دیدار

نویسنده
مینا خانی

هنر مسوول، هنر معترض…

 

 

رقاصه اثر گوستاو کلمیت

پیش گفتار:

آیا هنر قابل تعریف است؟ آیا هنر محدود شدنی ست؟ روح هنر چیست؟ روح پایبند به هنر چیست؟ “نایجل واربرتن” فیلسوف معاصر انگلیسی این سوال‌ها را اینگونه مطرح می‌کند؛ چرا آنچه که زیبا می‌‌نماید، زیبا می‌‌نماید؟ او در کتاب مبانی فلسفه این سوال را معادل سوال “هنر چیست و اثر هنری چیست؟” قرار داده است. در واقع او با معادل قرار دادن این دو سوال به ما میگوید که او هنر را خود زیبای می‌‌داند. در نظریه صورت معنادار هنر اینگونه تعریف شده است؛” هنر مجموع آثاریست که دارای نسبت معنا داری نسبت به یکدیگر هستند و در میان منتقدین حساس، احساس زیبای شناسانه را بر می‌‌انگیزند.“(نایجل واربرتن، مبانی فلسفه)

هنر نگاه زیبائی شناسانه به پیرامون است در حین خلق یک اثر هنری. مفهوم زیبای همچون مفهوم هنر مفهومی‌ بس گسترده است که طبیعتاً نمی‌شود آن را در چند جمله خلاصه کرد. اما آنچه که امروز به اثبات رسیده است ارتباط نگاه زیبائی شناسانه و خلق یک اثر هنریست.بحث پیرامون مساله هنر مسول و هنر معترض بحث گسترده‌ای ایست. در یادداشت پیشین سعی‌ کرده بودم که تا حدودی در مورد ارتباط هنر اروتیک و هنر اعتراض و تفاوت عمدهٔ آن با پورنوگرافی توضیح بدهم. اما واکنش‌های غیر هنری جامعه غیر هنری به برهنگی گلشیفته فرهانی در یک اثر هنری مرا بر آن داشت که در این مورد یادداشتی تکمیلی بنویسم.

اول: هنرمند مسول، در جوامع پیرامونی هنرمندی نیست که خود را درگیر خط گیری سیاسی کند. بلکه هنرمند مسول هنرمندیست که نتواند انسان جامعه خودش را در اثر هنری اش نادیده بگیرد. یک هنرمند جدای از اینکه هنرمند است، یک انسان است با نگاه و نظر مختص خودش. از این رو هیچکس نمی‌تواند هنرمند را به داشتن نظریه یا دیدگاهی‌ خاص محکوم یا محدود کند یا اینکه برعکس از او بخواهد که نظر خنثی داشته باشد. جدای از اینکه هر انسانی‌ دارای دیدگاه متفاوت است، خود نگاه زیبایی شناسانه به پیرامون در خلق یک اثر هنری نمی‌تواند نگاهی‌ خنثی باشد. پس نمی‌توان از هنرمند خواست و انتظار داشت که به دلیل شرایط خاص سیاسی یک کشور نگاهش به هنر و نوع فعالیت هنری آاش را تحت تاثیر جو سیاسی قالب قرار دهد. جدای از این که او هرگز نخواهد توانست تمام اقشار جامعه را راضی‌ نگاه دارد، او به اندازه کافی‌ در سیر تحولی‌ جامعه ش زندگی‌ هنری ش را متاثر دیده است.( مشخصا در موردی مثل مورد گلشیفته فراهانی؛ معادلات سیاسی زمانی‌ او را بر سر یک دو راهی‌ قرار داده اند که یا در ایران بماند و نتواند آنگونه که تا قبل از این امکان داشته فعالیت کند یا سینمای جهانی‌ و فعالیت در کشوری دیگر را انتخاب کند. او با انتخاب مورد دوم خود را از بدن جامعه هنری متاثر از فضای سیاسی ایران جدا می‌کند و طبیعتاً طبق قواعد دیگری به هنر میپردازد)

