روز ۱۸ سپتامبر هزاران تظاهرکننده از روز قدس استفاده کردند و بار دیگر مخالفت خود را با ریاست جمهوری احمدی نژاد نشان دادند. از دید محافظه کاران، این اعتراض مردمی از سوی بیگانگان رهبری می شود: نقطه نظری که می تواند بر روند مذاکرات هسته ای تأثیر بسزایی داشته باشد.
درحالی که ایالات متحده درگیر نشست گروه بیست کشور در تاریخ اول اکتبر است، توجه ایران بر اعتراضات ۱۸ سپتامبر متمرکز شده. این اختلاف فاحش در دستور کار دو کشور عامل مهمی در ایجاد پیچیدگی در مذاکرات بین جمهوری اسلامی و جامعه بین الملل در هفته های آتی خواهد بود. اعتراضات مردم ایران، به ویژه تظاهرات روز قدس امسال، یک معضل بزرگ را برای دولت جمهوری اسلامی به وجود آورده. روز قدس این فرصت را به مردم داد تا بار دیگر به خیابان ها بیایند و مخالفت خود را با دولت جمهوری اسلامی نشان دهند. طی هفته های اخیر، مهم ترین موضوع مورد بحث در محافل سیاسی ایران مسأله روز قدس بوده، نه پرونده هسته ای. به خوبی مشاهده می شود که نه تنها مسایل داخلی جمهوری اسلامی بیش از مسایل مربوط به سیاست خارجی اهمیت دارد، بلکه تا چه حد موقعیت سیاسی ایران متزلزل شده است.
از ۲۰ سال پیش تاکنون رهبر انقلاب آیت الله علی خامنه ای بیم تهاجم فرهنگی غرب علیه جمهوری اسلامی را داشته و اکنون اظهار می دارد که غرب یک “انقلاب مخملی” مشابه انقلاب چکسلواکی در سال ۱۹۸۹ به راه خواهد انداخت.
از دید علی خامنه ای، تنها دستاورد سازش بر سر مسأله هسته ای این است که تلاش های غرب برای سرنگونی حکومت او بیشتر خواهد شد. هیچ اهمیتی ندارد که واشنگتن چند بار دست خود را به سوی ایران دراز کرده و پیشنهاد گفتمان داده، زیرا جمهوری اسلامی حتی یک کلمه از حرف های ایالات متحده را باور نمی کند. ترس از “انقلاب مخملی” و همچنین شکاف عمیق میان محافل و نخبگان سیاسی ایرانی به شدت مذاکره با ایران را دچار مشکل کرده. حتی علی خامنه ای هم نمی تواند در نزد نخبگان سیاسی اجماع به وجود آورد و باعث یک تحول اساسی شود. احمدی نژاد نیز به نوبه خود همواره تلاش کرده تا از مذاکرات بین المللی برای مطرح کردن خود سود ببرد و این مسأله به خوبی در نامه هایش به باراک اوباما مشخص است. هدف اصلی رییس جمهور ایران استفاده از این سکو برای ارتقای پروژه های ایدئولوژیک و ضد غربی اش است که در همه آنها چاشنی “آخر دنیایی” نیز به چشم می خورد. احمدی نژاد همچنین معتقد است که غرب را می توان تسلیم خواسته های جمهوری اسلامی کرد و اینکه توافق امکان پذیر است. از طرف دیگر، خامنه ای نیز بیشتر نگران ضررهای بالقوه توافق با غرب است.
به علاوه، محافظه کاران ایرانی شخصیت های متعارفی ندارند و به همین دلیل قادرند به شکلی کاملاً دور از انتظار در چارچوب یک گفتمان متعهد شوند. محافظه کاران پیشنهادات غرب را بیشتر به صورت یک دسیسه می دانند تا یک همکاری، و باز شدن راه غرب را عاملی برای بی ثبات شدن حکومت اسلامی می دانند؛ این درحالی است که تحریم ها نیز تأثیرات کمی نداشته و ممکن است باعث بیدار شدن عرق ملی شوند. با اینکه دورنمای فعلی در ایجاد رابطه با ایران بسیار ضعیف می نماید، ولی کشورهای غربی چاره دیگری نمی شناسند. سران ایرانی علی رغم نداشتن اطمینان نسبت به غرب می توانند تصمیم درستی اتخاذ کنند و پیشنهاد رییس جمهور مردمی امریکا را بپذیرند.
این کشور از بحران اقتصادی، تحریم ها و سیاست های ایدئولوژیکی و اقتصادی اشتباه احمدی نژاد به شدت ضربه خورده. از سوی دیگر، نگرانی از حمله نظامی اسراییل نیز مزید بر علت شده. علی رغم تمامی این موارد، باید واقع بینانه رفتار کنیم. زیرا محافظه کاران همواره بر این اعتقادند که غرب در تلاش است تا نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کند.
منبع: کوریه انترناسیونال، ۲۱ سپتامبر