نامه به رییس قوه قضاییه

نویسنده

ثم کان عاقبة الذین أساءوا السوأی أن کذبوا بآیات الله

“آنگاه عاقبت کسانی که زشتی پیشه کردند آن شد که نشانه‌های خداوند را انکار کردند”.

در حالی دست به قلم برده‌ام که دستان توانمند بسیاری از دلسوزان این مرزو بوم، این روزها در راه پاسداشت جمهوریت نظام قلم شده‌اند و این سیل خانمان‌سوز استبداد همچنان دامن‌گیر جوانان و اندیشمندان سرزمینم ایران
است. در‌ حالی اعتراض به پیشگاه حضرت خداوندگار و ملت شریف ایران می‌برم که اقتدارگرایان پس از اقدام به کودتای انتخاباتی در بیست و دوم خردادماه که در اذهان خاطره کودتای بیست‌ و هشتم مردادماه ۱۳۳۲ را زنده کرد، و از سر ناتوانی و یاس به سرکوب بی‌سابقه مردم روی آوردند. مردم بی‌دفاع و صلح‌طلبی که برای احقاق حق انتخابشان به خیابان‌ها آمده‌اند. این دون‌مایگان بار دیگر به حریم دانشجو و دانشگاه تجاوز کردند و فاجعه‌ای صدها برابر تلخ‌تر از 18 تیر را رقم زدند و بی هیچ گونه شرمی، پاسداران جمهوریت نظام، این یگانه میراث امام را به خاک و خون کشیده و یا در بند کرده‌اند. کسانی که این‌گونه با رای مردم تا کردند از یاد برده‌اند که اگر صاحب آن روح بزرگ که روزی گفت: میزان رای ملت است، شاهد چنین وضعیتی می‌بود، بی‌شک میزان را رضایت ملت می‌دانست، نه به تاراج بردن آراء مردم و آتش گشودن به روی حق‌طلبان و حقیقت‌جویان.
چو پرده‌دار به شمشیر می‌زند همه را / کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
در حالی‌ فریاد واا سلاما و واعدالتا سر‌ داده‌ام که قوه قضاییه به یادماندنی‌ترین دوران عدالت‌ورزی‌اش را تجربه می‌کند و با همکاری دولت مهرورز نهم، عدالت و مهر را به قربانگاه حفظ قدرت برده‌اند. آنچه در بیست‌ و دوم خردادماه و روز‌های پس از آن رخ داد نشان از دو چیز داشت: از یک سو، مردمان شریف این مرز و بوم، حق‌طلبی و تحول‌خواهی خویش را با انتخابی سبز و طی مشارکتی حداکثری به اقتدارگرایان نشان دادند و تا به این لحظه با اعتراض آرام، مدنی و آگاهانه خویش پروژه کودتاگونه استبدادیان را نقش بر آب کرده‌اند. و از سوی دیگر، اقتدارگرایان اوج بی‌صداقتی، دروغ‌زنی، بی‌اخلاقی و ظالمانگی  خود را با طرح‌ریزی اقدامی کودتاگ ونه که سراسر دروغ‌آمیخته است و فریب‌آمیز و نیز تطمیع نیروهای لباس‌شخصی برای تخریب اموال عمومی بر ملا کرده‌اند.
در این میان آنچه از دید هیچ انسان حق‌طلبی‌ پنهان نماند، سراسیمگی کودتاگران در رونمایی این دستبرد به رای و عقیده مردم بود. آنان چنان خام‌دستانه متوسل به دروغ شدند که تشت رسوایی‌شان برق‌آسا بر بام افتاد. معصومیت از دست رفته‌شان در دروغگویی‌های بی‌پرده و پی‌درپی‌شان روز به روز نمایان‌تر شد و اینچنین بود که خیابان‌های تهران شاهد حضور پرشور و مدنی مردمی شد که آمده بودند تا بگویند هنوز در وجدان مردم ایران‌زمین، قبح دروغ آن هم به نحو سیستماتیک و در قبای دین و اخلاق نریخته است.
و اما در این میان، پویش “موج سوم” با تمام مانع‌تراشی‌ها و سنگ‌اندازی‌های پیش‌رو از بدو فعالیت‌های مدنی و قانونی خویش تاکنون تمام تلاش خود را کرده‌ است تا صدایی باشد برای مردمی که صلح‌جویانه به دنبال حق انتخاب خویشند. آنچه تاثیر به‌سزایی در شکل‌گیری و اوج فعالیت‌های موفقیت‌آمیز این پویش از آغاز تاکنون داشته توانمندی‌ها و خلاقیت‌های جمعی خودجوش از جوانان طیف‌های مختلف فکری و سیاسی کشور بوده است. از جمله فعالان این جمع خودجوش، محمدرضا جلایی‌پور سخن‌گو و مسوول پویش موج سوم است که اگر دلسوزی‌ها و تصمیم‌گیری‌های بخردانه، دینمدارانه، اخلاقی و موقع‌شناسانه‌ او نبود، ما پویشگران در برانگیختن موجی چنین شگرف تنها می‌ماندیم. به عنوان یکی از اعضای هسته مرکزی این پویش و همسر محمدرضا جلائی‌پور که اکنون بیش از۴ روز است که از او هیچ خبری در دست نیست، بازداشت غیرقانونی و بی‌دلیل همسرم و نیز رویارویی سبعانه زورگیران سیاسی دولت نهم با هم‌وطنان ایران‌دوستمان را به شدت محکوم می‌کنم و از جنابعالی خواستار پیگیری وضعیت او آزادی بی‌قید و شرطش هستم.
اینجانب قاطعانه‌تر از هر زمان دیگری خواست مدنی‌ آن عزیز دربند که همانا ابطال انتخابات سرشار از تخلف و دروغ دهم است را در چارچوبی مدنی و قانونی تا آزادی او ادامه می‌دهم و لحظه‌ای از احقاق حق انتخاب مردم شریف ایران و تلاش برای آزادی آزادی‌خواهان دربند فروگذار نخواهم کرد.
آنچه می‌باید کنون صبر مردان و دل امیدواران بایدش

فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
فاطمه شمس، عضو هسته مرکزی پویش موج سوم و همسر محمدرضا جلائی‌پور