دوم: مخاطب هنر اعتراض، هنر مسئول و هنرمند مسئول نه تنها همیشه سردمدارانِ حکومت نیستند، بلکه اغلب هنرمند مسئول و معترض نقش خود در جامعه را به هیچ عنوان «بر خلاف فعالین سیاسی» چانه زنی با سردمداران قدرت نمی بیند، بلکه او خود را در برابر جامعه و انسان مسئول می داند و چنانچه خاستگاهش انسان و جامعه است مخاطبش نیز انسان و جامعه است. هنر اعتراض هرگز بر اساس معیارها و فرم خاصی تعریف نشده است و اغلب به همین دلیل است که دقیقا در همان لحظه که هنرمند فریاد نمی زند که؛” من در حال اعتراض کردنم” با هنر خودش اعتراض می کند. او می تواند از جامعه به جامعه اعتراض کند و دقیقا در همان لحظه که ادعای انجام دادن چنین کاری را ندارد با اکت هنری خودش موفق به انجام این مهم می شود. این اعتراض قرار نیست که خوشایند اغلب آحاد یک جامعه یا در جریان تحولِ سیاسی خاصی باشد. این اعتراض اغلب به هیچ عنوان هیچ خواستگاه سیاسی ندارد.

سوم: هنر اروتیک و هنر برهنه در مواجه با جامعه ای که دریافتش از اروتیسم همان پورنوگرافی و استهجان است، نقش اعتراضی دارد. یعنی خود هنر اروتیک به تنهایی معنای هنر اعتراض نمی دهد اما در جامعه ای که برهنه گی و اروتیسم غیر اخلاقی شناخته می شود این اکت هنری درست در همان لحظه که موفق می شود یک اکت هنری باشد؛ یک اکت اعتراضی می شود. در این زمینه حتما نباید هنرمند قبل از آن اعلام کند که در حال انجام دادن اکت اعتراضیست چون خود نفس عمل در اینجااعتراض به درکِ ناصحیح از جایگاه و خاستگاه اروتیسم در هنر است. هنر برهنه و هنر اروتیک تنها در مواجه با جامعه ای خاص می تواند اعتراض تعبیر شود چنانچه اکت هنری گلشیفته فراهانی در جامعه هنری فرانسه یک کار هنریِ عادیست و در مواجه با جامعه ایران می تواند هنر اعتراض و تابوشکن تعریف شود حتی اگر قصد گلشیفه فراهانی چنین چیزی نبوده باشد (از نظر نگارنده در موردی مثل مورد علیا ماجده ضعف کاراو فقط و فقط در ضعف هنری اکت او بود، گرچه او به هنر اعتراضی اشاره کرده بود و حتی اعلام کرده بود که قصد تابو شکنی دارد اما او در انجام اکت هنری آنقدر قدرت نداشت تا بشود کار او را “هنر اعتراض” نامید)

چهارم: تفاوت هنر اروتیک و هنر برهنه با پورنوگرافی در بعد هنری کار است. هرگز جامعه ای نمی تواند یک کار هنری را از لحاظ اخلاقی ارزیابی کند هرگز جامعه ای نمی تواند یک اکت هنری را غیر از قالب هنری اش در قالب دیگری ارزیابی کند. اخلاق حوزه ای متفاوت است که می تواند نظر خود را در این زمینه داشته باشد اما از آنجایی که اخلاق امری نسبی است که از طرف هر طیف و حتی انسان دیگری می تواند گونه ای دیگر تعریف شود، هرگز و هرگز نمی توان هنرمند ی را اخلاق گرا یا بی اخلاق نامید تا زمانی که اکت هنری او یک اکت هنری صرف باشد و سفارشی برای سازمان و یا گروه خاصی از سردمداران قدرت ساخته نشده باشد. آنچه در بعد هنری یک اکت هنری غالب است نگاه زیبایی شناسانه به موضوعات انسانی و اجتماعی و غیره است و تا زمانی که هنر به این نگاه پایبند مانده است، هنر مسئول شناخته می شود و دقیقا از همین جاست که تفاوت هنر برهنه و اروتیک با پورنوگرافی آغاز می شود در پورنوگرافی شما با یک صنعت خشک مواجه هستید و هیچ اثری از انسان، تمایلات انسانی و زیبایی شناسانه وجود ندارد.