این نمایش که در حال حاضر در تما شاخانه ایرانشهر روی صحنه است، سال ۱۹۴۹ میلادی توسط اوژن یونسکو نوشته شده که از سوی نظریه پردازان و منتقدان به عنوان سردمدار جریان آبزورد (معنا باخته) شناخته میشود.
من خیلی به این برچسبهای هنری معتقد نیستم، اما از طرفی به منتقدان حق میدهم تا دست به این دسته بندیها بزنند. چرا که هر کار نویی، نیازمند یک تعریف است و نامی میخواهد که به آن خوانده شود. دهه ۵۰ میلادی هم، وقتی منتقدان هنری از جمله مارتین اسلین با آثار پیشرو و نو اوژن یونسکو و ساموئل بکت مواجه شدند، نام این جریان را تئاتر آبزورد نهادند.
تا چه اندازه در اجرایتان پایبند به این طبقه بندیها و از جمله تعریف و مفهوم تئاتر آبزورد بودهاید؟
معتمدیان : این نمایش که روی صحنه آوردهایم، از ورای گفتگوهای به ظاهر بیمعنیاش، یک موقعیت دراماتیک خلق میکند که نتیجهاش طرح پرسشهای روانشناسانه و هستیشناسانه در ذهن مخاطب است.
ارتباط با چینین متنی در خوانش ابتدایی دشوار به نظر میرسد. برای شما به عنوان بازیگر هم چینین جریانی وجود داشت؟
سروش صحت: “۶۳ سال پیش که این اثر نوشته و اجرا شد، اتفاقی عجیب و غریب در عالم تئاتر بود. ابتدا منتقدان و مخاطبان نتوانستند با آن ارتباط برقرار کنند که البته به مرور وضعیت عوض شد و “آواز خوان طاس” و دیگر آثار مشابه جایگاه شایسته خود را به دست آورند. با تاثیری که این اثر بر تئاتر بعد از خود گذاشت، جریانی را به راه انداخت که تا امروز به شکلهای گوناگون ادامه یافته است. در واقع امروز “آواز خوان طاس” یک اثر کلاسیک مربوط به تئاتر پیشرو به شمار میآید که دیگر عجیب و غریب هم نیست.
آقای شکیبا آیا شخصیت های نمایشی حاضر د راین نمایش عاری از هرگونه معنای زندگانی به حیاط خود ادامه می دهند؟
هوتن شکیبا : آثاری که آبزورد خوانده میشوند، آن قدر در دل خود معنا دارند که نمیتوان آنها را پوچ گرا خواند. ارتباط برقرار نکردن آدمها در زندگی مدرن، یکی از حرفهای اصلی این نمایشنامه است که من سعی کردم نقش آتش نشان را بر اساس آن شکل دهم.
خانم جنیدی، شکل بازی در این نمایش چه تفاوتی با دیگر آثار نمایشی دارد؟
فلامک جنیدی :در این کارها چون از شخصیتپردازی مرسوم خبری نیست، باید بیشتر ریتم کلی نمایش را پیدا کرد و خود را با آن هماهنگ ساخت. برای همین بازی کردن در نمایش “آواز خوان طاس” سخت و متفاوت و البته یک تجربه شیرین بود.
خانم رهنما شما خودتان از علاقمندان به تئاتر قصه گو هستید. بازی در این نمایش برایتان چگونه شکل می گیرد؟
خودم چه زمانی که مینویسم و چه زمانی که بازی میکنم، خیلی متکی به داستان هستم. اما در متنهایی مثل نوشتههای یونسکو، چون حس میکنم نقشهای در دست ندارم تا راهم را پیدا نمایم، بازیگری برایم یک تجربه بسیار نو و جالب میشود. در روند کار روی این نمایش، تازه فهمیدم و دیدم چقدر زندگی امروز ما نیازمند این جور متن هاست. مگر میشود اثری پوچ و بی معنی معرفی شود و این قدر متناسب با زمانه باشد. این یک نمایشنامه جادویی است که با کارگردانی خوب بهمن معتمدیان توانسته حق مطلب را به خوبی ادا کند.
ایده های طراحی لباس این نمایش تا چه اندازه بر امده از متن و کارگردانی اثر است؟
پویا آریانپور :آنچه خود متن یونسکو به من میدهد، مهمتر از آن چیزی است که منتقدان در بارهاش گفتهاند. هجو و سخره گرفتن همه چیزهایی که در زندگی عادی به نظر میآید، اساس کار این نمایشنامه نویس است که به نظرم این نمیتواند معنا گریزی به شمار آید.