گرچه اصولگرایان، در روزهای گذشته بارها تاکید کردهاند که صلاحیت رحیممشایی برای انتخابات باید رد شود، اما فراموش نکردهاند که رفتارهای گذشته و سخنان فعلی او را نیز نقد کنند و آنهم به صورتی فعال. همچنان که نقد محمود احمدینژاد و عملکرد دولت وی –ـ به عنوان بزرگترین حامی مشایی ـ– نقل محافل اصولگراست؛ از جمله این نقدها نامه ای است که در آن مشایی “از احمدینژاد دروغگوتر” توصیف شده است.
سایت الف، متعلق به احمد توکلی، با انتشار گزارشی پیرامون فردی که وی را “مفسد اقتصادی” خوانده، به حمایت رحیممشایی و احمدینژآد از وی اشاره کرده است.
الف با انتشار عکسها و اسنادی از “حمید باقری درمنی” نوشته است: “اولین بار نام «حمید باقری درمنی»، در اوایل سال ۱۳۸۶ مطرح شد. در تاریخ ۸ خرداد ۱۳۸۶، ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز در اطلاعیهای از دستگیری قاچاقچی و مفسد اقتصادی دانهدرشتی به نام «حمید باقری درمنی» خبر داد و از او به عنوان «بدهکار ۲ هزار میلیارد تومانی بانکی که یک روز پس از دستگیری با اخذ تعهد اخلاقی آزاد شد» نام برده بود. در اطلاعیه ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، موارد تکاندهنده ذیل ذکر شده بود: «حمید باقری درمنی پس از صدور حکم ضبط کالا و جریمه حدود ۱۳ میلیارد ریال، تلاش وسیعی را آغاز کرده تا با جابجایی برچسبها و کارتنهای کالاها از ضبط کالاهای قاچاق خود جلوگیری نماید». برابر اطلاع واصله نام گروه شرکتهای حمید باقری درمنی جزء لیست اعلامی رئیس دیوان محاسبات کشور است (که بانکها از دادن تسهیلات به او منع شدهاند) که اخبار رسیده حاکی از فشار چند تن از قانون دانان قانون شکن به رئیس دیوان محاسبات جهت بازپسگیری نامه فوق میباشد”.
الف ادامه داده: “ حمید باقری درمنی که بابت بدهی معوق چند هزار میلیاردی و تخلفات گسترده تحت تعقیب بود، در آذرماه سال ۱۳۸۸ در نامهای به رئیسجمهور خواستار مساعدت وی در تقسیط ۵ساله بدهیهای وی به دو بانک ملی و سپه شود… در پاسخ به نامه درمنی، احمدینژاد بدون توجه به موارد اتهامی متعددی که متوجه درمنی است و همچنین بدهی معوق چند هزار میلیاردی وی و گزارش ستاد مبارزه با قاچاق درباره تخلفات گسترده او، به بانکهای ملی و سپه دستور داده مشکل درمنی را حل کنند!
متعاقبا مشایی نیز در نامهای که یک هفته پس از دریافت نامه درمنی تهیه شده، به خاوری مدیرعامل وقت بانک ملی و قنبری مدیرعامل وقت بانک سپه، دستور رئیسجمهور به این دو بانک درباره تقسیط بدهی معوق ۵ ساله حمید باقری درمنی را ارسال کرده است”.
نکته جالب اما اظهارنظر خوانندگان این سایت، زیراین مطلب است. یکی از آنها چنین نوشته است: “یه بنده خدایی در مناظره های انتخاباتی سال ۸۸ اشاره به دروغگویی آمار و ارقام و کارهای این دولت کرد که درعوض احمدی نژاد با نشان دادن عکس اعضای خانواده اش در برنامه زنده تلویزیونی با “بگم بگم” تهدیدش کرد. اگه اون موقع جلوش رو میگرفتن خیلی اتفاق ها نمی افتاد و دولت دروغگوتر نمیشد”.
همزمان علیاحمدی، وزیر اسبق آموزش و پرورش هم درباره دولت احمدینژاد گفته است: “بنده وزیر آموزش و پرورش بودم. یک روز آقای رحیمی معاون حقوقی و مجلس وقت رئیسجمهور بدون اطلاع قبلی به دفتر من آمد. من خوشحال شدم که بالاخره کسی از طرف دولت به عضو دولت و وزارتخانه مربوطه سرزده است. بعد از چاق سلامتیها و خوشوبشها ایشان به من گفت: “پول بده به من تا مجلس را بخرم”. بنده خندیدم و گفتم “منظورتان تعامل با مجلس و حوزه کاریتان است؟ بعد از صحبتهای زیاد رحیمی گفت “نامرد دارم به تو میگویم پول بده”. من گفتم اگر پول داشتم که آموزش و پرورش این همه بدهی و مشکل نداشت، بعد هم در قامت این دولت این کارها نمیگنجد. رحیمی گفت: “من هماهنگ کردم آمدم سراغ تو”. من هنوز نمیخواهم باور کنم که ایشان در این مورد راست گفته باشد”.
برخی از رسانههای اصولگرا همچنین یادداشتی را خطاب به احمدینژاد منتشر کردهاند که در بخشی از آن آمده است: “اینکه از یک سو، ادعای ارتباط با امام زمان را مطرح کنید و از دیگر سو، مثل “نقل و نبات” دروغ بگویید، بلیط نداشته ی شما را همچنان که در ابتدا نیز مستحقِ داشتنِ آن نبودید، تمدید نمی کند. شما بزودی از قطار انقلاب پیاده می شوید و بعید نیست “تاریخ معاصر ایران”، روزی شبیه ِهمین روزها، با بُهت از شما یاد نکند… هنوز اقدام سوال برانگیز “رئیس دولت” در همراهی کردنِ اسفندیار رحیم مشائی برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری برای “افکار عمومی” جا نیفتاده است، که انتشارِ فیلمِ حواشیِ این روز و آن رویداد، مثل ُپتکی بر “گیجگاهِ ناظران” نشسته است. فیلمی که در آن احمدی نژاد در پاسخ اعتراض خبرنگاران به “دروغگویی” متوسل می شود و در کمالِ خونسردی راه و چاهِ این کار را نیز به اسفندیار رحیم مشائی نشان می دهد و جالب تر آنکه، مشائی نیز بسانِ یک “مرشد کارآزموده” با “اندیشه ای زلال”!، دروغ را “پخته تر” می گوید… آیا می شود سکّان مملکت را دستِ کسی سپرد که در “رندی”، دستِ احمدی نژاد را هم از پشت بسته است؟! آیا بیش از این می شود به کسانی امیدوار بود که در “دروغگویی” و “فریبکاری” تا به این اندازه، “شرم” و “قبح” را کنار گذشته اند؟ سخت تر آنکه، مدّعیِ ارتباط با امامِ عصر (روحی فداه) نیز باشند…؟ انصافاً “احمدی نژاد” این عبارتِ آخر را اصطلاحاً “خوب آمد” که “احمدی نژاد یعنی مشائی و مشائی یعنی احمدی نژاد”!… حَملِ بر تعریف تان اگر نباشد، “به یقین” یکی از یکی “کاربلد” تر هستید!”